۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هد' به 'هد') |
جز (جایگزینی متن - 'هم' به 'هم') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
احمدشاه در نامهای که توسط یکی از ناخداها به سفارت فرستاد درباره ماجرای توقیف کشتی به دست انگلیسیها به بهانه وجود بالشویکها در آن، مینویسد: «اودسا بالشویکی شد. من و همراهانم با یک کشتی فرانسوی فرار کردیم. چهار روز است در دریا بیقوت و غذا ماندهایم. حالا که کشتی به دهنه بسفر رسیده، انگلیسیها به خیال اینکه مبادا در این کشتی بالشویک باشد، نمیگذارند وارد اسلامبول شود. شما از سفارت انگلیس اجازه بگیرید که ما را بگذارند پیاده بشویم»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/38 ر.ک: همان]</ref>. | احمدشاه در نامهای که توسط یکی از ناخداها به سفارت فرستاد درباره ماجرای توقیف کشتی به دست انگلیسیها به بهانه وجود بالشویکها در آن، مینویسد: «اودسا بالشویکی شد. من و همراهانم با یک کشتی فرانسوی فرار کردیم. چهار روز است در دریا بیقوت و غذا ماندهایم. حالا که کشتی به دهنه بسفر رسیده، انگلیسیها به خیال اینکه مبادا در این کشتی بالشویک باشد، نمیگذارند وارد اسلامبول شود. شما از سفارت انگلیس اجازه بگیرید که ما را بگذارند پیاده بشویم»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/38 ر.ک: همان]</ref>. | ||
پس از اجازه گرفتن از سفارت انگلیس، یک قایق موتوری (بههمراه غواص سفارت و پرچم ایران) برای پیاده کردن محمدعلی شاه و همراهانش بهاتفاق یک افسر انگلیسی فرستاده شد تا شاه و همراهانش را به ساحل بیاورند. ملکه جهان و خانمهای ایرانی دوست داشتند که در منزلی دربست ساکن شوند تا کسی مزاحمشان نشده و آزاد باشند، اما به دلیل فراهم نبودن چنین جایی آنان به دبستان ایرانیان که حیاطی بزرگ و حوض و فوارهای داشت، رفتند و به دلیل ورود آنان به مدرسه، آنجا تعطیل شد که باعث اعتراض عدهای گردید. نویسنده، در ادامه از آگهی کردن در روزنامه | پس از اجازه گرفتن از سفارت انگلیس، یک قایق موتوری (بههمراه غواص سفارت و پرچم ایران) برای پیاده کردن محمدعلی شاه و همراهانش بهاتفاق یک افسر انگلیسی فرستاده شد تا شاه و همراهانش را به ساحل بیاورند. ملکه جهان و خانمهای ایرانی دوست داشتند که در منزلی دربست ساکن شوند تا کسی مزاحمشان نشده و آزاد باشند، اما به دلیل فراهم نبودن چنین جایی آنان به دبستان ایرانیان که حیاطی بزرگ و حوض و فوارهای داشت، رفتند و به دلیل ورود آنان به مدرسه، آنجا تعطیل شد که باعث اعتراض عدهای گردید. نویسنده، در ادامه از آگهی کردن در روزنامه بهمنظور یافتن منزل جدید برای شاه و همراهان و یافتن چنین جایی سخن میگوید و از اینکه آنها به دلیل سختی آمدوشد در زمستان، مجددا خانهای را در استانبول کرایه کردند تا زمستان را در آنجا سپری کنند، ولی اجاره کردن منزل در استانبول مدتی بهطول انجامیده و این امر باعث شده که شاه و همراهان تا یافتن منزل اجارهای دوم در سفارتخانه بمانند. وی همچنین از روابط سرد شاه در ابتدای امر که پس از دیدن توجه فرزندش احمدشاه به سفیر، به روابط گرم با وی تبدیل شد، سخن میگوید. او مینویسد: گرمی این روابط به جایی رسید که محمدعلی شاه اغلب روزها یا به ملاقات من در سفارت میآمد و یا به بیوکآطه دعوتم میکرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/38 ر.ک: همان، 38-41]</ref>. | ||
ا[[خان ملک ساساني، احمد|حمد خانملک ساسانی]]، درباره تصمیم متفقین درباره اقامت شاه در استانبول مینویسد: «ورود غیر مترقبه شاه سابق ایران به استانبول، یعنی شهری که بیست هزار نفر سکنه ایرانی داشت، خصوصا در هنگام اشغال قوای اجنبی، باعث مذاکراتی مابین سفارتخانههای متفقین شد؛ بدوا تصمیم گرفتند که به ایشان اجازه توقف در استانبول ندهند و ایشان را به ایطالیا یا سوئیس بفرستند، ولی بعد از چند جلسه مذاکره و آمدوشد هم توقف در استانبول و هم مسافرت به اروپا را اجازه دادند؛ فقط ایشان را برای همیشه از ورود به لندن و پاریس ممنوع داشتند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/40 ر.ک: همان، ص40]</ref>. | ا[[خان ملک ساساني، احمد|حمد خانملک ساسانی]]، درباره تصمیم متفقین درباره اقامت شاه در استانبول مینویسد: «ورود غیر مترقبه شاه سابق ایران به استانبول، یعنی شهری که بیست هزار نفر سکنه ایرانی داشت، خصوصا در هنگام اشغال قوای اجنبی، باعث مذاکراتی مابین سفارتخانههای متفقین شد؛ بدوا تصمیم گرفتند که به ایشان اجازه توقف در استانبول ندهند و ایشان را به ایطالیا یا سوئیس بفرستند، ولی بعد از چند جلسه مذاکره و آمدوشد هم توقف در استانبول و هم مسافرت به اروپا را اجازه دادند؛ فقط ایشان را برای همیشه از ورود به لندن و پاریس ممنوع داشتند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/40 ر.ک: همان، ص40]</ref>. |
ویرایش