۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ب. دیگر اینکه ما هماکنون از آغاز آفرینش تا این زمان در دوره اول هستیم و به دوره دوم نرسیدهایم و آن از ما پنهان است و آخرت بستگی به عملهای ما در این دنیا دارد و هرکاری اینجا انجام میدهیم نابود شدنی نیست، بلکه در دوره دوم بهحساب آنها رسیدگی میشود و سعادت ما به آن بستگی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/502 همان، ص502]</ref>. | ب. دیگر اینکه ما هماکنون از آغاز آفرینش تا این زمان در دوره اول هستیم و به دوره دوم نرسیدهایم و آن از ما پنهان است و آخرت بستگی به عملهای ما در این دنیا دارد و هرکاری اینجا انجام میدهیم نابود شدنی نیست، بلکه در دوره دوم بهحساب آنها رسیدگی میشود و سعادت ما به آن بستگی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/502 همان، ص502]</ref>. | ||
نویسنده اولین منبع و منشأ ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی را وحی الهی دانسته است که بهوسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است؛ اگرچه یک عده راههای دیگر –و لااقل قرائن و علائم دیگر- نیز برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است. این موارد را | نویسنده اولین منبع و منشأ ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی را وحی الهی دانسته است که بهوسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است؛ اگرچه یک عده راههای دیگر –و لااقل قرائن و علائم دیگر- نیز برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است. این موارد را میتوان تأییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرد. این راهها عبارتند از: راه شناخت خدا، راه شناخت جهان و راه شناخت روح و نفس انسان. توضیح این مباحث به آخرین بحث کتاب «استدلالهای قرآن» موکول شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص7-6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/503 همان، ص503-502]</ref>. | ||
پاسخ به چیستی مرگ دومین مبحث کتاب را تشکیل داده است. این موضوع با توجه به آیات قرآن بررسی شده است. قرآن کریم پاسخ ویژهای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد. قرآن در این مورد کلمه «توفی» را به کار برده و مرگ را «توفی» خوانده است. توفی و استیفاء هر دو از یک ماده و به معنای چیزی را کما و تمام و بدون کموکاست گرفتن است. چنین استنباط میشود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است؛ یعنی انسان به هنگام مرگ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل مأموران الهی قرار میگیرد و آنان انسان را دریافت میکنند. با این تعبیر دیگر مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، انتقال از عالمی به عالم دیگر است. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل میدهد و «من» واقعی او محسوب میشود، همان است که در قرآن از آن به «نفس» و احیاناً به روح تعبیر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/505 همان، ص506-505]</ref>. | پاسخ به چیستی مرگ دومین مبحث کتاب را تشکیل داده است. این موضوع با توجه به آیات قرآن بررسی شده است. قرآن کریم پاسخ ویژهای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد. قرآن در این مورد کلمه «توفی» را به کار برده و مرگ را «توفی» خوانده است. توفی و استیفاء هر دو از یک ماده و به معنای چیزی را کما و تمام و بدون کموکاست گرفتن است. چنین استنباط میشود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است؛ یعنی انسان به هنگام مرگ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل مأموران الهی قرار میگیرد و آنان انسان را دریافت میکنند. با این تعبیر دیگر مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، انتقال از عالمی به عالم دیگر است. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل میدهد و «من» واقعی او محسوب میشود، همان است که در قرآن از آن به «نفس» و احیاناً به روح تعبیر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/505 همان، ص506-505]</ref>. |
ویرایش