۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
سؤال مطرحشده چنین است که: «این همه شرور و مضاداتی که در این عالم واقع شده و میشود آیا ممکنالوجودند یا واجبالوجود. مسلم است که واجبالوجود نیستند؛ زیرا با ادله توحید ثابت و مبرهن شده است که واجبالوجود یکی است؛ پس ناچار ممکنالوجود میباشند و این مسئله هم مسلم است که هیچ ممکنالوجودی نمیتواند بدون سبب و علتی موجود شود، مگر اینکه به واجبالوجود ختم شود؛ بنابراین لازم میآید که واجبالوجود، علت و سبب پدید آمدن شرور و مضادت و فساد در عالم باشد»<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>. | سؤال مطرحشده چنین است که: «این همه شرور و مضاداتی که در این عالم واقع شده و میشود آیا ممکنالوجودند یا واجبالوجود. مسلم است که واجبالوجود نیستند؛ زیرا با ادله توحید ثابت و مبرهن شده است که واجبالوجود یکی است؛ پس ناچار ممکنالوجود میباشند و این مسئله هم مسلم است که هیچ ممکنالوجودی نمیتواند بدون سبب و علتی موجود شود، مگر اینکه به واجبالوجود ختم شود؛ بنابراین لازم میآید که واجبالوجود، علت و سبب پدید آمدن شرور و مضادت و فساد در عالم باشد»<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>. | ||
عمر خیام برای پاسخ به این سؤال، سه مقدمه را آورده است، سپس میگوید: | عمر خیام برای پاسخ به این سؤال، سه مقدمه را آورده است، سپس میگوید: اکنونکه این مقدمات را دانستی، پی میبری به اینکه اگر تضاد و تنافی در موجودات ممکنه مشاهده شود، بهواسطه جعل جاعل نیست؛ بلکه به جهت آن است که هرگاه آن موجود یافت شد تضاد بالضروره موجود خواهد شد و چون تضاد موجود شد، عدم بالضروره موجود میگردد و وقتیکه عدم موجود شد بالضروره شر هم موجود میشود<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | ||
مترجم بعد از ذکر پاسخ عمر خیام، پاسخ ابن سینا را نیز در اینباره متذکر میشود<ref>ر.ک: همان، ص82-81</ref>، سپس میگوید: این نظام فعلی که در عالم وجود، موجود است، بهترین و کاملترین نظام است؛ برای آنکه اگر کسی بگوید این نظام حسن نیست، در جواب او باید بگوییم: اگر نظامی بهتر و کاملتر از این بود آیا خدا میدانست و یا نمیدانست؟ اگر بگوید نمیدانست که قائل به جهل خدا شده است و اگر بگوید میدانست، این هم دو صورت دارد: به این صورت که وقتیکه میدانست نظامی احسن از این نظام فعلی است و ایجاد نفرمود، یا میتوانست و نکرد و یا نمیتوانست. اگر بگوید میتوانست و نکرد، بخل در خدا لازم میآید و اگر بگوید نمیتوانست، عجز خدا لازم میآید. پس نسبت جهل دادن به خدا در صورت اول و نسبت بخل و عجز در دو فرض اخیر مسلماً کفر است؛ پس هرکس بگوید این نظام و روش در این عالم بد است من آن شخص را به این بیانی که گفتم کافر میدانم<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>. | مترجم بعد از ذکر پاسخ عمر خیام، پاسخ ابن سینا را نیز در اینباره متذکر میشود<ref>ر.ک: همان، ص82-81</ref>، سپس میگوید: این نظام فعلی که در عالم وجود، موجود است، بهترین و کاملترین نظام است؛ برای آنکه اگر کسی بگوید این نظام حسن نیست، در جواب او باید بگوییم: اگر نظامی بهتر و کاملتر از این بود آیا خدا میدانست و یا نمیدانست؟ اگر بگوید نمیدانست که قائل به جهل خدا شده است و اگر بگوید میدانست، این هم دو صورت دارد: به این صورت که وقتیکه میدانست نظامی احسن از این نظام فعلی است و ایجاد نفرمود، یا میتوانست و نکرد و یا نمیتوانست. اگر بگوید میتوانست و نکرد، بخل در خدا لازم میآید و اگر بگوید نمیتوانست، عجز خدا لازم میآید. پس نسبت جهل دادن به خدا در صورت اول و نسبت بخل و عجز در دو فرض اخیر مسلماً کفر است؛ پس هرکس بگوید این نظام و روش در این عالم بد است من آن شخص را به این بیانی که گفتم کافر میدانم<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>. |
ویرایش