۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
جز (جایگزینی متن - 'هخ' به 'هخ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
مترجم مقدمه خود را با دووجهی دانستن انسان و تلاش نهضتهای غربی برای دور کردن انسان از هویت اصلی خودش آغاز میکند. او نمونههایی از افراد خرابکار و نیکوکار را مثال میزند و مینویسد: «خادمترین مکتبها و نیکوکارترین افراد همانهایی هستند که از راه تبلیغ یا با تدوین و تألیف اصول و مبانی دین اسلام را بهطور ناب و خالص و به گونههای مستدل و محقق در معرض دید مردم قرار میدهند و موجب گسترش بیشتر سطح دینداری و طرد مادیگری و بیدینی میگردند و مرحوم استاد [[عبده، محمد|امام شیخ محمد عبده]] با تألیف [[رسالة التوحيد|رسالة التوحید]] این خدمت را به اوج خود رسانیده و با ارائه دادن اعتقادات خاص و خالص دین اسلامی و اقامه دلایل قطعی و براهین تردیدناپذیر بر آنها حاسه درک جهان غیرمادی انسانها را چنان مسلح نموده است که میتوانند جهان غیرمادی را بمانند جهان مادی نظاره کنند و در جهت تغذیه و رشد روحی خود چنان ایمان و اعتقادی را داشته باشند که از حیث جلا و روشنی با محسوسات در حال رقابت باشند و تندبادهای حوادث روزگار و بحرانهای شدید اجتماعی و تحولات شگفتانگیز صنعتی و علمی هیچگونه تزلزلی را در اعتقاد و ایمان و اخلاق و اعمال آنها به وجود نیاورند. شایان یادآوری است که این کتاب یقینبخش و کفر شکن «رسالة التوحید» در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در اوج تهاجم کفر و زندقه و مادهپرستی و فساد اخلاق تألیف گردیده است...»<ref>مقدمه مترجم، ص4</ref> نویسنده سپس از مثلث الحادی یهودی داروین، مارکس و فروید و همچنین از اشخاصی مانند دورکیم، ماکیاول، کلود برنارد و فلیسن شاله بهعنوان یاریگران این افراد نام میبرد. او همچنین از افرادی مانند سید احمد در شبهقاره هند با نوشتن کتاب «اظهار الحق» و سید جمالالدین در مرکز آسیا با نوشتن کتاب «نیچریگری» و [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]] در آفریقا با نوشتن کتابهای «الإسلام و النصرانية» و «[[رسالة التوحيد]]» بهعنوان کسانی که در جنگ ایدئولوژیک، با آنان به مقابله برخاستند، یاد میکند و ایشان را میستاید.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref> | مترجم مقدمه خود را با دووجهی دانستن انسان و تلاش نهضتهای غربی برای دور کردن انسان از هویت اصلی خودش آغاز میکند. او نمونههایی از افراد خرابکار و نیکوکار را مثال میزند و مینویسد: «خادمترین مکتبها و نیکوکارترین افراد همانهایی هستند که از راه تبلیغ یا با تدوین و تألیف اصول و مبانی دین اسلام را بهطور ناب و خالص و به گونههای مستدل و محقق در معرض دید مردم قرار میدهند و موجب گسترش بیشتر سطح دینداری و طرد مادیگری و بیدینی میگردند و مرحوم استاد [[عبده، محمد|امام شیخ محمد عبده]] با تألیف [[رسالة التوحيد|رسالة التوحید]] این خدمت را به اوج خود رسانیده و با ارائه دادن اعتقادات خاص و خالص دین اسلامی و اقامه دلایل قطعی و براهین تردیدناپذیر بر آنها حاسه درک جهان غیرمادی انسانها را چنان مسلح نموده است که میتوانند جهان غیرمادی را بمانند جهان مادی نظاره کنند و در جهت تغذیه و رشد روحی خود چنان ایمان و اعتقادی را داشته باشند که از حیث جلا و روشنی با محسوسات در حال رقابت باشند و تندبادهای حوادث روزگار و بحرانهای شدید اجتماعی و تحولات شگفتانگیز صنعتی و علمی هیچگونه تزلزلی را در اعتقاد و ایمان و اخلاق و اعمال آنها به وجود نیاورند. شایان یادآوری است که این کتاب یقینبخش و کفر شکن «رسالة التوحید» در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در اوج تهاجم کفر و زندقه و مادهپرستی و فساد اخلاق تألیف گردیده است...»<ref>مقدمه مترجم، ص4</ref> نویسنده سپس از مثلث الحادی یهودی داروین، مارکس و فروید و همچنین از اشخاصی مانند دورکیم، ماکیاول، کلود برنارد و فلیسن شاله بهعنوان یاریگران این افراد نام میبرد. او همچنین از افرادی مانند سید احمد در شبهقاره هند با نوشتن کتاب «اظهار الحق» و سید جمالالدین در مرکز آسیا با نوشتن کتاب «نیچریگری» و [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]] در آفریقا با نوشتن کتابهای «الإسلام و النصرانية» و «[[رسالة التوحيد]]» بهعنوان کسانی که در جنگ ایدئولوژیک، با آنان به مقابله برخاستند، یاد میکند و ایشان را میستاید.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref> | ||
مترجم درباره کاری که در این اثر کرده چنین مینگارد: «اینجانب در آن سالها که در یکی از حوزههای علمیه روستاهای مکریان کردستان طلبه علوم دینی بودم، ضمن تعلم کتابهای علم کلام، این کتاب را نیز تعلم نمودم اما تنها هنگامی به ارزش واقعی آن پی بردم که فارغالتحصیل گشته و بیش از ده مرتبه تهذیب الکلام و شرح عقاید را تدریس و شرح تجرید و شرح مقاصد را مطالعه و بررسی نمودم و چندین کتاب و رساله و جزوه را به زبان عربی و فارسی، در تهاجم اقطاب ماتریالیزم علیه همه ادیان و اخلاق و فضایل بشری و در تهاجم جوامع مسیحیت منحرف علیه قرآن و پیامبر و اسلام مطالعه کردم و پس از آگاهی از ارزش این کتاب همواره آرزو میکردم که آن را به زبان فارسی روان و ساده ترجمه نموده و برای استفاده در دسترس تحصیلکردهها و افراد باسواد قرار دهم و جهت کمک به کار طلبههای علوم دینی و دانشجویان رشته الهیات و ادبیات عرب، متن عربی کتاب را نیز در بالای ترجمه فارسی قرار دهم و در عین تلاش برای روانی و سادگی عبارات ترجمه، در تطبیق کلمات و جملات متن و ترجمه بهقدری کوشش کنم که خوانندگان آگاه از دستور زبان عربی بهآسانی مرجع ضمیرها و نهاد و گزارهها و معنی واقعی لغتهای متن را | مترجم درباره کاری که در این اثر کرده چنین مینگارد: «اینجانب در آن سالها که در یکی از حوزههای علمیه روستاهای مکریان کردستان طلبه علوم دینی بودم، ضمن تعلم کتابهای علم کلام، این کتاب را نیز تعلم نمودم اما تنها هنگامی به ارزش واقعی آن پی بردم که فارغالتحصیل گشته و بیش از ده مرتبه تهذیب الکلام و شرح عقاید را تدریس و شرح تجرید و شرح مقاصد را مطالعه و بررسی نمودم و چندین کتاب و رساله و جزوه را به زبان عربی و فارسی، در تهاجم اقطاب ماتریالیزم علیه همه ادیان و اخلاق و فضایل بشری و در تهاجم جوامع مسیحیت منحرف علیه قرآن و پیامبر و اسلام مطالعه کردم و پس از آگاهی از ارزش این کتاب همواره آرزو میکردم که آن را به زبان فارسی روان و ساده ترجمه نموده و برای استفاده در دسترس تحصیلکردهها و افراد باسواد قرار دهم و جهت کمک به کار طلبههای علوم دینی و دانشجویان رشته الهیات و ادبیات عرب، متن عربی کتاب را نیز در بالای ترجمه فارسی قرار دهم و در عین تلاش برای روانی و سادگی عبارات ترجمه، در تطبیق کلمات و جملات متن و ترجمه بهقدری کوشش کنم که خوانندگان آگاه از دستور زبان عربی بهآسانی مرجع ضمیرها و نهاد و گزارهها و معنی واقعی لغتهای متن را بهخوبی تشخیص دهند و کلمات و جملات توضیحی را در داخل کروشهها قرار دهم تا همان مفاهیمی که استاد امام در متن منظور نموده است بدون کم و زیاد به ذهن خوانندگان القا گردد، آری مدتها بود این آرزو را داشتم اما رعایت اینهمه شرایط سخت، آن هم در ترجمه متنی که دارای اسلوب ویژهای است و سبک نگارش آن به شیوه ادبیات نغز و دلپذیر فرانسه و به سبک نوشتههای «آلبر کامو و آندره ژیدو...» و عباراتش به شیوه ادبیات تکاملیافته عصر عباسیان و غالباً ً مسجع و موزون و پرجاذبه و هماهنگ و گاهی ملفوف و معضل و پیچیده و دیرفهم بود، بسیار مشکل بهنظر میرسید. به همین جهت با این آرزوی خویش همواره با حالت تسویف و امروز نه فردا، برخورد میکردم تا در این اواخر که احساس کردم... بنابراین مصلحت ندیدم این کار خیر بیش از این به تأخیر افتد و در میان چاپهای گوناگون کتاب نامبرده چاپ المنار را برای این منظور انتخاب نمودم، زیرا [[محمد رشید رضا|سید رشید رضا]] از برجستهترین شخصیتهای علمی مصر و از برجستهترین شاگردان استاد امام این نسخه را تصحیح و چاپ کرده و یکایک نسخههای این چاپ مهر دستی [[محمد رشید رضا|سید رشید رضا]] را خورده است و پس از تطبیق کامل نسخه با نسخه چاپ المنار، به امید خدا این کار خیر را همانگونه که آرزو میکردم آغاز نمودم و خدا را شکر آن را به پایان هم رسانیدم و بعد از اتمام عمل حدس میزدم که این کار من در جنب خوبیهایش بدیهایی هم دارد و بدبینان به اقتضای طبیعت خود، خوبیها را نادیده گرفته و از بدیهایش خردهگیری میکنند. باوجوداین حدس از کار خود کاملاً راضی و مسرور بودم، زیرا من به خاطر رضای کسی به این عمل اقدام کردم که همواره به قدر توانایی، بندگانش را مکلف میکند و او میداند که تمام توانایی خود را برای انجام دادن این عمل به کار انداختهام...».<ref>همان، ص7-8</ref> | ||
وی پس از مقدمه خودش مقدمه [[محمد رشید رضا|رشید رضا]] بر چاپ دوم کتاب در معرفی آن را که مقدمه خوبی است، ترجمه و ارائه میکند.<ref>ر.ک: مقدمه رشید رضا بر چاپ دوم کتاب، ص8-12</ref> ملا عبدالله احمدیان، سپس به همان ترتیبی که خودش هم در مقدمه گفته (ذکر ترجمه و متن در زیر هم در یک صفحه) به ترجمه اثر میپردازد. | وی پس از مقدمه خودش مقدمه [[محمد رشید رضا|رشید رضا]] بر چاپ دوم کتاب در معرفی آن را که مقدمه خوبی است، ترجمه و ارائه میکند.<ref>ر.ک: مقدمه رشید رضا بر چاپ دوم کتاب، ص8-12</ref> ملا عبدالله احمدیان، سپس به همان ترتیبی که خودش هم در مقدمه گفته (ذکر ترجمه و متن در زیر هم در یک صفحه) به ترجمه اثر میپردازد. |
ویرایش