پرش به محتوا

رسائل حکمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت')
خط ۴۵: خط ۴۵:
در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او به‎سوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. ‎
در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او به‎سوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. ‎


«رساله معرفة النفس و معرفة الرب»، رساله‌ای به زبان فارسی است. نویسنده در این رساله، ایمان عوام را تقلیدی دانسته که: «شنیده‏‌اند خدائى هست متّصف به صفات مذکوره و به زبان اقرار کرده و اصلاً به ذوق دل وى را ندانسته و تصدیق نکرده‌اند». وی معتقد است: «دانستن به ذوق قلبى موقوف است بر شناخت نفس ناطقه خود؛ زیراکه او نیز موصوف است به صفات مذکوره»، سپس اشاره می‌کند که دلائل بر ثبوت نفس ناطقه و اتصاف او به صفات مذکوره بسیار است که در این رساله به سهل‎ترین و کوتاه‎ترین آنها بسنده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص170-169</ref>.  
«رساله معرفة النفس و معرفة الرب»، رساله‌ای به زبان فارسی است. نویسنده در این رساله، ایمان عوام را تقلیدی دانسته که: «شنیده‏‌اند خدائى هست متّصف به صفات مذکوره و به زبان اقرار کرده و اصلاً به ذوق دل وى را ندانسته و تصدیق نکرده‌اند». وی معتقد است: «دانستن به ذوق قلبى موقوف است بر شناخت نفس ناطقه خود؛ زیراکه او نیز موصوف است به صفات مذکوره»، سپس اشاره می‌کند که دلائل بر ثبوت نفس ناطقه و اتصاف او به صفات مذکوره بسیار است که در این رساله به سهل‎ترین و کوتاه‌ترین آنها بسنده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص170-169</ref>.  


مدرس در این رساله، شش دلیل بر وجود نفس ناطقه اقامه کرده و در دلیل هفتم در اثبات بقای نفس ناطقه پس از مرگ می‌نویسد: «چنان‎که معرفت ذات نفس ناطقه، ایمان تقلیدى را به خداى تعالى ایمان ذوقى می‌‏گرداند، معرفت بقاى او پس از مرگ بدن نیز ایمان تقلیدى را به احوال معاد از لذت و الم بعد از مفارقت بدن، ایمان ذوقى می‌‏گرداند و دلیل بر بقاى او بسیار است و بسیار مشکل، در فهم عوام درنمی‌آید، فأمّا در این رساله، ما چیزى را بیان کنیم که تو را از جمیع دلائل بی‌نیاز گرداند»<ref>ر.ک: همان، ص‎172</ref>. «پس چنان‎که نفس ناطقه در حالت شیخى باقى است بى‎آن بدن، در حالت مرگ هم باقى است بى‌‏بدن. بعضى از فضلا گفته‌‏اند هر چیزى که او قابل فناست، جهت هلاک، در خارج نیز اسباب و آلات و ادوات موضوعند؛ چنان‎که جهت جنس حیوان، تیر و شمشیر و سایر مهلکات و نفس ناطقه چون جسم نیست، هلاک او با این اسباب و آلات متصوّر نیست و آن علاقه عدم فناى وى است»<ref>ر.ک: همان، ص‎173</ref>.  
مدرس در این رساله، شش دلیل بر وجود نفس ناطقه اقامه کرده و در دلیل هفتم در اثبات بقای نفس ناطقه پس از مرگ می‌نویسد: «چنان‎که معرفت ذات نفس ناطقه، ایمان تقلیدى را به خداى تعالى ایمان ذوقى می‌‏گرداند، معرفت بقاى او پس از مرگ بدن نیز ایمان تقلیدى را به احوال معاد از لذت و الم بعد از مفارقت بدن، ایمان ذوقى می‌‏گرداند و دلیل بر بقاى او بسیار است و بسیار مشکل، در فهم عوام درنمی‌آید، فأمّا در این رساله، ما چیزى را بیان کنیم که تو را از جمیع دلائل بی‌نیاز گرداند»<ref>ر.ک: همان، ص‎172</ref>. «پس چنان‎که نفس ناطقه در حالت شیخى باقى است بى‎آن بدن، در حالت مرگ هم باقى است بى‌‏بدن. بعضى از فضلا گفته‌‏اند هر چیزى که او قابل فناست، جهت هلاک، در خارج نیز اسباب و آلات و ادوات موضوعند؛ چنان‎که جهت جنس حیوان، تیر و شمشیر و سایر مهلکات و نفس ناطقه چون جسم نیست، هلاک او با این اسباب و آلات متصوّر نیست و آن علاقه عدم فناى وى است»<ref>ر.ک: همان، ص‎173</ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش