پرش به محتوا

خواجگان چشت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۳۹: خط ۳۹:
کهن‎ترین منبعی که در آن از چشتیان یاد شده است [[طبقات الصوفية (انصاري هروي)|طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری]] و مقامات اوست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/9 ر.ک: همان، صفحه نه]</ref>. سیرالعارفین حامد فضل‌الله کنبوهی دهلوی (متوفی 942ق) نیز پیش از سیر الاقطاب نگارش یافته است. [[چشتي، الله ديه بن عبدالرحيم|الله‌دیه]] در شمار منابع خود از کتاب سیر الاولیاء میرخرد نیز یاد کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/17 ر.ک: همان، صفحه هفده]</ref>. همچنین از منابع پیشین مانند [[تذكرة الأولياء (عطار نیشابوری)|تذکرة الاولیاء عطار]] و [[نفحات الأنس|نفحات الانس جامی]] بهره برده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/21 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک]</ref>.
کهن‎ترین منبعی که در آن از چشتیان یاد شده است [[طبقات الصوفية (انصاري هروي)|طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری]] و مقامات اوست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/9 ر.ک: همان، صفحه نه]</ref>. سیرالعارفین حامد فضل‌الله کنبوهی دهلوی (متوفی 942ق) نیز پیش از سیر الاقطاب نگارش یافته است. [[چشتي، الله ديه بن عبدالرحيم|الله‌دیه]] در شمار منابع خود از کتاب سیر الاولیاء میرخرد نیز یاد کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/17 ر.ک: همان، صفحه هفده]</ref>. همچنین از منابع پیشین مانند [[تذكرة الأولياء (عطار نیشابوری)|تذکرة الاولیاء عطار]] و [[نفحات الأنس|نفحات الانس جامی]] بهره برده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/21 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک]</ref>.


کتاب از نظر آرایش و مطالب آغازین و شیوه احوال و واقعات مشایخ و نقل سخنان آن‎ها کاملاً با شیوه تذکرة الاولیا مشابه است. در آغاز ذکر هر یک از مشایخ، مطلب را با سجع آغاز می‌کند و قافیه آخرین سجع با نام کسی که ذکر می‌کند هم‎آهنگ است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/22 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک و بیست دو]</ref>.
کتاب از نظر آرایش و مطالب آغازین و شیوه احوال و واقعات مشایخ و نقل سخنان آن‌ها کاملاً با شیوه تذکرة الاولیا مشابه است. در آغاز ذکر هر یک از مشایخ، مطلب را با سجع آغاز می‌کند و قافیه آخرین سجع با نام کسی که ذکر می‌کند هم‎آهنگ است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/22 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک و بیست دو]</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در سده هفتم با هجوم لشکریان مغول، خراسان و ری و جبال و عراق و برافتادن حکومت‎ها و برهم خوردن نظام‎های اجتماعی و سنن فرهنگی و... سیل مهاجرت‎های اجباری به نواحی امن از جمله هندوستان آغاز گشت و پس‌ازآن علی‌الخصوص با توجه به حرمت‎داشت و قدرشناسی پادشاهان و امرای هند از علما و دانشمندان و مشایخ طریقت و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و صاحبان پیشه‌های گوناگون، جاذبه‌های مهاجرت به هند نیرومندتر گشت و در دوره ظهیرالدین بابر و جانشینان او به اوج خویش رسید. از میان فرقه‌های متعدد صوفیه و مشایخ آن‎ها که به سرزمین هند مهاجرت کرده بودند سلسله‌های چشتیه اجمیر و سهروردیه ملتان قدمت و اهمیت بیشتر دارد تا آنجا که گفته‌اند نسب غالب سلسله‌های صوفیان هند به این دو می‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/8 ر.ک: همان، صفحه هشت]</ref>.
در سده هفتم با هجوم لشکریان مغول، خراسان و ری و جبال و عراق و برافتادن حکومت‎ها و برهم خوردن نظام‎های اجتماعی و سنن فرهنگی و... سیل مهاجرت‎های اجباری به نواحی امن از جمله هندوستان آغاز گشت و پس‌ازآن علی‌الخصوص با توجه به حرمت‎داشت و قدرشناسی پادشاهان و امرای هند از علما و دانشمندان و مشایخ طریقت و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و صاحبان پیشه‌های گوناگون، جاذبه‌های مهاجرت به هند نیرومندتر گشت و در دوره ظهیرالدین بابر و جانشینان او به اوج خویش رسید. از میان فرقه‌های متعدد صوفیه و مشایخ آن‌ها که به سرزمین هند مهاجرت کرده بودند سلسله‌های چشتیه اجمیر و سهروردیه ملتان قدمت و اهمیت بیشتر دارد تا آنجا که گفته‌اند نسب غالب سلسله‌های صوفیان هند به این دو می‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38998/1/8 ر.ک: همان، صفحه هشت]</ref>.


