۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هم' به 'هم') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نپ' به 'نپ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==شهرت در شعر== | ==شهرت در شعر== | ||
سلمان از سال 740ق که شیخ حسن ایلخانی بهطور مستقل به سلطنت دست یافت، به خدمت او رفت. شکی وجود ندارد که ارتباط سلمان با این شخص، از حدود سال 736ق شروع شده است؛ یعنی زمانی که شیخ حسن موفق به شکست ارپاخان شد و محمدخان را به ایلخانی و خواجه شمسالدین محمد زکریا را به وزارت او انتخاب کرد. سلمان، دلشادخاتون را هم که دو سه سالی بعدازاین تاریخ به همسری شیخ حسن درآمد، پیش از آنکه همراه شوهرش راهی بغداد شود، مدح کرد و همچنان تا مرگ آن زن این مداحی را ادامه داد. سلمان نیز به همراه شیخ حسن ایلخانی و همسرش، دلشادخاتون به بغداد رفت و در همانجا ساکن و | سلمان از سال 740ق که شیخ حسن ایلخانی بهطور مستقل به سلطنت دست یافت، به خدمت او رفت. شکی وجود ندارد که ارتباط سلمان با این شخص، از حدود سال 736ق شروع شده است؛ یعنی زمانی که شیخ حسن موفق به شکست ارپاخان شد و محمدخان را به ایلخانی و خواجه شمسالدین محمد زکریا را به وزارت او انتخاب کرد. سلمان، دلشادخاتون را هم که دو سه سالی بعدازاین تاریخ به همسری شیخ حسن درآمد، پیش از آنکه همراه شوهرش راهی بغداد شود، مدح کرد و همچنان تا مرگ آن زن این مداحی را ادامه داد. سلمان نیز به همراه شیخ حسن ایلخانی و همسرش، دلشادخاتون به بغداد رفت و در همانجا ساکن و ازاینپس دوره واقعی شهرت و رواج کارش آغاز شد. | ||
او در دربار ایلخانی، سمت ملکالشعرایی یافت و سرگرم مدح شیخ حسن ایلخانی و دلشادخاتون و فرزندان آنها؛ بهخصوص اویس شد و ازاینجهت موردحسادت شاعران زمانه خود واقع شد. هنوز مرگ دلشادخاتون رخ نداده بود که با اصرار بسیار از آنها اجازه مراجعت به ساوه را گرفت؛ اما نه ماه بعد، دوباره با زن و فرزندانش به بغداد آمده، از نو به خدمت دلشادخاتون درآمد. دلشادخاتون پیش از سال 755ق درگذشت؛ اما تا پایان عمرش نسبت به سلمان ساوجی، توجهی خاص داشت و به همین دلیل، سلمان قصیدههای بسیاری در مدح او سرود و حتی در قصیدههای مدحیاش که در ستایش شیخ حسن سرود، آن خاتون را هم ستود. | او در دربار ایلخانی، سمت ملکالشعرایی یافت و سرگرم مدح شیخ حسن ایلخانی و دلشادخاتون و فرزندان آنها؛ بهخصوص اویس شد و ازاینجهت موردحسادت شاعران زمانه خود واقع شد. هنوز مرگ دلشادخاتون رخ نداده بود که با اصرار بسیار از آنها اجازه مراجعت به ساوه را گرفت؛ اما نه ماه بعد، دوباره با زن و فرزندانش به بغداد آمده، از نو به خدمت دلشادخاتون درآمد. دلشادخاتون پیش از سال 755ق درگذشت؛ اما تا پایان عمرش نسبت به سلمان ساوجی، توجهی خاص داشت و به همین دلیل، سلمان قصیدههای بسیاری در مدح او سرود و حتی در قصیدههای مدحیاش که در ستایش شیخ حسن سرود، آن خاتون را هم ستود. |
ویرایش