۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
جز (جایگزینی متن - 'هع' به 'هع') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
جلد اول کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح، فاتحة الشباب، قصاید، ترجیعات و ترکیبات، مثنویات، غزلیات بهترتیب حروف الفبا و معماهاست. | جلد اول کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح، فاتحة الشباب، قصاید، ترجیعات و ترکیبات، مثنویات، غزلیات بهترتیب حروف الفبا و معماهاست. | ||
جلد دوم نیز حاوی واسطة العقد و خاتمة الحياة است. در ابتدای این جلد نیز مقدمهای از مصحح با عنوان بحثی راجع به میراث ادبی و علمی [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] آمده است. واسطة العقد مشتمل بر قصاید، غزلیات، مقطعات، رباعیات و معمیات و خاتمة الحياة نیز حاوی همینها | جلد دوم نیز حاوی واسطة العقد و خاتمة الحياة است. در ابتدای این جلد نیز مقدمهای از مصحح با عنوان بحثی راجع به میراث ادبی و علمی [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] آمده است. واسطة العقد مشتمل بر قصاید، غزلیات، مقطعات، رباعیات و معمیات و خاتمة الحياة نیز حاوی همینها بهعلاوه یک مثنوی است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
[[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن میراند. بعضی قطعهها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان میکنند. از چهار ترجیعبند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سهتای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیببند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوشآهنگ و ساده و روان میباشند. موضوع مثنویهای دیوانهای [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارتها، جواب نامهها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن میراند. بعضی قطعهها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان میکنند. از چهار ترجیعبند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سهتای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیببند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوشآهنگ و ساده و روان میباشند. موضوع مثنویهای دیوانهای [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارتها، جواب نامهها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | ||
از مـثنویهای جـامی میتوان دریافت که او در زمینههای مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشتههای ذهنی خود، در تدوین منظومههایش بهره برده است. بـه دیـگر سخن، منظومههای شاعر، تجلیگاه اطلاعات، معلومات و تواناییهای ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، چون موم نرم و نقشپذیر بوده و او به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوختههای ذهنی و قابلیتهای شاعرانه اوست؛ | از مـثنویهای جـامی میتوان دریافت که او در زمینههای مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشتههای ذهنی خود، در تدوین منظومههایش بهره برده است. بـه دیـگر سخن، منظومههای شاعر، تجلیگاه اطلاعات، معلومات و تواناییهای ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، چون موم نرم و نقشپذیر بوده و او به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوختههای ذهنی و قابلیتهای شاعرانه اوست؛ بهعنوان مثال: «عاليها سافلها کردن»، کنایه از خراب کردن، ویران کردن و زیر و رو کردن اسـت. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی خراب و ویران کـردن است: | ||
{{شعر}}{{ب|''چون جمع شود ز عقل و دین قافلهها''|2=''عـشق تـو کند عاليها سافلها''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سبزیانپور، وحید؛ آرتا، سید محمد، ص68 و 74؛ متن کتاب، ج2، ص422، معمیات، 18</ref>. | {{شعر}}{{ب|''چون جمع شود ز عقل و دین قافلهها''|2=''عـشق تـو کند عاليها سافلها''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سبزیانپور، وحید؛ آرتا، سید محمد، ص68 و 74؛ متن کتاب، ج2، ص422، معمیات، 18</ref>. | ||
ویرایش