۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
جز (جایگزینی متن - 'یز' به 'یز') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
نویسنده در مقدمه خویش، مترجم و ترجمه وی را تأیید نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه علامه فانی، ص2</ref>. | نویسنده در مقدمه خویش، مترجم و ترجمه وی را تأیید نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه علامه فانی، ص2</ref>. | ||
مترجم کتاب درباره اهمیت این کتاب که تصمیم بر ترجمه آن گرفته است بیان میدارد که: بهترین کتابی که رفع اشکالات مینماید و شبهات دو دسته (جبریان و مفوضه) را از بین میبرد و عقیده حقه پیشوایان ما را روشن و آفتابی میسازد بهطوریکه بعد از مطالعه آن هیچگونه شبههای در ذهن باقی نمیماند، کتاب «المختار في الجبر و الاختيار»، است که نتیجه آراء و افکار علمی علامه بزرگوار و محقق عالیمقداری که در دانشمندان دینی نظیر او کمتر یافت میشود، میباشد و چون این کتاب به زبان عربی بود و | مترجم کتاب درباره اهمیت این کتاب که تصمیم بر ترجمه آن گرفته است بیان میدارد که: بهترین کتابی که رفع اشکالات مینماید و شبهات دو دسته (جبریان و مفوضه) را از بین میبرد و عقیده حقه پیشوایان ما را روشن و آفتابی میسازد بهطوریکه بعد از مطالعه آن هیچگونه شبههای در ذهن باقی نمیماند، کتاب «المختار في الجبر و الاختيار»، است که نتیجه آراء و افکار علمی علامه بزرگوار و محقق عالیمقداری که در دانشمندان دینی نظیر او کمتر یافت میشود، میباشد و چون این کتاب به زبان عربی بود و فارسیزبانان از فیض آن محروم بودند و از طرف دیگر اشکالات جبر و تفویض همگانی است، بهویژه برای کسانی که از علوم اسلامی اطلاع کافی ندارند و میخواهند به حقیقت برسند و این کتاب برای حل مشکلات آنها کافی بود، لازم دانستم به ترجمه آن و توضیح بعضی از عبارات در پاورقی اقدام نمایم تا در راه رساندن افکار اسلامی و اندیشه پیشوایان بزرگ دینی خدمتی کرده باشم<ref>ر.ک: پیشگفتار مترجم، ص3</ref>. | ||
این کتاب مشتمل بر هشت مقدمه است که اساس مباحث فصول آتی محسوب میشود؛ مباحثی چون: مقدمه اول: نسبت شرور و بدیها به ماهیت و ذاتی بودن آنها سخنی بیدلیل است؛ مقدمه دوم: علل قوام نوعی در تمام افراد نوع یکسان است؛ مقدمه سوم: نیکبختی و بدمنشی نتیجه کردار نیک و بد دامنگیر انسان میشود و در حقیقت همان کردار نیک است که انسان را نیکبخت و سعید میکند و کردار بد است که او را بدمنش و شقی مینماید؛ مقدمه چهارم: دستگاه قانونگذاری الهی برای بهکار بستن غرائز انسان در مسیر عقلپسند و مطابق با فطرت بشری میباشد و از بهکار بستن قوا و غرائز مانع نشده و از پیروی کردن خواسته آنها جلوگیری ننموده است؛ مقدمه پنجم: هر موجود ممکن الوجودی در حدوث و بقا نیاز به مؤثر و علت دارد و گذشته از این در تمام مراتب و بهرههای هستی نیز بدان نیازمند است؛ مقدمه ششم: ویژگیها و تمایزات واجب الوجود نسبت به ممکن الوجود، از جمله ازلی و ابدی بودن و...؛ مقدمه هفتم: اقسام و خواص صفات واجب الوجود، چه صفات ذات و چه صفات فعل؛ مقدمه هشتم: چرایی و چگونگی خلقت مخلوقات<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4-52</ref>. | این کتاب مشتمل بر هشت مقدمه است که اساس مباحث فصول آتی محسوب میشود؛ مباحثی چون: مقدمه اول: نسبت شرور و بدیها به ماهیت و ذاتی بودن آنها سخنی بیدلیل است؛ مقدمه دوم: علل قوام نوعی در تمام افراد نوع یکسان است؛ مقدمه سوم: نیکبختی و بدمنشی نتیجه کردار نیک و بد دامنگیر انسان میشود و در حقیقت همان کردار نیک است که انسان را نیکبخت و سعید میکند و کردار بد است که او را بدمنش و شقی مینماید؛ مقدمه چهارم: دستگاه قانونگذاری الهی برای بهکار بستن غرائز انسان در مسیر عقلپسند و مطابق با فطرت بشری میباشد و از بهکار بستن قوا و غرائز مانع نشده و از پیروی کردن خواسته آنها جلوگیری ننموده است؛ مقدمه پنجم: هر موجود ممکن الوجودی در حدوث و بقا نیاز به مؤثر و علت دارد و گذشته از این در تمام مراتب و بهرههای هستی نیز بدان نیازمند است؛ مقدمه ششم: ویژگیها و تمایزات واجب الوجود نسبت به ممکن الوجود، از جمله ازلی و ابدی بودن و...؛ مقدمه هفتم: اقسام و خواص صفات واجب الوجود، چه صفات ذات و چه صفات فعل؛ مقدمه هشتم: چرایی و چگونگی خلقت مخلوقات<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4-52</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
اولین نظریه طرحشده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کردهاند؛ برخی گفتهاند: خدا فاعل فعل است و عبدمحل پزیرش آن و برخی گفتهاند: فعل زمانی از عبدصادر میشود که خدا اعمال قدرت کرده باشد. | اولین نظریه طرحشده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کردهاند؛ برخی گفتهاند: خدا فاعل فعل است و عبدمحل پزیرش آن و برخی گفتهاند: فعل زمانی از عبدصادر میشود که خدا اعمال قدرت کرده باشد. | ||
نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر | نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر میزند و خداوند متعال هیچگونه دخالتی در آنها ندارد که این قول را معتزله اختیار کردهاند. | ||
نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر | نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر میزند، فاعل آنها هم خداست و هم مردم و قائلین به آن بر دو دستهاند: اول ابواسحاق که گفته است: دو نیرو در عرض همند و هرکدام بالاستقلال تأثیر میکند و دو علت با هم جمع میشوند و یک معلول از آنها سر میزند؛ دوم فلاسفهاند که گفتهاند: نیروی عبددر طول نیروی خداست، بدین نحو که نخست قدرت خداوند اثر میکند در قدرت عبد، سپس قدرت عبداثر میکند در انجام فعل و تأثیر قدرت عبددر تحت تأثیر قدرت خداست که از این تعبیر کردهاند به اضطرار عبددر اختیار. این قول اگرچه بهظاهر جبر را میرساند و اینکه مردم تکوینا از خود اختیاری ندارند، لکن ممکن است آن را سر و صورتی داد، به صورتی که منافاتی با اختیار نداشته باشد و برگشت آن به قول چهارم باشد. | ||
گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت میشود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری مینماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.<ref>ر.ک: همان، ص52-56</ref>. | گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت میشود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری مینماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.<ref>ر.ک: همان، ص52-56</ref>. |
ویرایش