۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[طویان، عبدالعزیز]] (محقق) | [[طویان، عبدالعزیز]] (محقق) | ||
| زبان = | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 220 /الف2ن2 | | کد کنگره =BP 220 /الف2ن2 | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| شابک =9960-02-126-2 | | شابک =9960-02-126-2 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =24216 | ||
| کتابخوان همراه نور =24216 | |||
| کد پدیدآور =01733 | | کد پدیدآور =01733 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| نبوت (ابهام زدایی)}} | |||
'''النبوات'''، اثر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|تقیالدین ابوالعباس احمد بن تیمیه]] (متوفی 728ق)، کتابی است پیرامون نبوت و پیامبری و معجزات پیامبران که با تحقیق [[طويان، عبدالعزيز|عبدالعزیز بن صالح طویان]]، چاپ و عرضه شده است. | '''النبوات'''، اثر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|تقیالدین ابوالعباس احمد بن تیمیه]] (متوفی 728ق)، کتابی است پیرامون نبوت و پیامبری و معجزات پیامبران که با تحقیق [[طويان، عبدالعزيز|عبدالعزیز بن صالح طویان]]، چاپ و عرضه شده است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
نویسنده در ابتدا، به بیان مفهوم «خارقالعاده» پرداخته است. سخن در این بخش، بیان مفهوم و مقصود از خرق عادت است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از بهکارگیری لفظ معجزه برای اعمال خارقالعادهای که از پیامبران صادر میشود ابا داشت؛ ازاینرو در ابتدای کتابش به نقد بحث عادت بشر و خرق عادت میپردازد. او میگوید: آیتی که پیامبر ارائه میکند باید خارق عادت باشد؛ به این معنا که نباید امری عادی و معمولی برای بشر باشد. این آیه نباید اختصاص به پیامبر داشته باشد و هر خارقالعادهای آیت نیست؛ به این معنا که برخی کارها برای برخی افراد معتاد و طبیعی است، اگرچه برای برخی دیگر غیر معمولی و غیر عادت است. همان گونه که کارهای پزشکان، فقیهان و ادیبان برای صنف خودشان معتاد است و خارقالعاده به حساب نمیآید<ref>ر.ک: نوری، محمدجعفر</ref>. | نویسنده در ابتدا، به بیان مفهوم «خارقالعاده» پرداخته است. سخن در این بخش، بیان مفهوم و مقصود از خرق عادت است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از بهکارگیری لفظ معجزه برای اعمال خارقالعادهای که از پیامبران صادر میشود ابا داشت؛ ازاینرو در ابتدای کتابش به نقد بحث عادت بشر و خرق عادت میپردازد. او میگوید: آیتی که پیامبر ارائه میکند باید خارق عادت باشد؛ به این معنا که نباید امری عادی و معمولی برای بشر باشد. این آیه نباید اختصاص به پیامبر داشته باشد و هر خارقالعادهای آیت نیست؛ به این معنا که برخی کارها برای برخی افراد معتاد و طبیعی است، اگرچه برای برخی دیگر غیر معمولی و غیر عادت است. همان گونه که کارهای پزشکان، فقیهان و ادیبان برای صنف خودشان معتاد است و خارقالعاده به حساب نمیآید<ref>ر.ک: نوری، محمدجعفر</ref>. | ||
در فصل دوم، استعمال کلمه خارقالعاده در قرآن کریم و روایات بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که در قرآن ذکری از خارقالعاده نیامده است و حتی کلمه معجزه هم نیامده است و تنها سخن از آیات به میان میآید. همچنین در شرط معجزات گفته است که تنها کسی که قادر به انجام آن است خدا است و حتی جن و انس و ملائکه هم نباید قادر به انجام آن باشند؛ مانند زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار و امثال ذلک. اما اگر این دسته از کارها از کارهایی باشد که بشر مثل آن را انجام میدهد، مانند اینکه کسی از شرق به غرب طی الارض کند، در این خصوص دو نظر وجود دارد: برخی معتقدند که این کارها میتوانند در جرگه معجزات درآیند و قول دیگر این است که خداوند به انجام | در فصل دوم، استعمال کلمه خارقالعاده در قرآن کریم و روایات بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که در قرآن ذکری از خارقالعاده نیامده است و حتی کلمه معجزه هم نیامده است و تنها سخن از آیات به میان میآید. همچنین در شرط معجزات گفته است که تنها کسی که قادر به انجام آن است خدا است و حتی جن و انس و ملائکه هم نباید قادر به انجام آن باشند؛ مانند زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار و امثال ذلک. اما اگر این دسته از کارها از کارهایی باشد که بشر مثل آن را انجام میدهد، مانند اینکه کسی از شرق به غرب طی الارض کند، در این خصوص دو نظر وجود دارد: برخی معتقدند که این کارها میتوانند در جرگه معجزات درآیند و قول دیگر این است که خداوند به انجام اینگونه کارها قدرت داده است؛ به اینکه به او قدرت بیش از اندازه بشر بدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در فصل سوم، به بررسی امکان ظهور معجزات به دست دروغگو پرداخته شده و دلایل نفی آن توسط اشاعره بیان گردیده است. مؤلف برای نمونه از اشعری نقل میکند که آنها میگویند: «بر خدا جایز است که معجزات را از دست دروغگویان صادر کند». این سخن متناقض است؛ چراکه قدرت دادن خدا به | در فصل سوم، به بررسی امکان ظهور معجزات به دست دروغگو پرداخته شده و دلایل نفی آن توسط اشاعره بیان گردیده است. مؤلف برای نمونه از اشعری نقل میکند که آنها میگویند: «بر خدا جایز است که معجزات را از دست دروغگویان صادر کند». این سخن متناقض است؛ چراکه قدرت دادن خدا به اینگونه افراد به معنای راستگو دانسته شدن آنها توسط مردم و از لوازم آن است؛ مثل این میماند که خداوند افعالی که نشانگر عالم بودن کسی است، از انسانی صادر کند که جاهل است و صدور اینگونه افعال اگر باعث اغرای به جهل باشد بر خداوند لازم است که آن قدرت را ندهد و همچنین محال است که اینگونه افعال از خداوند صادر شود. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] میگوید: این سخن صحیح است که اگر نشانه صدق باشد، محال است که وجود داشته باشد و آنچه ممتنع است، غیر مقدور است و واجب است که بر دست دروغگویان ظاهر نشود؛ چراکه نشانه صدق آنها خواهد بود. اما باید سؤال شود که چگونه این مسئله، دلیل صدق میشود؟ درحالیکه امری حادث و مقدور است و هر مقدوری در نزد شما امکان وقوع دارد، هرچند که فسادی در آن باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در فصل چهارم، به شرط خارقالعاده بودن در نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] پرداخته شده است و شرط آن خرق عادت کسی که معتقد به پیامبری است باشد؛ پس لازم نیست که خرق عادت تکذیبکنندگان و یا مشککین باشد. در اینجا باید گفت که کارهای مردم هیچگاه ملاک برای خارقالعاده بودن و یا نبودن نیست، بلکه در صورت صحت مفهوم خارقالعاده، میبایست خارقالعاده قوانین عادی طبیعت باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | در فصل چهارم، به شرط خارقالعاده بودن در نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] پرداخته شده است و شرط آن خرق عادت کسی که معتقد به پیامبری است باشد؛ پس لازم نیست که خرق عادت تکذیبکنندگان و یا مشککین باشد. در اینجا باید گفت که کارهای مردم هیچگاه ملاک برای خارقالعاده بودن و یا نبودن نیست، بلکه در صورت صحت مفهوم خارقالعاده، میبایست خارقالعاده قوانین عادی طبیعت باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
وی میگوید: برخی در شرایط معجزه چهار وجه را ذکر کردهاند: | وی میگوید: برخی در شرایط معجزه چهار وجه را ذکر کردهاند: | ||
# اینکه تنها خدا قادر به انجام آن باشد؛ | # اینکه تنها خدا قادر به انجام آن باشد؛ | ||
# آن کار باید خارقالعاده بوده و حتی آن امر، عادت را نقض کند و اگر | # آن کار باید خارقالعاده بوده و حتی آن امر، عادت را نقض کند و اگر اینگونه نباشد، معجزه نخواهد بود؛ | ||
# غیر از پیامبر نتواند آن کار را به صورتی که پیامبر انجام داده، انجام دهد؛ | # غیر از پیامبر نتواند آن کار را به صورتی که پیامبر انجام داده، انجام دهد؛ | ||
# باید امر واقعی در حین تحدی نبوت باشد و اینکه آن را آیهای برای صدق دعوی خود بداند و مدعی باشد که دیگران قادر به آوردن آن نیستند<ref>ر.ک: همان</ref>. | # باید امر واقعی در حین تحدی نبوت باشد و اینکه آن را آیهای برای صدق دعوی خود بداند و مدعی باشد که دیگران قادر به آوردن آن نیستند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۴: | ||
در فصل ششم، بحث از متهم نمودن اشاعره به مساوی دانستن ساحر و پیامبر است. اشاعره ویژگی خاصی برای آیات انبیا مشخص نکرده و آنها را با سحر و کهانت در این ردیف قرار دادهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | در فصل ششم، بحث از متهم نمودن اشاعره به مساوی دانستن ساحر و پیامبر است. اشاعره ویژگی خاصی برای آیات انبیا مشخص نکرده و آنها را با سحر و کهانت در این ردیف قرار دادهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
فصل هفتم، درباره برگزیدن دیدگاه فلاسفه بر متکلمان است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] میگوید: از دید این افراد فرقی بین پیامبر صادق و پیشگوی دروغگو وجود ندارد؛ به این معنا که چه از جهت خود شخص و چه از جهت آنچه به آن دعوت میکند و چه آیاتی که ارائه میکند، تفاوتی بین پیامبر و پیشگو وجود ندارد؛ چراکه آنها شرط پیامبری را اقرار شخص از درون به خالق میدانند و این مسئلهای است که در همه خلایق موجود است. در این میان، فلاسفه دیدگاه بهتری دارند؛ چراکه میگویند: نبی باید بدون تعلم عالم باشد و بتواند بهصورت غیر طبیعی تأثیر بگذارد. فلاسفه بین ساحر و پیامبر تفاوت قائل بوده و معتقدند که پیامبر در صدد ایجاد عدل و قسط است؛ حال آنکه ساحر | فصل هفتم، درباره برگزیدن دیدگاه فلاسفه بر متکلمان است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] میگوید: از دید این افراد فرقی بین پیامبر صادق و پیشگوی دروغگو وجود ندارد؛ به این معنا که چه از جهت خود شخص و چه از جهت آنچه به آن دعوت میکند و چه آیاتی که ارائه میکند، تفاوتی بین پیامبر و پیشگو وجود ندارد؛ چراکه آنها شرط پیامبری را اقرار شخص از درون به خالق میدانند و این مسئلهای است که در همه خلایق موجود است. در این میان، فلاسفه دیدگاه بهتری دارند؛ چراکه میگویند: نبی باید بدون تعلم عالم باشد و بتواند بهصورت غیر طبیعی تأثیر بگذارد. فلاسفه بین ساحر و پیامبر تفاوت قائل بوده و معتقدند که پیامبر در صدد ایجاد عدل و قسط است؛ حال آنکه ساحر اینگونه نیست<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
سایر مباحث و موضوعات کتاب عبارتند از: تناقضگویی در معنای خرق عادت؛ خدا این افعال را برحسب غایت خاصی انجام میدهد؛ خرق عادت در برخی احوال جایز است؛ زندیق خواندن علمای کلام؛ مساوی بودن تعریف [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از آیات با تعریف علمای دیگر از خوارق عادت و تفاوت انبیا با دیگر انسانها<ref>ر.ک: همان</ref>. | سایر مباحث و موضوعات کتاب عبارتند از: تناقضگویی در معنای خرق عادت؛ خدا این افعال را برحسب غایت خاصی انجام میدهد؛ خرق عادت در برخی احوال جایز است؛ زندیق خواندن علمای کلام؛ مساوی بودن تعریف [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از آیات با تعریف علمای دیگر از خوارق عادت و تفاوت انبیا با دیگر انسانها<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۱: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[رده:نبوت]] | [[رده:نبوت]] | ||