«چشت، قریه یا شهرکی در‎ نزدیکی‎ هرات از ولایت خراسان قدیم‎ و چنان‎که‎ در‎ فرهنگ آنندراج آمده‎ است‎، چشت بر وزن خشت، نام‎ قریه‌ای‎ است قریب به هرات در کمال صفوت هوا و عذوبت ماء و از آنجا بوده‌اند بزرگان‎ سلسله‎‎ چشتیه که سرسلسله‎ آن‎ها سلطان‎ ابراهیم‎ بن ادهم‎ بوده‎ است. بدیهی است که‎ خود ابراهیم ادهم از اهل چشت نبوده است و از آن جمله‌اند: خواجه ابواحمد ابدال‎ و خواجه‎ مودود و خواجه معین‎الدین و نجیب‎الدین‎ شیخ‎المشایخ‎ چشتی‎ که‎ سلسله درویشان چشتی‎ به‎ او منتهی می‌شود...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40342/31 ر.ک: جوکار، نجف، ص31]</ref>.
«چشت، قریه یا شهرکی در‎ نزدیکی‎ هرات از ولایت خراسان قدیم‎ و چنان‎که‎ در‎ فرهنگ آنندراج آمده‎ است‎، چشت بر وزن خشت، نام‎ قریه‌ای‎ است قریب به هرات در کمال صفوت هوا و عذوبت ماء و از آنجا بوده‌اند بزرگان‎ سلسله‎‎ چشتیه که سرسلسله‎ آن‌ها سلطان‎ ابراهیم‎ بن ادهم‎ بوده‎ است. بدیهی است که‎ خود ابراهیم ادهم از اهل چشت نبوده است و از آن جمله‌اند: خواجه ابواحمد ابدال‎ و خواجه‎ مودود و خواجه معین‎الدین و نجیب‎الدین‎ شیخ‎المشایخ‎ چشتی‎ که‎ سلسله درویشان چشتی‎ به‎ او منتهی می‌شود...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40342/31 ر.ک: جوکار، نجف، ص31]</ref>.


اما درباره‎ نسبت «چشتی»، باید گفت که از زمان پیوستن مسعود بک به سلسله‎ چشتیه در‎ هند‎، بدین نام شهرت یافته است. سلسله چشتیه، دنباله طریقه‎ ادهمیه (منسوب به ابراهیم ادهم) می‎باشد و از زمان ابواسحاق شامی (متوفی 329ق) به بعد، این طریقه به چشتیه‎ معروف‎ گشت و گسترش آن هم در هندوستان به‌وسیله خواجه معین‎الدین چشتی (متوفی 633ق) انجام گرفت. نویسنده‎ کتاب ضمن بیان ماجرای‎ خرقه‎ گرفتن‎ ابواسحاق شامی که پس‎ از‎ هفت‎ سال مجاهده در خدمت پیر خود، ممشاد دینوری، به چنین موقعیتی دست یافته بود، می‌گوید: «حضرت خواجه ‎[ممشاد دینوری‎] خرقه بدو عنایت فرمود‎ و خلیفه‎‎ خود‎ ساخت. هم در آن ساعت، آواز آمد که‎ ای‎ ابواسحاق! تو مقبول حضرت ما شدی. پس همچنان شد و بسیاری، از دولت وی به منزل رسیدند و ذات با‎ برکاتش‎ مبدأ‎ چشتیان گردید و این سلسله بعدش به چشت، مشهور و مخاطب گشت‎؛ بدین‌جهت که چون آن شمس الاولیا به خدمت پیر خود شتافت و در بغداد به شرف دولت پای‎‎بوسی‎ مشرف‎ شد، فی‌الفور ‎ ‎فرمود که چه نام داری؟ گفت: بنده را مردم ابواسحاق‎ چشتی‎ می‌گویند. آن‎حضرت به عنایت بی‎غایت، فرمود که شما خواجه‎ چشت هستید و اسلام چشت از برکات‎ قدم‎ شماست‎. بعد از آن‎که چون خلافت یافت به رخصت پیر خود در چشت‎ تشریف‎ آورد‎ و به خواجه‎ چشت مشهور گردید»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40342/27 ر.ک: همان، ص27]</ref>.
اما درباره‎ نسبت «چشتی»، باید گفت که از زمان پیوستن مسعود بک به سلسله‎ چشتیه در‎ هند‎، بدین نام شهرت یافته است. سلسله چشتیه، دنباله طریقه‎ ادهمیه (منسوب به ابراهیم ادهم) می‎باشد و از زمان ابواسحاق شامی (متوفی 329ق) به بعد، این طریقه به چشتیه‎ معروف‎ گشت و گسترش آن هم در هندوستان به‌وسیله خواجه معین‎الدین چشتی (متوفی 633ق) انجام گرفت. نویسنده‎ کتاب ضمن بیان ماجرای‎ خرقه‎ گرفتن‎ ابواسحاق شامی که پس‎ از‎ هفت‎ سال مجاهده در خدمت پیر خود، ممشاد دینوری، به چنین موقعیتی دست یافته بود، می‌گوید: «حضرت خواجه ‎[ممشاد دینوری‎] خرقه بدو عنایت فرمود‎ و خلیفه‎‎ خود‎ ساخت. هم در آن ساعت، آواز آمد که‎ ای‎ ابواسحاق! تو مقبول حضرت ما شدی. پس همچنان شد و بسیاری، از دولت وی به منزل رسیدند و ذات با‎ برکاتش‎ مبدأ‎ چشتیان گردید و این سلسله بعدش به چشت، مشهور و مخاطب گشت‎؛ بدین‌جهت که چون آن شمس الاولیا به خدمت پیر خود شتافت و در بغداد به شرف دولت پای‎‎بوسی‎ مشرف‎ شد، فی‌الفور ‎ ‎فرمود که چه نام داری؟ گفت: بنده را مردم ابواسحاق‎ چشتی‎ می‌گویند. آن‎حضرت به عنایت بی‎غایت، فرمود که شما خواجه‎ چشت هستید و اسلام چشت از برکات‎ قدم‎ شماست‎. بعد از آن‎که چون خلافت یافت به رخصت پیر خود در چشت‎ تشریف‎ آورد‎ و به خواجه‎ چشت مشهور گردید»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40342/27 ر.ک: همان، ص27]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش