۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نویسنده در مقدمه کتاب، پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا(ص) و خاندانش(ع)، مینویسد: امسال سال 950 هجری است و در بلاد بجیله و دیگر بلاد اطراف یمن و حجاز سالهای متوالی قحطی شده تا جایی که مردمان آنجا را به جلای وطن و حرکت برای سکونت در مکه مکرمه مجبور کرده است. اکثر اهل تقوا و دیانت این دیار، سؤالهای بسیاری درباره صدقه، دلایل رغبت به آن، موارد محذور آن، احکام صدقه از وجوب و استحباب و اباحه و کراهت و خلاف اولی و حرمت و... داشتند و من [در این نوشتار] به آنها پاسخ گفتم و از ادلهای که به دادن صدقه تشویق میکرد نیز بسیار نگاشتم. | نویسنده در مقدمه کتاب، پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا(ص) و خاندانش(ع)، مینویسد: امسال سال 950 هجری است و در بلاد بجیله و دیگر بلاد اطراف یمن و حجاز سالهای متوالی قحطی شده تا جایی که مردمان آنجا را به جلای وطن و حرکت برای سکونت در مکه مکرمه مجبور کرده است. اکثر اهل تقوا و دیانت این دیار، سؤالهای بسیاری درباره صدقه، دلایل رغبت به آن، موارد محذور آن، احکام صدقه از وجوب و استحباب و اباحه و کراهت و خلاف اولی و حرمت و... داشتند و من [در این نوشتار] به آنها پاسخ گفتم و از ادلهای که به دادن صدقه تشویق میکرد نیز بسیار نگاشتم. | ||
آنانی که به مکه مهاجرت کردند در نهایت گرسنگی و عریانی و احتیاج و در حالت فقر و فاقت هستند و باوجوداینکه اغنیای فراوانی در مکه زندگی میکنند که بر قناطیر مقنطره از طلا و نقره دسترسی دارند صدقه | آنانی که به مکه مهاجرت کردند در نهایت گرسنگی و عریانی و احتیاج و در حالت فقر و فاقت هستند و باوجوداینکه اغنیای فراوانی در مکه زندگی میکنند که بر قناطیر مقنطره از طلا و نقره دسترسی دارند صدقه مکفیای به این فقرا نمیدهند و این بیچارگان از شدت گرسنگی، خون را پخته و میخورند. البته [از نگاه نویسنده و به اعتقاد وی] اکثر اینان رافضی یا شیعه بودند که با اسلام و اهلش دشمنی داشتند و دیدن بدحالی مسلمین سرور و خوشحالی آنان را بیشتر میکرد. نویسنده در ادامه کلماتش، دعا میکند که خداوند خانه و سرزمین امنش را از اینان خالی کند و با کلمات نفرین و طعن آمیز، شیعیان را خطاب قرار میدهد. او در ادامه مینویسد: بقیه اغنیایی که در این شهر هستند و به این فقرا کمک نمیکنند، نیز دچار مرض شحّ و بخل شدهاند؛ آنان دستتنگی میکنند و از آنچه خداوند بر احکام مضطرین بر آنان واجب کرده، امساک کرده و بر فقرا بذل و بخشش نمیکنند و عریانها را لباس نمیپوشانند. اینان نیز از احکام الهی اعراض کرده و به تعبیر نویسنده «نبذوه وراء ظهورهم و جعلوه نسیا منسیا». او برعکس شیعیان که آنان را طعن و نفرین میکند درباره اهلسنتی که عیناً این کار را کردهاند دعا میکند که «فوقیهم الله لمرضاته و ایقظهم الی التوبة من سائر مخالفاته و بصرهم بعیوبهم و الهمهم النظر فی عواقب امورهم بشکر ما انعم علیهم فی الخیرات و المیراث الیهم حتی یواسوا المحتاجین و یرضی عنهم رب العالمین.» یعنی خداوند بر کسب رضایتش توفیقشان دهد و آنان را از خواب غفلت به بیداری توبه بکشاند، دیدگانشان را بینا کند و عواقب امور این کارشان را در ذهنشان بیندازد... تا با نیازمندان مدارا کنند و خداوند از آنان راضی شود. نویسنده پس از اعلام و توصیف این شرایط مینویسد، با این وضع لازم بود که کتابی در این باب نوشته شود و دلایل و احکام صدقه در نهایت بسط و اطناب توضیح داده شود و این شد که من شروع به نگارش چنین کتابی کردم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/1 ر.ک: کتاب، ص1]</ref> | ||
ابن حجر هیثمی، کتاب را در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه نگاشته است؛ مقدمه کتاب درباره امور عامهای است درباره صدقه و اموری که باعث کمال صدقه میشود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/1 ر.ک: همان، ص1-2]</ref> باب اول کتاب درباره فضائل زکات و ضیافت مطلب گفته و این مطالب را در فصولی بیان کرده، فصل اولش درباره روایاتی است که ترغیباً (تشویق) و ترهیباً (هشدار) درباره زکات آمده است. نویسنده بیست روایت را در این باب ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/16 ر.ک: همان، ص16-19]</ref> فصل دوم به بیان احادیث ترغیب ضیافت و مهمانی دادن میپردازد؛ نویسنده بیست حدیث را در این باب ذکر کرده است که البته گویا روایت هجدهم از مطالب افتاده باشد یا اینکه در واقع هفده روایت ذکر شده باشد زیرا بعد از عنوان روایت هفدهم، روایت نوزدهم را ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/19 ر.ک: همان، ص19-21]</ref> فصل سوم با بیستویک حدیث در آداب ضیافت و مهمان و امور متعلق به آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/21 ر.ک: همان، ص21-25]</ref> | ابن حجر هیثمی، کتاب را در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه نگاشته است؛ مقدمه کتاب درباره امور عامهای است درباره صدقه و اموری که باعث کمال صدقه میشود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/1 ر.ک: همان، ص1-2]</ref> باب اول کتاب درباره فضائل زکات و ضیافت مطلب گفته و این مطالب را در فصولی بیان کرده، فصل اولش درباره روایاتی است که ترغیباً (تشویق) و ترهیباً (هشدار) درباره زکات آمده است. نویسنده بیست روایت را در این باب ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/16 ر.ک: همان، ص16-19]</ref> فصل دوم به بیان احادیث ترغیب ضیافت و مهمانی دادن میپردازد؛ نویسنده بیست حدیث را در این باب ذکر کرده است که البته گویا روایت هجدهم از مطالب افتاده باشد یا اینکه در واقع هفده روایت ذکر شده باشد زیرا بعد از عنوان روایت هفدهم، روایت نوزدهم را ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/19 ر.ک: همان، ص19-21]</ref> فصل سوم با بیستویک حدیث در آداب ضیافت و مهمان و امور متعلق به آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39753/1/21 ر.ک: همان، ص21-25]</ref> |
ویرایش