۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ج)- مصحح، تحقیق این کتاب را به قصد چاپ مجدد، با تشویقات دکتر مهدی محقق و استاد جعفری انجام داده است و در اواخر سال 1368 خورشیدی آن را به اتمام رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحات شش و هفت</ref>. | ج)- مصحح، تحقیق این کتاب را به قصد چاپ مجدد، با تشویقات دکتر مهدی محقق و استاد جعفری انجام داده است و در اواخر سال 1368 خورشیدی آن را به اتمام رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحات شش و هفت</ref>. | ||
د)- پاتانجلی که رسالهای است اولا به تصوّف و ثانیا به فلسفه هندی، چنانکه از افادت استاد رئیس به اوایل آن | د)- پاتانجلی که رسالهای است اولا به تصوّف و ثانیا به فلسفه هندی، چنانکه از افادت استاد رئیس به اوایل آن برمیآید، از جمله ذخایر حکمای هند میبوده است به زبان سانسکریت و همچون سایر کتب کذایی آنان موزون و حاوی مسائلی فنّی در باب ادب و چون آن را در شمار سایر ذخایر حرفا به حرف بهر او (استاد رئیس) خوانده بودهاند و او بدان احاطت یافته بوده است، ضمیر او اجازت نکرده بوده است که راغبین بدان را از آن محروم بگذارد و هم از اینجا میبوده است که آن را تعریب فرموده است، امّا نه به ترجمت محض، بل بهگونهای دیگر که خود میآورد به چند مقام و بالاخصّ به همان اوایل رساله از پی تمهید عذری و این است آنکه:... لذلك اضطررت في النّقل إلی خلط النّصّ بذلك التّفسير المزيد و إجراء الكلام علی ما يشبه السؤال و الجواب و إلی إسقاط ما يتعلّق بالنّحو و اللّغة و هذا عذر قدّمته لتفاوت حجم الكتاب في اللّغتين عند المقايسة بينهما حتّی لا يظنّ ظانّ أنّ ذلك لإخلال بمعنی بل يتحقّق أنّه للتّنقيح عمّا يعود» [یعنی از این جهت ناچار شدم نقل مطلب را با تفسیری که به آن میافزایم بیامیزم و همچنین کلام را بهصورتی مانند سؤال و جواب مطرح کنم و مطالب نحوی و لغوی و... را رها کنم و عذرم را در اینجا پیشاپیش میگویم تا بهخاطر تفاوت حجم کتاب در زبانهای عربی و هندی کسی نپندارد که این کار از سر اخلال به معنا بوده است...]<ref>ر.ک: همان، صفحات هفت و هشت</ref>. | ||
ه)- از کلمات ابوریحان چنین نتیجه گرفته میشود که: | ه)- از کلمات ابوریحان چنین نتیجه گرفته میشود که: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ز)- مصحح، از کسانی که نامشان را ذکر کرده (حجتالاسلام مهدوی، استاد جعفری، دکتر [[اذکایی، پرویز|اذکائی]]، دکتر [[جلالی نایینی، محمدرضا|سید محمدرضا جلالی نائینی]] و...) و مسئولین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که یاریگرانش در نشر بودهاند و سید جلیل شاهری لنگرودی، مصحح و فاطمه آقاجانی، حروفنگار کتاب، تشکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوهفت</ref>. | ز)- مصحح، از کسانی که نامشان را ذکر کرده (حجتالاسلام مهدوی، استاد جعفری، دکتر [[اذکایی، پرویز|اذکائی]]، دکتر [[جلالی نایینی، محمدرضا|سید محمدرضا جلالی نائینی]] و...) و مسئولین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که یاریگرانش در نشر بودهاند و سید جلیل شاهری لنگرودی، مصحح و فاطمه آقاجانی، حروفنگار کتاب، تشکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوهفت</ref>. | ||
[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] درباره کتاب چنین میگوید: همتهای مردم در دنیا مختلف است و سعی من بلکه وجود من وقف بر فایدهرسانی به دیگران نهاده است. لذت استفاده، از من گذشته است و این امر را از بزرگترین سعادتها میدانم. هرکه واقف بر حال باشد، مرا بر زحماتی که برای ترجمه این اثر از هندی به عربی کشیدهام سرزنش نمیکند و کسی که برخلاف آن باشد، نسبتهایی مانند جهالت و شقاوت به من میدهد و البته هرکسی، آنچه را داراست که نیت میکند. در میان نقل کتابهای حساب و نجوم هندی، به کتابی برخورد کردم که خواص آنان در حکمت و روش زاهدانشان در عبادت را نشان میداد و چون از محتوای آن آگاه شدم، سعی کردم مطالعه آن را با راغبین در این امر به اشتراک بگذارم؛ زیرا بخل در دانش از بدترین ظلمها و گناهان است و هیچ سیاهی بر سفیدی | [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] درباره کتاب چنین میگوید: همتهای مردم در دنیا مختلف است و سعی من بلکه وجود من وقف بر فایدهرسانی به دیگران نهاده است. لذت استفاده، از من گذشته است و این امر را از بزرگترین سعادتها میدانم. هرکه واقف بر حال باشد، مرا بر زحماتی که برای ترجمه این اثر از هندی به عربی کشیدهام سرزنش نمیکند و کسی که برخلاف آن باشد، نسبتهایی مانند جهالت و شقاوت به من میدهد و البته هرکسی، آنچه را داراست که نیت میکند. در میان نقل کتابهای حساب و نجوم هندی، به کتابی برخورد کردم که خواص آنان در حکمت و روش زاهدانشان در عبادت را نشان میداد و چون از محتوای آن آگاه شدم، سعی کردم مطالعه آن را با راغبین در این امر به اشتراک بگذارم؛ زیرا بخل در دانش از بدترین ظلمها و گناهان است و هیچ سیاهی بر سفیدی نمیآید (نوشتن)، مگر اینکه فایدهای دارد که شناخت آن، جلب خیر یا دفع شر میکند. گفتارهای این قوم، خالی از تناسخ و حلول و اتحاد و تولد (نه بر حکم ولادت) نیست؛ ازاینرو هنگامی که سخنانشان را شنیدم، از آن، ترکیبی از عقاید قدمای یونانیان و مسیحیان و صوفیه را برداشت کردم. بههرحال تمامی اینان معتقدند که نفس انسانی که در عالم، به علایقش وابستگی دارد، به بقا نمیرسد، مگر اینکه نهایت سعی و اجتهاد را در این راه بهکار بگیرد. حال اگر از این حد نهایی، اندکی هم کوتاه بیاید، محکوم به بقای در عالم است و در آنجا در میان موجودات مردد میان خیر و شر است تا زمانی که تهذیب و تصفیه و خالص شود. کتابهای اینان بهصورت منظوم نوشته شده..<ref>ر.ک: مقدمه عربی، ص2-3</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش