۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، | در مقدمه، زندگینامه مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-22</ref>. | ||
موضوع توحید و شهود عرفانی وحدت از مهمترین مضامین اشعار نسیمی است. بحث وحدت وجود از مهمترین مباحث عرفان نظری است و همچنین در عرفان عملی از چگونگی رسیدن به شهود این وحدت سخن گفته میشود<ref>ر.ک: بانک، عاطفه؛ افتخار، مهدی، ص19</ref>. | موضوع توحید و شهود عرفانی وحدت از مهمترین مضامین اشعار نسیمی است. بحث وحدت وجود از مهمترین مباحث عرفان نظری است و همچنین در عرفان عملی از چگونگی رسیدن به شهود این وحدت سخن گفته میشود<ref>ر.ک: بانک، عاطفه؛ افتخار، مهدی، ص19</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در اینجا نظر وی درباره وجه الله بودن انسان کامل، قابل ملاحظه است. «وجه بی عذر و بی بهانه ما»، اشاره به این مطلب است که باطن اولیای الهی و انسان کامل، «وجه الله» است. در حدیث مروی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است که «نحن وجه الله»<ref>ر.ک: همان</ref>. | در اینجا نظر وی درباره وجه الله بودن انسان کامل، قابل ملاحظه است. «وجه بی عذر و بی بهانه ما»، اشاره به این مطلب است که باطن اولیای الهی و انسان کامل، «وجه الله» است. در حدیث مروی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است که «نحن وجه الله»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
عارف در وجود خود خدا را میبیند و آیات الهی را مطالعه میکند و خود را آینهای میسازد که در آن خدا دیده میشود و تنها مرآتیتش لحاظ میشود؛ با از بین رفتن خود و تجلی الهی در وجود عارف، او خود را گم میکند و درعینحال خدا را مییابد؛ یعنی خدا را در خود و خود را در خدا مییابد. اینکه «تو نباشی و همه تو باشی» و اینکه شخص خدابین شده و درعینحال خودبین، در ظاهر متناقض و «شطح» | عارف در وجود خود خدا را میبیند و آیات الهی را مطالعه میکند و خود را آینهای میسازد که در آن خدا دیده میشود و تنها مرآتیتش لحاظ میشود؛ با از بین رفتن خود و تجلی الهی در وجود عارف، او خود را گم میکند و درعینحال خدا را مییابد؛ یعنی خدا را در خود و خود را در خدا مییابد. اینکه «تو نباشی و همه تو باشی» و اینکه شخص خدابین شده و درعینحال خودبین، در ظاهر متناقض و «شطح» مینماید، اما در حقیقت از آنجا ناشی شده است که از دید وجودشناسانه، انسان از خود موجودیتی ندارد و مظهر و آینه تمامنمای حق است و از دید معرفتشناسانه، با نابودی خودیت سالک و فنای در حق و سپس بقای به حق، چنین کسی در وجود خود فقط حق را میبیند و در این مقام گزارش از خود در واقع گزارش از حق است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
وی قصیدهای با مضمون استغفار از درگاه الهی دارد و روشن است که تضرع و استغفار از درگاه الهی با ادعای خدایی خود یا نوع انسان قابل جمع نیست. معمولا حالات شدید روحی در غزل بیان میشود و حالات متوسط در قصیده، ولذا قصیده محل بیان حال سکر و دلال یا فنا نیست: | وی قصیدهای با مضمون استغفار از درگاه الهی دارد و روشن است که تضرع و استغفار از درگاه الهی با ادعای خدایی خود یا نوع انسان قابل جمع نیست. معمولا حالات شدید روحی در غزل بیان میشود و حالات متوسط در قصیده، ولذا قصیده محل بیان حال سکر و دلال یا فنا نیست: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''یا رب به حق ذات تو و | {{ب|''یا رب به حق ذات تو و بینیازیات''|2=''از خلق ای تو باقی و عالم همه فنا''}} | ||
{{ب|''یا رب به انبیا و رسولان حضرتت''|2='' یا رب به عز و منزلت و فخر مصطفی''}} | {{ب|''یا رب به انبیا و رسولان حضرتت''|2='' یا رب به عز و منزلت و فخر مصطفی''}} | ||
{{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>. | {{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>. |
ویرایش