۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
جز (جایگزینی متن - 'هع' به 'هع') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
هدف [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ارئه این مثال این است که بگوید: در بین مردم مشهور است که افلاطون حکیم، علومش را برای همه اظهار و کشف نمیکرد و به روش رمز، معماگونه و با کلیگویی و دشوارگویی این علم را از قرار گرفتن در دست غیر اهلش مصون میداشت تا آن را به ابتذال نکشند و به دست کسانی که قدرش را نمیدانند نیفتد و در غیر موضعش استفاده نشود. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این روش افلاطون را میستاید و میگوید: البته این کاری صحیح است، اما گاهی حکیم عمدا به آنچه در باطن دارد، تصریح میکند و شنونده یا خواننده از روی عادت فکر میکند که وی در این مورد هم رمزگونه صحبت میکند و غیر از آنچه را گفته اراده کرده است. این از اسرار کتاب حکیمی چون افلاطون است و کسی به تشخیص مواضع تصریح از رمزگونگی موفق میشود که در این صناعت (فلسفه) آموزش دیده و ماهر باشد. روش سخن افلاطون در «النواميس» چنین است و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قصد دارد معانی مورد اشاره افلاطون در این کتاب را استخراج کند تا هم کمکی به خوانندگان این کتاب کرده باشد و هم کسانی را که مشقت درس خواندن را تحمل نکردهاند از این امر بینیاز کند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>. | هدف [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ارئه این مثال این است که بگوید: در بین مردم مشهور است که افلاطون حکیم، علومش را برای همه اظهار و کشف نمیکرد و به روش رمز، معماگونه و با کلیگویی و دشوارگویی این علم را از قرار گرفتن در دست غیر اهلش مصون میداشت تا آن را به ابتذال نکشند و به دست کسانی که قدرش را نمیدانند نیفتد و در غیر موضعش استفاده نشود. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این روش افلاطون را میستاید و میگوید: البته این کاری صحیح است، اما گاهی حکیم عمدا به آنچه در باطن دارد، تصریح میکند و شنونده یا خواننده از روی عادت فکر میکند که وی در این مورد هم رمزگونه صحبت میکند و غیر از آنچه را گفته اراده کرده است. این از اسرار کتاب حکیمی چون افلاطون است و کسی به تشخیص مواضع تصریح از رمزگونگی موفق میشود که در این صناعت (فلسفه) آموزش دیده و ماهر باشد. روش سخن افلاطون در «النواميس» چنین است و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قصد دارد معانی مورد اشاره افلاطون در این کتاب را استخراج کند تا هم کمکی به خوانندگان این کتاب کرده باشد و هم کسانی را که مشقت درس خواندن را تحمل نکردهاند از این امر بینیاز کند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>. | ||
«[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به کتابهای اول، دوم، سوم و چهارم «قوانین»، همان گونه که در اختیار ما هستند، دسترسی داشته است و مطالب آنها را بهخوبی نقل کرده و مضامین آنها را با قدری کم و زیاد در «تلخیص نوامیس» آورده و رعایت امانت را در ارائه آنها نموده و به متن افلاطون وفادار بوده است؛ اما ظاهراً کتابهای پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم «قوانین» آنگونه که در اختیار ما هست، به دست [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] نرسیده بوده است؛ زیرا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بخشی از مطالب آنها را بهخوبی تلخیص کرده، بخشی را اصلاً طرح نکرده و نهایتاً در خلاصه هریک از این کتابها مطالبی را بیان نموده که افلاطون اصلاً به آنها اشاره نکرده است... بهطور مثال کاملاً آشکار است که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به کتاب هفتم قوانینی که در دسترس ماست، دسترسی نیافته؛ زیرا افلاطون در کتاب هفتم پیرامون آموزش و پرورش و تربیت کودکان صحبت میکند، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مقاله هفتم «تلخیص» را به موضوع تذکرهها و یادداشتهای مرجع اختصاص داده است. همچنین سه کتاب آخر، یعنی کتابهای دهم، یازدهم و دوازدهم اصلاً به دست [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] نرسیده؛ زیرا کتاب «تلخیص»، صرفاً 9 مقاله دارد و | «[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به کتابهای اول، دوم، سوم و چهارم «قوانین»، همان گونه که در اختیار ما هستند، دسترسی داشته است و مطالب آنها را بهخوبی نقل کرده و مضامین آنها را با قدری کم و زیاد در «تلخیص نوامیس» آورده و رعایت امانت را در ارائه آنها نموده و به متن افلاطون وفادار بوده است؛ اما ظاهراً کتابهای پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم «قوانین» آنگونه که در اختیار ما هست، به دست [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] نرسیده بوده است؛ زیرا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بخشی از مطالب آنها را بهخوبی تلخیص کرده، بخشی را اصلاً طرح نکرده و نهایتاً در خلاصه هریک از این کتابها مطالبی را بیان نموده که افلاطون اصلاً به آنها اشاره نکرده است... بهطور مثال کاملاً آشکار است که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به کتاب هفتم قوانینی که در دسترس ماست، دسترسی نیافته؛ زیرا افلاطون در کتاب هفتم پیرامون آموزش و پرورش و تربیت کودکان صحبت میکند، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مقاله هفتم «تلخیص» را به موضوع تذکرهها و یادداشتهای مرجع اختصاص داده است. همچنین سه کتاب آخر، یعنی کتابهای دهم، یازدهم و دوازدهم اصلاً به دست [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] نرسیده؛ زیرا کتاب «تلخیص»، صرفاً 9 مقاله دارد و بهعلاوه هیچیک از مطالب این سه کتاب در «تلخیص نوامیس» دیده نمیشود»<ref>ایران داک</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش