۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
جز (جایگزینی متن - 'نس' به 'نس') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت، با پیروان ادیان مختلف، از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان، به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها، در مورد حقیقت هستی، پرسوجو کرد؛ اما ازآنجاکه به نتیجهای دست نیافت، دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی، به شراب و می گساری و کامیاریهای دوران جوانی، روی آورد<ref>همان، ص6</ref>. | وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت، با پیروان ادیان مختلف، از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان، به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها، در مورد حقیقت هستی، پرسوجو کرد؛ اما ازآنجاکه به نتیجهای دست نیافت، دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی، به شراب و می گساری و کامیاریهای دوران جوانی، روی آورد<ref>همان، ص6</ref>. | ||
==دوران | ==دوران میانسالی== | ||
در سن چهلسالگی، شبی در خواب دید که کسی او را میگوید: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر. ناصرخسرو پاسخ داد: حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد. مرد گفت: حکیم نتوان گفت کسی را که مردم با به بیهشی و بیخردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید. ناصرخسرو پرسید: من این از کجا آرم؟ گفت: عاقبت جوینده یابنده بود و به سمت قبله اشاره کرد». ناصرخسرو در اثر این خواب، دچار انقلاب فکری شد و از شراب و همه لذایذ دنیوی دست شست و شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت<ref>همان</ref>. | در سن چهلسالگی، شبی در خواب دید که کسی او را میگوید: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر. ناصرخسرو پاسخ داد: حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد. مرد گفت: حکیم نتوان گفت کسی را که مردم با به بیهشی و بیخردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید. ناصرخسرو پرسید: من این از کجا آرم؟ گفت: عاقبت جوینده یابنده بود و به سمت قبله اشاره کرد». ناصرخسرو در اثر این خواب، دچار انقلاب فکری شد و از شراب و همه لذایذ دنیوی دست شست و شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت<ref>همان</ref>. | ||
ویرایش