۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نب' به 'نب') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
مطالب این فصلدر چهار مبحث آمده است: مبحث اول، درباره نامهای این فرقه است که خوارج، اهل نهروان، حروریة، نواصب، شراة، مارقة و محکمة از جمله آنهاست. نویسنده، دلیل نامگذاری به هرکدام از این نامها را بیان نموده است؛ مثلاً در توضیح نامگذاری به محکمة میگوید: دلیل آن برگرفته از شعار «لا حكم إلا لله و لا حكم للرجال» است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/11 ر.ک: متن کتاب، ص11-12]</ref>. | مطالب این فصلدر چهار مبحث آمده است: مبحث اول، درباره نامهای این فرقه است که خوارج، اهل نهروان، حروریة، نواصب، شراة، مارقة و محکمة از جمله آنهاست. نویسنده، دلیل نامگذاری به هرکدام از این نامها را بیان نموده است؛ مثلاً در توضیح نامگذاری به محکمة میگوید: دلیل آن برگرفته از شعار «لا حكم إلا لله و لا حكم للرجال» است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/11 ر.ک: متن کتاب، ص11-12]</ref>. | ||
نویسنده در مبحث دوم، به اصل و ریشه خوارج پرداخته و میگوید: نظرات در | نویسنده در مبحث دوم، به اصل و ریشه خوارج پرداخته و میگوید: نظرات در اینباره زیاد است. بسیاری معتقدند که ریشه خوارج را در قبائل تمیم و تحت پرچم آنها میتوان یافت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/15 ر.ک: همان، ص15-17]</ref> و ظهور آنان بعد از جنگ صفین بوده است به این معنا که آنان پیش از واقعه صفین نیز در بین مسلمانان وجود داشتند و جنگ صفین و مسئله حکمیت باعث شد که آنان از صفوف مسلمانان جدا شده و خود را بهعنوان یک فرقهای که دارای عقاید، افکار، آراء و اهدافی مشخص هستند، معرفی نمایند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>. | ||
نویسنده، در | نویسنده، در اینباره معتقد است که بذر اولیه خوارج در زمان پیامبر در سرزمین کفر و نفاق کاشته شده است؛ لذا پیامبر(ص) درباره یکی از سران خوارج به نام حرقوص بن زهیر مطالبی را بیان فرموده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>. | ||
او کسی است که به پیامبر، نسبت به تقسیم غنائم اعتراض نمود. حرقوص از سرپرستان انقلابیون بصره بود که در محصور کردن عثمان و قتل او شرکت نموده و با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در جنگ صفین مخالفت و راه خود را از آن حضرت جدا نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | او کسی است که به پیامبر، نسبت به تقسیم غنائم اعتراض نمود. حرقوص از سرپرستان انقلابیون بصره بود که در محصور کردن عثمان و قتل او شرکت نموده و با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در جنگ صفین مخالفت و راه خود را از آن حضرت جدا نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نویسنده در فصل دوم که طولانیترین فصل کتاب است، به تاریخ خوارج اشاره نموده است. ایشان تاریخ خوارج را به هشت دوره تقسیم نموده که آغاز آن را با آغاز خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) و پایان آن با پایان خلافت امویان هماهنگ کرده است. ایشان دو دوره ابتدایی آن را، به زمان خلافت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] اختصاص داده است (دوره دوم آن بعد از جنگ نهروان تا شهادت آن حضرت است). دوره سوم خوارج به زمان خلافت امام حسن(ع)، دوره چهارم به زمان خلافت معاویه، دوره بعدی به زمان خلافت عبدالله بن زبیر و مروان بن حکم و عمر بن عبدالعزیز، دوره بعدی به زمان خلافت عبدالملک بن مروان و دو دوره انتهایی خوارج به زمان خلافت هشام بن عبدالملک و خلافت بقیه امرای اموی اختصاص و مورد بحث و بررسی قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/71 ر.ک: همان، ص71-186]</ref>. | نویسنده در فصل دوم که طولانیترین فصل کتاب است، به تاریخ خوارج اشاره نموده است. ایشان تاریخ خوارج را به هشت دوره تقسیم نموده که آغاز آن را با آغاز خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) و پایان آن با پایان خلافت امویان هماهنگ کرده است. ایشان دو دوره ابتدایی آن را، به زمان خلافت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] اختصاص داده است (دوره دوم آن بعد از جنگ نهروان تا شهادت آن حضرت است). دوره سوم خوارج به زمان خلافت امام حسن(ع)، دوره چهارم به زمان خلافت معاویه، دوره بعدی به زمان خلافت عبدالله بن زبیر و مروان بن حکم و عمر بن عبدالعزیز، دوره بعدی به زمان خلافت عبدالملک بن مروان و دو دوره انتهایی خوارج به زمان خلافت هشام بن عبدالملک و خلافت بقیه امرای اموی اختصاص و مورد بحث و بررسی قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/71 ر.ک: همان، ص71-186]</ref>. | ||
فصل سوم کتاب به عقاید عمومی خوارج اختصاص یافته است. نویسنده در | فصل سوم کتاب به عقاید عمومی خوارج اختصاص یافته است. نویسنده در اینباره میگوید: علمای فرق معتقدند که خوارج به بیست فرقه تقسیم شدند و با گذشت زمان و تفرق دوباره آنان، به فرقههای زیادی تقسیم شدند که عدد آنان به بیش از پنجاه میرسد. این فرقهها علیرغم تعددشان، در برخی از عقاید، آراء و افکار با همدیگر مشترک هستند. خوارج معتقد بودند به: کفر عثمان، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، اصحاب جمل، حکمین (ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص) و کسانی که راضی به حکمین بودند؛ خروج بر سلطان جائر و کفر مرتکب گناهان کبیره<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/189 ر.ک: همان، ص189-190]</ref>. | ||
آنان در موضوع خلافت معتقدند که خلیفه باید شخص حری باشد که از طرف عامه مسلمانان، نه گروهی از آنان، انتخاب شود؛ | آنان در موضوع خلافت معتقدند که خلیفه باید شخص حری باشد که از طرف عامه مسلمانان، نه گروهی از آنان، انتخاب شود؛ دراینبین، فرق نمیکند که عرب یا عجم باشد و بلکه بهتر است که خلیفه از غیر قریش باشد تا عزل او درصورتیکه مخالفت با شرع و حق نمود، راحتتر صورت بگیرد. خلافت یک شخص تا زمانی ادامه دارد که او عدالت را پیشه خود کند و به شرع عمل نماید و از خطا و لغزش بهدور باشد و اگر چنین نبود، عزل یا قتل او واجب است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/32560/1/190 ر.ک: همان، ص190]</ref>. | ||
یکی دیگر از اعتقادات آنان که نویسنده از آن با تعجب یاد میکند، اعتقاد آنان نسبت به مخالفین مسلمان است. خوارج نسبت به کفار و دشمنان دین مسامحه میکنند، لکن نسبت به مخالفین مسلمان خود بهگونهای دیگر عمل میکنند. آنان خون مخالفین مسلمان خود را مباح میدانند؛ بهگونهای که عبدالله بن خباب و اهل بیتش را با بیرحمی تمام کشتند، ولی نسبت به نصارا بهخوبی برخورد کردند و آنان را اکرام نمودند و در مورد دیگر نقل شده که با یک نصرانی، با بذل مال با او معامله نمودهاند. | یکی دیگر از اعتقادات آنان که نویسنده از آن با تعجب یاد میکند، اعتقاد آنان نسبت به مخالفین مسلمان است. خوارج نسبت به کفار و دشمنان دین مسامحه میکنند، لکن نسبت به مخالفین مسلمان خود بهگونهای دیگر عمل میکنند. آنان خون مخالفین مسلمان خود را مباح میدانند؛ بهگونهای که عبدالله بن خباب و اهل بیتش را با بیرحمی تمام کشتند، ولی نسبت به نصارا بهخوبی برخورد کردند و آنان را اکرام نمودند و در مورد دیگر نقل شده که با یک نصرانی، با بذل مال با او معامله نمودهاند. |
ویرایش