۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
شادروان اسماعیل امیرخیزی در اینباره میگوید: عقیده نگارنده در خصوص معاشقه [[مهستي گنجوي|مهستی]] چنین است که این قضیه تنها از توسعه معنی رباعیات شاعره پیدا نشده، بلکه این سهو، یعنی اسناد تعشق، اولین دفعه از کسی سر زده است که شرح حال مهستی را در تاریخ گزیده دیده که مینویسد: مهستی رباعیات خوب دارد در حق خوشپسری قصاب. سپس همان شخص با رویه افراط در قیاسی که اغلب تذکرهنویسان دارند از اینکه حمدالله مستوفی در شرح حال مهستی به ذکر یک رباعی (راجع به پسر قصاب) اکتفا نموده، به اشتباه افتاده است که مهستی را با قصاب سروکاری بوده؛ رفتهرفته این خبط، وسعت یافته و هر کسی که آمده خدمتی به مهستی کرده و در حق این معاشقه الهامی حکایتی ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | شادروان اسماعیل امیرخیزی در اینباره میگوید: عقیده نگارنده در خصوص معاشقه [[مهستي گنجوي|مهستی]] چنین است که این قضیه تنها از توسعه معنی رباعیات شاعره پیدا نشده، بلکه این سهو، یعنی اسناد تعشق، اولین دفعه از کسی سر زده است که شرح حال مهستی را در تاریخ گزیده دیده که مینویسد: مهستی رباعیات خوب دارد در حق خوشپسری قصاب. سپس همان شخص با رویه افراط در قیاسی که اغلب تذکرهنویسان دارند از اینکه حمدالله مستوفی در شرح حال مهستی به ذکر یک رباعی (راجع به پسر قصاب) اکتفا نموده، به اشتباه افتاده است که مهستی را با قصاب سروکاری بوده؛ رفتهرفته این خبط، وسعت یافته و هر کسی که آمده خدمتی به مهستی کرده و در حق این معاشقه الهامی حکایتی ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | ||
رضاقلی خان هدایت فقدان اشعار مهستی را از اثر حمله عبدالله خان اوزبک بر شهر هرات میداند. محمدعلی تربیت در تذکره دانشمندان آذربایجان میگوید: لسانی شیرازی که مدتی در تبریز ساکن بوده و در آنجا به سال | رضاقلی خان هدایت فقدان اشعار مهستی را از اثر حمله عبدالله خان اوزبک بر شهر هرات میداند. محمدعلی تربیت در تذکره دانشمندان آذربایجان میگوید: لسانی شیرازی که مدتی در تبریز ساکن بوده و در آنجا به سال نهصدوچهلویک هجری مرده است، مجموعهای در مقابل رباعیات این بانو مشتمل بر شصتوهشت رباعی عاشقانه بهعنوان «مجمع الأوصاف» در وصف اهل حرفه و اصناف تبریز و ارباب فضل و هنر آن شهر منظوم ساخته که از آن جمله رباعی زیر است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' شاعربچهای مطلع ابرو بنمود''|2='' انگیز دو مصرعش دل از من بربود''}} | {{ب|'' شاعربچهای مطلع ابرو بنمود''|2='' انگیز دو مصرعش دل از من بربود''}} | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
تدوین و انتشار اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] برای ادبیات ایران نعمتی است و سبکی را زنده میکند که هیچیک از شعرای نامدار قدیم به تقلید آن دست نیافتهاند و به آن پایه از ملاحت و حلاوت گفتار نتوانستهاند برسند. روی این منظور به تهیه این دیوان اقدام شد<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | تدوین و انتشار اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] برای ادبیات ایران نعمتی است و سبکی را زنده میکند که هیچیک از شعرای نامدار قدیم به تقلید آن دست نیافتهاند و به آن پایه از ملاحت و حلاوت گفتار نتوانستهاند برسند. روی این منظور به تهیه این دیوان اقدام شد<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | ||
پروفسور ژان ریپکا (استاد السنه شرقیه دانشگاه پراک)، درباره اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] بیان میدارد که ورود دیوان اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] به دنیای ادبیات فارسی، موجب آن شد که دری گرانبها بر گنجینه ادب پارسی افزوده شود و شیفتگان شعر اصیل دری از این سرچشمه زلال سیراب و روح افسرده را سیراب نمایند. قدرت بیان و تسلط کامل مهستی در تلفیق الفاظ بهقدری استادانه و شیواست که مانند نغمات دلکش موسیقی و صدای آبشار و نوای هزاردستان گوش جان آدمی را نوازشگر و خاطر پژمرده را نشاطآور است. همت والای شما ([[طاهري شهاب، محمد|شهاب طاهری]]) در جمعآوری این گلبرگهای پراکنده که دست تصاریف زمان هر برگ آن را به گوشهای و هر شاخه آن را در بیغولهای افکنده بود | پروفسور ژان ریپکا (استاد السنه شرقیه دانشگاه پراک)، درباره اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] بیان میدارد که ورود دیوان اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] به دنیای ادبیات فارسی، موجب آن شد که دری گرانبها بر گنجینه ادب پارسی افزوده شود و شیفتگان شعر اصیل دری از این سرچشمه زلال سیراب و روح افسرده را سیراب نمایند. قدرت بیان و تسلط کامل مهستی در تلفیق الفاظ بهقدری استادانه و شیواست که مانند نغمات دلکش موسیقی و صدای آبشار و نوای هزاردستان گوش جان آدمی را نوازشگر و خاطر پژمرده را نشاطآور است. همت والای شما ([[طاهري شهاب، محمد|شهاب طاهری]]) در جمعآوری این گلبرگهای پراکنده که دست تصاریف زمان هر برگ آن را به گوشهای و هر شاخه آن را در بیغولهای افکنده بود بهصورت دستهگلی زیبا با بهترین وجهی آراسته و به دست مشتاقان حقیقی سپرده است تا مشام جان را از عطر جانفزای آن عبیرآگین و دیده دل را از تماشای آن مشعوف و مسرور سازد و مانند پروانه به گرد چنین گلی در سماع آیند. | ||
در بین شعرای مغربزمین تنها کسی که توانسته است از عهده تجسم مناظر طبیعت و روحیات جامعه برآید و به قول شما ایرانیان که میگویید: «جانا سخن از زبان ما میگویی» را به وجه احسن ادا نماید شخص «اندره شنیه» سراینده فرانسوی است، ولی با همه طراوتی که در بیان اوست در مقابل سخنان ازدلبرخاسته [[مهستي گنجوي|مهستی]] مانند قیاس قطره با دریاست. من وقتی این رباعی مهستی را که میگوید: | در بین شعرای مغربزمین تنها کسی که توانسته است از عهده تجسم مناظر طبیعت و روحیات جامعه برآید و به قول شما ایرانیان که میگویید: «جانا سخن از زبان ما میگویی» را به وجه احسن ادا نماید شخص «اندره شنیه» سراینده فرانسوی است، ولی با همه طراوتی که در بیان اوست در مقابل سخنان ازدلبرخاسته [[مهستي گنجوي|مهستی]] مانند قیاس قطره با دریاست. من وقتی این رباعی مهستی را که میگوید: |
ویرایش