۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حا' به 'حا') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
میرزا فتحالله پس از ورود به پایتخت در خانههای پدری منزل گرفت و اطلاع یافت که جماعتی از بختیاریان نزدیک او به سر میبرند. وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رئیس ایشان برآمد و بهزودی او را شناخت... معاشرت او با میرزا فتحالله به صمیمیت و اخلاص، و مساعدتهای ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید تا جایی که دختر وی را خواستار شد. گرچه آن تقاضا نخست با بیمیلی و سردی تلقی شد، اما سرانجام دختر بینوا وجهالمصالحه گرفتاریهای پدر و قربانی سیاست مالی او گردید. ازدواج دختری تحصیلکرده با مردی نسبتاً بیسواد، و همسری مردی چهلواند ساله با دوشیزهای شانزده ساله با وضعی بد آغاز شد و بهصورتی بدتر پایان پذیرفت<ref>ر.ک: همان، ص6-5</ref>. | میرزا فتحالله پس از ورود به پایتخت در خانههای پدری منزل گرفت و اطلاع یافت که جماعتی از بختیاریان نزدیک او به سر میبرند. وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رئیس ایشان برآمد و بهزودی او را شناخت... معاشرت او با میرزا فتحالله به صمیمیت و اخلاص، و مساعدتهای ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید تا جایی که دختر وی را خواستار شد. گرچه آن تقاضا نخست با بیمیلی و سردی تلقی شد، اما سرانجام دختر بینوا وجهالمصالحه گرفتاریهای پدر و قربانی سیاست مالی او گردید. ازدواج دختری تحصیلکرده با مردی نسبتاً بیسواد، و همسری مردی چهلواند ساله با دوشیزهای شانزده ساله با وضعی بد آغاز شد و بهصورتی بدتر پایان پذیرفت<ref>ر.ک: همان، ص6-5</ref>. | ||
او در هـفده سـالگی، اولین فرزندش، حسین پژمان بختیـاری، را بـه دنیـا آورد. در ١٢٨٣ش و پس از به دنیا آوردن دومین فرزنـدش، از همسـر و فرزنـدش جـدا شـد و در زادگاهش فراهان اقامت گزید. فراق از فرزند تأثیر ناخوشایندی بـر روحـیه ژاله گذاشت؛ تـا آنجا که این غـم در شـعر وی نیز بازتاب یافت؛ از آن جمله در بیت زیر | او در هـفده سـالگی، اولین فرزندش، حسین پژمان بختیـاری، را بـه دنیـا آورد. در ١٢٨٣ش و پس از به دنیا آوردن دومین فرزنـدش، از همسـر و فرزنـدش جـدا شـد و در زادگاهش فراهان اقامت گزید. فراق از فرزند تأثیر ناخوشایندی بـر روحـیه ژاله گذاشت؛ تـا آنجا که این غـم در شـعر وی نیز بازتاب یافت؛ از آن جمله در بیت زیر میگوید: | ||
'''رنجی که من از دوری فرزند کشـم''' | '''رنجی که من از دوری فرزند کشـم''' | ||
یعقوب از آن حال خبر دارد و بس'''<ref>ر.ک: مرادی، ایوب، ص150-149</ref>. ''' | یعقوب از آن حال خبر دارد و بس'''<ref>ر.ک: مرادی، ایوب، ص150-149</ref>. ''' | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==جایگاه ادبی و اجتماعی== | ==جایگاه ادبی و اجتماعی== | ||
ژاله مکنونات شخصیاش را بهراحتی در شعرش مـنعکس کــرد و ازهمـینرو بایـد گفت: «فـردیت و جـهان زنانه در شعر فارسی، نخسـتین بـار در شـعر ژالـه نمـود یافـت». | ژاله مکنونات شخصیاش را بهراحتی در شعرش مـنعکس کــرد و ازهمـینرو بایـد گفت: «فـردیت و جـهان زنانه در شعر فارسی، نخسـتین بـار در شـعر ژالـه نمـود یافـت». | ||
ژالـه «اولـین زن شاعری بود که از مسائل خود سخن گفت؛ اشعارش را تا سالها پوشـیده داشـت و جز برای دل خود شـعر | ژالـه «اولـین زن شاعری بود که از مسائل خود سخن گفت؛ اشعارش را تا سالها پوشـیده داشـت و جز برای دل خود شـعر نـمیگفت و حتی بخش قابـل تـوجهی از اشـعارش را سـوزاند». تااینکه سالها بعد فرزندش، حسین، مجموعـه اشـعارش را گردآوری و منتشر کرد. ژاله قائممقامی در طرح مسائل زنان پیشگام است و نـخستین بـیانیههای تـساوی حقـوق زنان و مردان و ابراز نارضایتی از مقام و جایگاه زنان نخست در شعر ایشان مطـرح شـده است. وی در اشـعارش آشکارا و با شجاعت تمام و بـا زبـانی سـاده، پخته و ادیبانه به تـوصیف اوضـاع زنـان پرداخته است و شعار برابری حقوق زنـان و مـردان را سر میدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اگرچه او هیچ تعمدی برای ساختن شـعر زنـانه نداشت، اما ذهنیت زنانهاش، زبـان زنـانهای آفرید که نقش خواستهها و آرزوهای بیپرده یک زن بر صفحه کاغذ بود و این درست نقطه مقابل سنت پوشیدهگویی و رفتار سنتی زن در جامعه ایران بود. در ساختار فـرهنگی ایـران دوران مشروطه مصلحتگرایی، اطاعت و دنـبالهروی از الگـوهای مرسوم، بهخصوص برای زنان، ارزش تلقی شده و با هر هنجارگریزی او برخورد شده است. اما ژاله در شیوه بیان، نوع نگرش و اندیشه با دیگران تفاوت داشت؛ به رفتارهای مستبدانه اطرافیان و پدر و مادر و همسر انـتقاد مـیکرد و به قانونهای نادرست و اصول اخلاقی اجتماعی ناشایست اعتراض داشت <ref>ر.ک: پاشاپاسندی، حسینعلی؛ پارسایی، حسین؛ حمیدی مکرمه، ص12</ref>. | اگرچه او هیچ تعمدی برای ساختن شـعر زنـانه نداشت، اما ذهنیت زنانهاش، زبـان زنـانهای آفرید که نقش خواستهها و آرزوهای بیپرده یک زن بر صفحه کاغذ بود و این درست نقطه مقابل سنت پوشیدهگویی و رفتار سنتی زن در جامعه ایران بود. در ساختار فـرهنگی ایـران دوران مشروطه مصلحتگرایی، اطاعت و دنـبالهروی از الگـوهای مرسوم، بهخصوص برای زنان، ارزش تلقی شده و با هر هنجارگریزی او برخورد شده است. اما ژاله در شیوه بیان، نوع نگرش و اندیشه با دیگران تفاوت داشت؛ به رفتارهای مستبدانه اطرافیان و پدر و مادر و همسر انـتقاد مـیکرد و به قانونهای نادرست و اصول اخلاقی اجتماعی ناشایست اعتراض داشت <ref>ر.ک: پاشاپاسندی، حسینعلی؛ پارسایی، حسین؛ حمیدی مکرمه، ص12</ref>. |
ویرایش