۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
وی در ادامه، ضمن تقسیم مدعیان حقیقت، به بیان این نکته پرداخته است که انقیاد و عبودیت حقیقی، بر پنج اصل استوار است: حاضر شدن عبدبه خدمت مولا در همه اوقات شبانهروز (که به زبان شرع آن را نماز میگویند)؛ کف نفس از هر چیزی که عبدرا از حضور مولا کسل کند و دیرتر حاضر شود (که در زبان شرع به آن روزه گفته میشود)؛ صرف نمودن مال مولا که به او داده در راه محبت مولا (که در زبان شرع به آن زکات گفته میشود)؛ شناختن مراتب عبودیت و دریافتن نکات و دقایق ارادت که با مراعات آن حدود، به بالاترین درجه قرب میرسد (که منظور حج میباشد) و دوستی اهلبیت و خواص و اتباع مولا (که در زبان شرع، به آن ولایت گفته میشود). در ادامه، به توضیح هریک از این امور در شریعت و ارکان، اجزا و شرایط آن پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/17 ر.ک: همان، ص17-19]</ref>. | وی در ادامه، ضمن تقسیم مدعیان حقیقت، به بیان این نکته پرداخته است که انقیاد و عبودیت حقیقی، بر پنج اصل استوار است: حاضر شدن عبدبه خدمت مولا در همه اوقات شبانهروز (که به زبان شرع آن را نماز میگویند)؛ کف نفس از هر چیزی که عبدرا از حضور مولا کسل کند و دیرتر حاضر شود (که در زبان شرع به آن روزه گفته میشود)؛ صرف نمودن مال مولا که به او داده در راه محبت مولا (که در زبان شرع به آن زکات گفته میشود)؛ شناختن مراتب عبودیت و دریافتن نکات و دقایق ارادت که با مراعات آن حدود، به بالاترین درجه قرب میرسد (که منظور حج میباشد) و دوستی اهلبیت و خواص و اتباع مولا (که در زبان شرع، به آن ولایت گفته میشود). در ادامه، به توضیح هریک از این امور در شریعت و ارکان، اجزا و شرایط آن پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/17 ر.ک: همان، ص17-19]</ref>. | ||
در ادامه، به بیان اوصاف اهل طریقت و انسان کامل پرداخته شده است که از جمله | در ادامه، به بیان اوصاف اهل طریقت و انسان کامل پرداخته شده است که از جمله آنها عبارت است از اینکه: خودرو و خودسر نباشد؛ اظهار منیت به داشتن علم و کمال و مقامی نکند؛ با کسی سخن به وقاحت نگوید؛ حرام نخورد؛ گوش به تهمت و غیبت و لغو و کذب ندهد و...<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/21 ر.ک: همان، ص21-22]</ref>. | ||
نویسنده در پایان بخش نخست کتاب (نکته 73)، خواننده را از انکار تصوف برحذر داشته و چنین گفته است: «ای برادر عزیز به اشتباه نیفتی! گفتم هر گردی گردو نیست، نه آنکه گردو گرد نیست؛ گفتم به دعوی شیخی و مرشدی و نوشته تنها قناعت مکن، نه اینکه اینها چیزی نیست» و سپس به کلامی از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] اشاره نموده و چنین استنباط کرده است که: «[[امام على(ع)|علی(ع)]] فرمود: مبین قرآن منم و بدون امر و اطاعت من در کاغذ و مرکب چیزی نیست؛ نپنداری که او(ع) نفی قرآن کرد، بلکه تعظیم قرآن نمود؛ یعنی در قرآن، اسرار و دقایقی است که باید از من به ظهور رسد و بدون ولایت من، به آن اسرار نتوان رسید»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/72 ر.ک: همان، ص72]</ref>. | نویسنده در پایان بخش نخست کتاب (نکته 73)، خواننده را از انکار تصوف برحذر داشته و چنین گفته است: «ای برادر عزیز به اشتباه نیفتی! گفتم هر گردی گردو نیست، نه آنکه گردو گرد نیست؛ گفتم به دعوی شیخی و مرشدی و نوشته تنها قناعت مکن، نه اینکه اینها چیزی نیست» و سپس به کلامی از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] اشاره نموده و چنین استنباط کرده است که: «[[امام على(ع)|علی(ع)]] فرمود: مبین قرآن منم و بدون امر و اطاعت من در کاغذ و مرکب چیزی نیست؛ نپنداری که او(ع) نفی قرآن کرد، بلکه تعظیم قرآن نمود؛ یعنی در قرآن، اسرار و دقایقی است که باید از من به ظهور رسد و بدون ولایت من، به آن اسرار نتوان رسید»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/72 ر.ک: همان، ص72]</ref>. |
ویرایش