پرش به محتوا

دیوان ناصری کاشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
خط ۳۸: خط ۳۸:
قصیده از قصد اشتقاق یافته و شاعر در سرودن آن مفاهیم و معانی معینی را قصد می‌کند<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.
قصیده از قصد اشتقاق یافته و شاعر در سرودن آن مفاهیم و معانی معینی را قصد می‌کند<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.


«قصیده‎سرایان گذشته غالباً  قصاید خود را با مقدمه‌ای مشتمل بر وصف معشوق و هجران یار و توصیف بهار و خزان یا مفاخره و شکوائیه آغاز و سپس با مناسبتی لطیف که آن را تخلص، یعنی خلاصی یافتن از مقدمه و پیش‎درآمد می‎گویند، به بیان مقصود می‌پرداخته‌اند که مرحوم ناصری دقیقا به اقبال و اقتفای قصیده‎سرایان نامدار گذشته الحق قصایدی از خود برجای نهاده که در اوج انسجام و استحکام است»<ref>همان، صفحات نه و ده</ref>.
«قصیده‎سرایان گذشته غالباً  قصاید خود را با مقدمه‌ای مشتمل بر وصف معشوق و هجران یار و توصیف بهار و خزان یا مفاخره و شکوائیه آغاز و سپس با مناسبتی لطیف که آن را تخلص، یعنی خلاصی یافتن از مقدمه و پیش‎درآمد می‌گویند، به بیان مقصود می‌پرداخته‌اند که مرحوم ناصری دقیقا به اقبال و اقتفای قصیده‎سرایان نامدار گذشته الحق قصایدی از خود برجای نهاده که در اوج انسجام و استحکام است»<ref>همان، صفحات نه و ده</ref>.


قصاید ناصری از حیث طبیعت و ماهیت و مفاهیم و معانی عالی و صور تخیل و کنایات و مجازات گوناگون بشکوهی و سختگی و استعارات متراکم و عظمت و فخامت یادآور چکامه‎سرایان سبک ترکستانی یا خراسانی است.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>.
قصاید ناصری از حیث طبیعت و ماهیت و مفاهیم و معانی عالی و صور تخیل و کنایات و مجازات گوناگون بشکوهی و سختگی و استعارات متراکم و عظمت و فخامت یادآور چکامه‎سرایان سبک ترکستانی یا خراسانی است.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۶:
#:{{شعر}}
#:{{شعر}}
#:{{ب|''چو افراخت آن قامت نازنین''|2=''زمین آسمان، آسمان شد زمین''}}{{پایان شعر}}
#:{{ب|''چو افراخت آن قامت نازنین''|2=''زمین آسمان، آسمان شد زمین''}}{{پایان شعر}}
# نوآوری: ترکیب‎آفرینی، آوردن مضامین جدید و تازه در قصاید و دیگر اشعار وی به‎راستی اعجاب‎انگیز است؛ به‎طور مثال برای طلوع خورشید می‎گوید:
# نوآوری: ترکیب‎آفرینی، آوردن مضامین جدید و تازه در قصاید و دیگر اشعار وی به‎راستی اعجاب‎انگیز است؛ به‎طور مثال برای طلوع خورشید می‌گوید:
#:{{شعر}}
#:{{شعر}}
#:{{ب|''یکی طفل طلایی‎مو به مکتب‎خانه گردون''|2='' فروشست از سیاهی لوح گیتی را ز آب زر''}}{{پایان شعر}}
#:{{ب|''یکی طفل طلایی‎مو به مکتب‎خانه گردون''|2='' فروشست از سیاهی لوح گیتی را ز آب زر''}}{{پایان شعر}}
خط ۷۶: خط ۷۶:
{{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومی‎غلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های سیزده و چهارده</ref>.
{{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومی‎غلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های سیزده و چهارده</ref>.


ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیده‌ای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدح‎سرا مبرا ساخته و گفته است من به‎جز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمی‎گویم و به‎تصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است:
ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیده‌ای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدح‎سرا مبرا ساخته و گفته است من به‎جز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمی‌گویم و به‎تصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''من نه فردوسی که بیند عارفم از هر کرانه''|2=''نیست کالایی به غیر از وصف گرد سیستانم''}}
{{ب|''من نه فردوسی که بیند عارفم از هر کرانه''|2=''نیست کالایی به غیر از وصف گرد سیستانم''}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش