پرش به محتوا

فرهنگ علوم فلسفی و کلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎ک' به 'ى‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ت‎و' به 'ت‌و')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ک' به 'ى‌ک')
خط ۵۳: خط ۵۳:


در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى‎ اشاره شده است:
در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى‎ اشاره شده است:
# تفکر و جریان فکرى نوع [[رازی، محمد بن زکریا|زکریاى رازى]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونى]] و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه مى‎کنند و آن را در کشف حقایق عینى نارسا مى‎دانند.
# تفکر و جریان فکرى نوع [[رازی، محمد بن زکریا|زکریاى رازى]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونى]] و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه مى‌کنند و آن را در کشف حقایق عینى نارسا مى‎دانند.
# نمودار جریان فکرى دیگر، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] هستند که هردو نخست خود را کاملاً پیرو مکتب‌های یونان، یعنى افلاطون و ارسطو مى‎دانند؛ البته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] سعى مى‎کند کاملاً ارسطویى فکر کرده و مکتب استدلالى او را دنبال کند، هرچند خود ابتکاراتى دارد و کاملاً گام در جاى گام [[ارسطو]] نمى‎گذارد، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] جمع بین هردو مکتب افلاطون و [[ارسطو]] مى‎کند و مدار فکرى او [[ارسطو]]<nowiki/>یى- افلاطونى است. در مسائل طبى و اخلاقى هم نظریات بدیعى دارد و در جامعه‌شناسى و نظریه‌های اجتماعى نیز نظریاتى دارد که مأخوذ از دو نظام سیاسى [[ارسطو]] و افلاطون است.
# نمودار جریان فکرى دیگر، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] هستند که هردو نخست خود را کاملاً پیرو مکتب‌های یونان، یعنى افلاطون و ارسطو مى‎دانند؛ البته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] سعى مى‌کند کاملاً ارسطویى فکر کرده و مکتب استدلالى او را دنبال کند، هرچند خود ابتکاراتى دارد و کاملاً گام در جاى گام [[ارسطو]] نمى‎گذارد، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] جمع بین هردو مکتب افلاطون و [[ارسطو]] مى‌کند و مدار فکرى او [[ارسطو]]<nowiki/>یى- افلاطونى است. در مسائل طبى و اخلاقى هم نظریات بدیعى دارد و در جامعه‌شناسى و نظریه‌های اجتماعى نیز نظریاتى دارد که مأخوذ از دو نظام سیاسى [[ارسطو]] و افلاطون است.
# مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «[[اخوان الصفا|اخوان‌الصفا و خلان الوفا]]» ممثل مى‎شود. این جریان فکرى را باید توجه به حکمت عملى دانست؛ چه اینکه تمام علوم و فنون عصر را در خدمت مدینه فاضله‌اى که خود در نظر دارند قرار مى‎دهند. در ادامه مؤلف به مراحل نقل و ترجمه‎ در طول تاریخ اشاره می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/5 ر.ک: همان، ص5-43]</ref>.
# مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «[[اخوان الصفا|اخوان‌الصفا و خلان الوفا]]» ممثل مى‎شود. این جریان فکرى را باید توجه به حکمت عملى دانست؛ چه اینکه تمام علوم و فنون عصر را در خدمت مدینه فاضله‌اى که خود در نظر دارند قرار مى‎دهند. در ادامه مؤلف به مراحل نقل و ترجمه‎ در طول تاریخ اشاره می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/5 ر.ک: همان، ص5-43]</ref>.


خط ۶۵: خط ۶۵:
بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در اندیشه‌هاى کلامى‎ است. مؤلف در ابتدا به ذکر وجه‌تسمیه این علم به کلام نظرات و اقوال متعددی را مطرح و بررسی می‌کند؛ سپس در مورد مخالفین علم کلام بیان می‌دارد که علم کلام به‌طورکلی از نظر اصحاب حدیث مردود شناخته شده بود و آنان استدلالات عقلى را نارساى به مطلوب مى‎دانستند و پاره‌اى آن را بدعت و حرام و محرم به‎حساب مى‎آوردند و بر آن بودند که مسائل شرعى تعبدى است و نباید با معیار عقل و علوم حکمى سنجیده شود. این امر در مذهب اهل سنت و جماعت بیشتر مورد توجه بود و در مذهب شیعه کمتر، اما به‍‌هرحال در مکتب و مذهب شیعه هم‌گروه‌های خاص قشرى و اخباریون این امر را کاملاً مدنظر داشتند.
بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در اندیشه‌هاى کلامى‎ است. مؤلف در ابتدا به ذکر وجه‌تسمیه این علم به کلام نظرات و اقوال متعددی را مطرح و بررسی می‌کند؛ سپس در مورد مخالفین علم کلام بیان می‌دارد که علم کلام به‌طورکلی از نظر اصحاب حدیث مردود شناخته شده بود و آنان استدلالات عقلى را نارساى به مطلوب مى‎دانستند و پاره‌اى آن را بدعت و حرام و محرم به‎حساب مى‎آوردند و بر آن بودند که مسائل شرعى تعبدى است و نباید با معیار عقل و علوم حکمى سنجیده شود. این امر در مذهب اهل سنت و جماعت بیشتر مورد توجه بود و در مذهب شیعه کمتر، اما به‍‌هرحال در مکتب و مذهب شیعه هم‌گروه‌های خاص قشرى و اخباریون این امر را کاملاً مدنظر داشتند.


نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد این‎گونه مسائل تشکیل مى‎شد و حتى به‌تدریج از جمله مسائل رایج در محافل دربارى قرار گرفت و جزء افتخارات دربارها این بود که مجالس و محافل آن‌ها از بحث‎ها و جدال‎های کلامى گرم و داغ است و خود خلفا هم احیاناً در این بحث‎ها شرکت مى‎کردند و نزاع و جدال بین علما و اهل کلام را تیزتر مى‎کردند و از همین روى بود که فرقه‌هاى گوناگون به وجود آمدند. پس‌ازاینکه کلام مرحله ابتدائى خود را در تمدن اسلامى برآورد و به مرحله نضج رسید و کتب و رسائل بسیارى در این باب نوشته شده شد؛ از جمله:
نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد این‎گونه مسائل تشکیل مى‎شد و حتى به‌تدریج از جمله مسائل رایج در محافل دربارى قرار گرفت و جزء افتخارات دربارها این بود که مجالس و محافل آن‌ها از بحث‎ها و جدال‎های کلامى گرم و داغ است و خود خلفا هم احیاناً در این بحث‎ها شرکت مى‌کردند و نزاع و جدال بین علما و اهل کلام را تیزتر مى‌کردند و از همین روى بود که فرقه‌هاى گوناگون به وجود آمدند. پس‌ازاینکه کلام مرحله ابتدائى خود را در تمدن اسلامى برآورد و به مرحله نضج رسید و کتب و رسائل بسیارى در این باب نوشته شده شد؛ از جمله:
# [[درة التنزيل و غرة التأويل]]، [[اسکافی، محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله اسکافى]] (240ق)؛
# [[درة التنزيل و غرة التأويل]]، [[اسکافی، محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله اسکافى]] (240ق)؛
# الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛
# الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش