۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هخ' به 'هخ') |
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
# اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | # اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح میکند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس میگوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب میشود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا میگوید: | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح میکند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس میگوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب میشود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا میگوید: درصورتیکه شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>. | ||
از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهمترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهمترین مسئلهای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ بهجز اینکه تفسیر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است. | از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهمترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهمترین مسئلهای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ بهجز اینکه تفسیر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است. |
ویرایش