پرش به محتوا

پاتانجلی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ک' به 'ه‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص')
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''پاتانجلی''' یا '''باتنجل الهندی في الخلاص من الارتباك'''، که به دست [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] به عربی برگردانده شده است، اثری است با موضوع فلسفه و عرفان و به‎ویژه درباره عرفان پاتنجلی هندی. دکتر [[صدوقی‌سها، منوچهر|منوچهر صدوقی سها]] این اثر را تصحیح کرده است.
'''پاتانجلی''' یا '''باتنجل الهندی في الخلاص من الارتباك'''، که به دست [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] به عربی برگردانده شده است، اثری است با موضوع فلسفه و عرفان و به‎ویژه درباره عرفان پاتنجلی هندی. دکتر [[صدوقی‌سها، منوچهر|منوچهر صدوقی سها]] این اثر را تصحیح کرده است.


عنوان رساله به‎صورت «باتنجل الهندی في الخلاص من الأمثال» هم ضبط شده که به دلیل بی معنی بودن کلمه امثال، به استدراک از فهرست آثار استاد رئیس که ریخته خامه شخص شخیص آن بزرگ است (چاپ آقای دکتر محقق) به کلمه «الارتباك» تصحیح شده و مصحح نیز این مورد را برگزیده است<ref>ر.ک: مقدمه فارسی کتاب، صفحه شانزده</ref>.
عنوان رساله به‌صورت «باتنجل الهندی في الخلاص من الأمثال» هم ضبط شده که به دلیل بی معنی بودن کلمه امثال، به استدراک از فهرست آثار استاد رئیس که ریخته خامه شخص شخیص آن بزرگ است (چاپ آقای دکتر محقق) به کلمه «الارتباك» تصحیح شده و مصحح نیز این مورد را برگزیده است<ref>ر.ک: مقدمه فارسی کتاب، صفحه شانزده</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۷: خط ۵۷:
ج)- مصحح، تحقیق این کتاب را به قصد چاپ مجدد، با تشویقات دکتر مهدی محقق و استاد جعفری انجام داده است و در اواخر سال 1368 خورشیدی آن را به اتمام رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحات شش و هفت</ref>.
ج)- مصحح، تحقیق این کتاب را به قصد چاپ مجدد، با تشویقات دکتر مهدی محقق و استاد جعفری انجام داده است و در اواخر سال 1368 خورشیدی آن را به اتمام رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحات شش و هفت</ref>.


د)- پاتانجلی که رساله‌ای است اولا به تصوّف و ثانیا به فلسفه هندی، چنان‌که از افادت استاد رئیس به اوایل آن برمی‎آید، از جمله ذخایر حکمای هند می‎بوده است به زبان سانسکریت و همچون سایر کتب کذایی آنان موزون و حاوی مسائلی فنّی در باب ادب و چون آن را در شمار سایر ذخایر حرفا به حرف بهر او (‎استاد رئیس) خوانده بوده‌اند و او بدان احاطت یافته بوده است، ضمیر او اجازت نکرده بوده است که راغبین بدان را از آن محروم بگذارد و هم از اینجا می‎بوده است که آن را تعریب فرموده است، امّا نه به ترجمت محض، بل به‎گونه‌ای دیگر که خود می‎آورد به چند مقام و بالاخصّ به همان اوایل رساله از پی تمهید عذری و این است آنکه:... لذلك اضطررت في النّقل إلی خلط النّصّ بذلك التّفسير المزيد و إجراء الكلام علی ما يشبه السؤال و الجواب و إلی إسقاط ما يتعلّق بالنّحو و اللّغة و هذا عذر قدّمته لتفاوت حجم الكتاب في اللّغتين عند المقايسة بينهما حتّی لا يظنّ ظانّ أنّ ذلك لإخلال بمعنی بل يتحقّق أنّه للتّنقيح عمّا يعود» [یعنی از این جهت ناچار شدم نقل مطلب را با تفسیری که به آن می‌افزایم بیامیزم و همچنین کلام را به‎صورتی مانند سؤال و جواب مطرح کنم و مطالب نحوی و لغوی و... را رها کنم و عذرم را در اینجا پیشاپیش می‌گویم تا به‎خاطر تفاوت حجم کتاب در زبان‎های عربی و هندی کسی نپندارد که این کار از سر اخلال به معنا بوده است...]<ref>ر.ک: همان، صفحات هفت و هشت</ref>.
د)- پاتانجلی که رساله‌ای است اولا به تصوّف و ثانیا به فلسفه هندی، چنان‌که از افادت استاد رئیس به اوایل آن برمی‎آید، از جمله ذخایر حکمای هند می‎بوده است به زبان سانسکریت و همچون سایر کتب کذایی آنان موزون و حاوی مسائلی فنّی در باب ادب و چون آن را در شمار سایر ذخایر حرفا به حرف بهر او (‎استاد رئیس) خوانده بوده‌اند و او بدان احاطت یافته بوده است، ضمیر او اجازت نکرده بوده است که راغبین بدان را از آن محروم بگذارد و هم از اینجا می‎بوده است که آن را تعریب فرموده است، امّا نه به ترجمت محض، بل به‎گونه‌ای دیگر که خود می‎آورد به چند مقام و بالاخصّ به همان اوایل رساله از پی تمهید عذری و این است آنکه:... لذلك اضطررت في النّقل إلی خلط النّصّ بذلك التّفسير المزيد و إجراء الكلام علی ما يشبه السؤال و الجواب و إلی إسقاط ما يتعلّق بالنّحو و اللّغة و هذا عذر قدّمته لتفاوت حجم الكتاب في اللّغتين عند المقايسة بينهما حتّی لا يظنّ ظانّ أنّ ذلك لإخلال بمعنی بل يتحقّق أنّه للتّنقيح عمّا يعود» [یعنی از این جهت ناچار شدم نقل مطلب را با تفسیری که به آن می‌افزایم بیامیزم و همچنین کلام را به‌صورتی مانند سؤال و جواب مطرح کنم و مطالب نحوی و لغوی و... را رها کنم و عذرم را در اینجا پیشاپیش می‌گویم تا به‎خاطر تفاوت حجم کتاب در زبان‎های عربی و هندی کسی نپندارد که این کار از سر اخلال به معنا بوده است...]<ref>ر.ک: همان، صفحات هفت و هشت</ref>.


