پرش به محتوا

قضاء و قدر و جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'م‎ف' به 'م‌ف'
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ن' به 'ى‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'م‎ف' به 'م‌ف')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۳: خط ۵۳:
# اینکه بگوییم حوادث، با گذشته خویش هیچ‎گونه ارتباطى ندارند؛ هر حادثه در هر زمان که واقع مى‎شود مربوط و مدیون امورى که بر او تقدم دارند نیست؛ نه اصل وجود او به امور قبلى مربوط و متکى است و نه خصوصیات و شکل و مختصات زمانى و مکانى و اندازه و حدود او مربوط به گذشته است و در گذشته تعیین شده است. البته با این فرض، سرنوشت معنا ندارد.
# اینکه بگوییم حوادث، با گذشته خویش هیچ‎گونه ارتباطى ندارند؛ هر حادثه در هر زمان که واقع مى‎شود مربوط و مدیون امورى که بر او تقدم دارند نیست؛ نه اصل وجود او به امور قبلى مربوط و متکى است و نه خصوصیات و شکل و مختصات زمانى و مکانى و اندازه و حدود او مربوط به گذشته است و در گذشته تعیین شده است. البته با این فرض، سرنوشت معنا ندارد.
# اینکه براى هر حادثه، علتى قائل شویم، اما نظام اسباب و مسببات و اینکه هر علتى، معلولى خاص ایجاب مى‎کند و هر معلولى از علت معین، امکان صدور دارد را منکر شویم و چنین پنداریم که در همه عالم و جهان هستى، یک علت و یک فاعل بیشتر وجود ندارد و آن ذات حق است. در این صورت، باید فاعلیت را منحصر در حق سبحانه دانست؛ یعنى چنین پنداریم که همه حوادث و موجودات، مستقیما و بلاواسطه از او صادر مى‎شوند و اراده خدا به هر حادثه‌اى مستقیما و جداگانه، تعلق مى‎گیرد و چنین فرض کنیم که قضای الهى، یعنى علم و اراده حق به وجود هر موجودى، مستقل است از هر علم دیگر و قضای دیگر. در این صورت باید قبول کنیم که عاملى غیر از خدا وجود ندارد؛ علم حق در ازل تعلق گرفته که فلان حادثه در فلان وقت، وجود پیدا کند و قهرا آن حادثه در آن وقت وجود پیدا مى‎کند. این نظریه، همان مفهوم جبر و سرنوشت جبرى و اعتقادى است که اگر در فرد و یا قومى پیدا شود، زندگى آنها را تباه مى‎کند.
# اینکه براى هر حادثه، علتى قائل شویم، اما نظام اسباب و مسببات و اینکه هر علتى، معلولى خاص ایجاب مى‎کند و هر معلولى از علت معین، امکان صدور دارد را منکر شویم و چنین پنداریم که در همه عالم و جهان هستى، یک علت و یک فاعل بیشتر وجود ندارد و آن ذات حق است. در این صورت، باید فاعلیت را منحصر در حق سبحانه دانست؛ یعنى چنین پنداریم که همه حوادث و موجودات، مستقیما و بلاواسطه از او صادر مى‎شوند و اراده خدا به هر حادثه‌اى مستقیما و جداگانه، تعلق مى‎گیرد و چنین فرض کنیم که قضای الهى، یعنى علم و اراده حق به وجود هر موجودى، مستقل است از هر علم دیگر و قضای دیگر. در این صورت باید قبول کنیم که عاملى غیر از خدا وجود ندارد؛ علم حق در ازل تعلق گرفته که فلان حادثه در فلان وقت، وجود پیدا کند و قهرا آن حادثه در آن وقت وجود پیدا مى‎کند. این نظریه، همان مفهوم جبر و سرنوشت جبرى و اعتقادى است که اگر در فرد و یا قومى پیدا شود، زندگى آنها را تباه مى‎کند.
# اینکه اصل علیت و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع حوادث جهان حکم‎فرماست؛ هر حادثى ضرورت و قطعیت وجود خود را و همچنین شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى خود را از علل متقدمه خود، کسب کرده است و یک پیوند ناگسستنى بین گذشته و حال و استقبال، میان هر موجودى و علل متقدمه او هست؛ بنابراین نظر، سرنوشت هر موجودى به دست موجودى دیگر است که علت اوست و آن علت است که وجود این موجود را ایجاب کرده و به او ضرورت و حتمیت داده است و هم آن علت است که خصوصیات وجودى او را ایجاب کرده است و آن علت نیز به‎نوبه خود، معلول علت دیگرى است و همین‎طور<ref>ر.ک: همان، ص37-‎39</ref>.
# اینکه اصل علیت و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع حوادث جهان حکم‌فرماست؛ هر حادثى ضرورت و قطعیت وجود خود را و همچنین شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى خود را از علل متقدمه خود، کسب کرده است و یک پیوند ناگسستنى بین گذشته و حال و استقبال، میان هر موجودى و علل متقدمه او هست؛ بنابراین نظر، سرنوشت هر موجودى به دست موجودى دیگر است که علت اوست و آن علت است که وجود این موجود را ایجاب کرده و به او ضرورت و حتمیت داده است و هم آن علت است که خصوصیات وجودى او را ایجاب کرده است و آن علت نیز به‎نوبه خود، معلول علت دیگرى است و همین‎طور<ref>ر.ک: همان، ص37-‎39</ref>.


نویسنده در بخش پیشین، ثابت نمود که قضاء و قدر الهى در مورد موجودات و حوادث جهان، چیزى جز پذیرش نظام قطعى و حتمى على و معلولى در جهان بر اساس اراده و مشیت الهى نیست؛ ازاین‎رو، در بخش پنجم، به بررسی رابطه قضا و قدر با مسئله جبر و اختیار پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>.
نویسنده در بخش پیشین، ثابت نمود که قضاء و قدر الهى در مورد موجودات و حوادث جهان، چیزى جز پذیرش نظام قطعى و حتمى على و معلولى در جهان بر اساس اراده و مشیت الهى نیست؛ ازاین‎رو، در بخش پنجم، به بررسی رابطه قضا و قدر با مسئله جبر و اختیار پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش