۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در مبحث دوم، به ذکر نام صحابهای که در این کتاب، از آنها روایتی نقل گردیده، پرداخته شده است؛ به همراه ذکر تعداد روایت نقل شده از هریک. بهعنوانمثال: ابی بن کعب یک روایت؛ انس بن مالک 4 روایت؛ جابر بن سمرة 4 روایت؛ حذیفة بن یمان 2 روایت؛ خباب بن ارث یک روایت؛ سعد بن ابی وقاص 3 روایت؛ سعید بن عامر جمحی یک روایت؛ سلمان فارسی یک روایت؛ سمرة بن جندب 4 روایت؛ شداد بن اوس بن ثابت انصاری یک روایت؛ عبادة بن صامت یک روایت و...<ref>همان، ص148</ref>. | در مبحث دوم، به ذکر نام صحابهای که در این کتاب، از آنها روایتی نقل گردیده، پرداخته شده است؛ به همراه ذکر تعداد روایت نقل شده از هریک. بهعنوانمثال: ابی بن کعب یک روایت؛ انس بن مالک 4 روایت؛ جابر بن سمرة 4 روایت؛ حذیفة بن یمان 2 روایت؛ خباب بن ارث یک روایت؛ سعد بن ابی وقاص 3 روایت؛ سعید بن عامر جمحی یک روایت؛ سلمان فارسی یک روایت؛ سمرة بن جندب 4 روایت؛ شداد بن اوس بن ثابت انصاری یک روایت؛ عبادة بن صامت یک روایت و...<ref>همان، ص148</ref>. | ||
در مبحث سوم، به ذکر نام شوخی که نویسنده از آنها در این کتاب، روایتی نقل کرده، به همراه اشاره به عدد نصوص ذکر شده، به ترتیب تعداد نص نقل شده، پرداخته شده است که از جمله آنها، | در مبحث سوم، به ذکر نام شوخی که نویسنده از آنها در این کتاب، روایتی نقل کرده، به همراه اشاره به عدد نصوص ذکر شده، به ترتیب تعداد نص نقل شده، پرداخته شده است که از جمله آنها، میتوان به سفیان سوری با 27 نص، عبدالله بن لهیعه 16 نص، اوزاعی و مبارک بن فضاله 13 نص، اسرائیل بن ابی اسحاق 10 نص و اسماعیل بن عیاش و ابی اشهب جعفر بن حیان عطاردی با 9 نص، اشاره نمود<ref>همان، ص151</ref>. | ||
در مبحث چهارم، به انتساب کتاب به مؤلف آن یعنی [[معافي بن عمران|معافی بن عمران]] پرداخته شده و دراینباره، دو دلیل اقامه گردیده است<ref>همان، ص154</ref>. در مبحث پنجم نیز به توصیف نسخ خطی کتاب و اشاره به اقدامات محقق در تحقیق این اثر، پرداخته شده است<ref>همان، ص162</ref>. | در مبحث چهارم، به انتساب کتاب به مؤلف آن یعنی [[معافي بن عمران|معافی بن عمران]] پرداخته شده و دراینباره، دو دلیل اقامه گردیده است<ref>همان، ص154</ref>. در مبحث پنجم نیز به توصیف نسخ خطی کتاب و اشاره به اقدامات محقق در تحقیق این اثر، پرداخته شده است<ref>همان، ص162</ref>. |
ویرایش