ه)- از کلمات ابوریحان چنین نتیجه ‎گرفته می‌شود که:
ه)- از کلمات ابوریحان چنین نتیجه ‎گرفته می‌شود که:
خط ۶۵: خط ۶۵:
# [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان]] پس از احاطه و فهم کتاب، آن را به عربی ترجمه کرده که دوستداران آن که زبان سانسکریت نمی‌دانند بتوانند از آن بهره ببرند؛
# [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان]] پس از احاطه و فهم کتاب، آن را به عربی ترجمه کرده که دوستداران آن که زبان سانسکریت نمی‌دانند بتوانند از آن بهره ببرند؛
# بیرونی، مسائل فنی و ادبی را مطرح نکرده و از این جهت کتاب را خلاصه هم کرده است؛
# بیرونی، مسائل فنی و ادبی را مطرح نکرده و از این جهت کتاب را خلاصه هم کرده است؛
# وی به‎خاطر تبیین بهتر مطالب، نکاتی را به آن افزوده و یا محتوا را به‎صورت پرسش و پاسخ مطرح کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحات هشت و نه</ref>.
# وی به‎خاطر تبیین بهتر مطالب، نکاتی را به آن افزوده و یا محتوا را به‌صورت پرسش و پاسخ مطرح کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحات هشت و نه</ref>.


و)- پاتانجلی و فی‌الحقیقه، تصوّف هندی در تصوّف ما بلاشک مؤثّر افتاده است؛ چنان‌که استاد رئیس می‌فرماید: «و إلی طريق پاتانجل ذهبت الصّوفية في الاشتغال بالحق و قالوا... و يوجد في كلامهم ما يدلّ علی القول بالاتحاد» و از میانه فضلای معاصرین ما نیز مرحوم [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آورده است به کتاب سرچشمه تصوّف در ایران که: فلسفه وحدت وجود در تصوّف ایران و هند، مأخوذ از فلسفه هندی «پتنجالی: Patanjali است‎<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده</ref>.
و)- پاتانجلی و فی‌الحقیقه، تصوّف هندی در تصوّف ما بلاشک مؤثّر افتاده است؛ چنان‌که استاد رئیس می‌فرماید: «و إلی طريق پاتانجل ذهبت الصّوفية في الاشتغال بالحق و قالوا... و يوجد في كلامهم ما يدلّ علی القول بالاتحاد» و از میانه فضلای معاصرین ما نیز مرحوم [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آورده است به کتاب سرچشمه تصوّف در ایران که: فلسفه وحدت وجود در تصوّف ایران و هند، مأخوذ از فلسفه هندی «پتنجالی: Patanjali است‎<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده</ref>.
خط ۷۱: خط ۷۱:
ز)- مصحح، از کسانی که نامشان را ذکر کرده (حجت‎الاسلام مهدوی، استاد جعفری، دکتر [[اذکایی، پرویز|اذکائی]]، دکتر [[جلالی نایینی، محمدرضا|سید محمدرضا جلالی نائینی]] و...) و مسئولین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که یاری‎‎گرانش در نشر بوده‌اند و سید جلیل شاهری لنگرودی، مصحح و فاطمه آقاجانی، حروف‎نگار کتاب، تشکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎وهفت</ref>.
ز)- مصحح، از کسانی که نامشان را ذکر کرده (حجت‎الاسلام مهدوی، استاد جعفری، دکتر [[اذکایی، پرویز|اذکائی]]، دکتر [[جلالی نایینی، محمدرضا|سید محمدرضا جلالی نائینی]] و...) و مسئولین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که یاری‎‎گرانش در نشر بوده‌اند و سید جلیل شاهری لنگرودی، مصحح و فاطمه آقاجانی، حروف‎نگار کتاب، تشکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎وهفت</ref>.


[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] درباره کتاب چنین می‌گوید: همت‎های مردم در دنیا مختلف است و سعی من بلکه وجود من وقف بر فایده‎رسانی به دیگران نهاده است. لذت استفاده، از من گذشته است و این امر را از بزرگ‎ترین سعادت‎ها می‌دانم. هرکه واقف بر حال باشد، مرا بر زحماتی که برای ترجمه این اثر از هندی به عربی کشیده‌ام سرزنش نمی‌کند و کسی که برخلاف آن باشد، نسبت‎هایی مانند جهالت و شقاوت به من می‌دهد و البته هرکسی، آنچه را داراست که نیت می‌کند. در میان نقل کتاب‌های حساب و نجوم هندی، به کتابی برخورد کردم که خواص آنان در حکمت و روش زاهدانشان در عبادت را نشان می‌داد و چون از محتوای آن آگاه شدم، سعی کردم مطالعه آن را با راغبین در این امر به اشتراک بگذارم؛ زیرا بخل در دانش از بدترین ظلم‎ها و گناهان است و هیچ سیاهی بر سفیدی نمی‎آید (نوشتن)، مگر اینکه فایده‌ای دارد که شناخت آن، جلب خیر یا دفع شر می‌کند. گفتارهای این قوم، خالی از تناسخ و حلول و اتحاد و تولد (نه بر حکم ولادت) نیست؛ ازاین‎رو هنگامی که سخنانشان را شنیدم، از آن، ترکیبی از عقاید قدمای یونانیان و مسیحیان و صوفیه را برداشت کردم. به‎هرحال تمامی اینان معتقدند که نفس انسانی که در عالم، به علایقش وابستگی دارد، به بقا نمی‌رسد، مگر اینکه نهایت سعی و اجتهاد را در این راه به‌کار بگیرد. حال اگر از این حد نهایی، اندکی هم کوتاه بیاید، محکوم به بقای در عالم است و در آنجا در میان موجودات مردد میان خیر و شر است تا زمانی که تهذیب و تصفیه و خالص شود. کتاب‌های اینان به‎صورت منظوم نوشته شده..<ref>ر.ک: مقدمه عربی، ص2-3</ref>.
[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] درباره کتاب چنین می‌گوید: همت‎های مردم در دنیا مختلف است و سعی من بلکه وجود من وقف بر فایده‎رسانی به دیگران نهاده است. لذت استفاده، از من گذشته است و این امر را از بزرگ‎ترین سعادت‎ها می‌دانم. هرکه واقف بر حال باشد، مرا بر زحماتی که برای ترجمه این اثر از هندی به عربی کشیده‌ام سرزنش نمی‌کند و کسی که برخلاف آن باشد، نسبت‎هایی مانند جهالت و شقاوت به من می‌دهد و البته هرکسی، آنچه را داراست که نیت می‌کند. در میان نقل کتاب‌های حساب و نجوم هندی، به کتابی برخورد کردم که خواص آنان در حکمت و روش زاهدانشان در عبادت را نشان می‌داد و چون از محتوای آن آگاه شدم، سعی کردم مطالعه آن را با راغبین در این امر به اشتراک بگذارم؛ زیرا بخل در دانش از بدترین ظلم‎ها و گناهان است و هیچ سیاهی بر سفیدی نمی‎آید (نوشتن)، مگر اینکه فایده‌ای دارد که شناخت آن، جلب خیر یا دفع شر می‌کند. گفتارهای این قوم، خالی از تناسخ و حلول و اتحاد و تولد (نه بر حکم ولادت) نیست؛ ازاین‎رو هنگامی که سخنانشان را شنیدم، از آن، ترکیبی از عقاید قدمای یونانیان و مسیحیان و صوفیه را برداشت کردم. به‎هرحال تمامی اینان معتقدند که نفس انسانی که در عالم، به علایقش وابستگی دارد، به بقا نمی‌رسد، مگر اینکه نهایت سعی و اجتهاد را در این راه به‌کار بگیرد. حال اگر از این حد نهایی، اندکی هم کوتاه بیاید، محکوم به بقای در عالم است و در آنجا در میان موجودات مردد میان خیر و شر است تا زمانی که تهذیب و تصفیه و خالص شود. کتاب‌های اینان به‌صورت منظوم نوشته شده..<ref>ر.ک: مقدمه عربی، ص2-3</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش