پرش به محتوا

النبوات: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
[[طویان، عبدالعزیز]] (محقق)
[[طویان، عبدالعزیز]] (محقق)


| زبان =عربي
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏220‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ن‎‏2  
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏220‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ن‎‏2  
| موضوع =
| موضوع =
خط ۲۳: خط ۲۳:
| شابک =9960-02-126-2
| شابک =9960-02-126-2
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =34696
| کتابخانۀ دیجیتال نور =24216
| کتابخوان همراه نور =24216
| کد پدیدآور =01733
| کد پدیدآور =01733
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر| نبوت (ابهام زدایی)}}
'''النبوات'''، اثر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|تقی‌الدین ابوالعباس احمد بن تیمیه]] (متوفی 728ق)، کتابی است پیرامون نبوت و پیامبری و معجزات پیامبران که با تحقیق [[طويان، عبدالعزيز|عبدالعزیز بن صالح طویان]]، چاپ و عرضه شده است.


'''النبوات'''، اثر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|تقی‎الدین ابوالعباس احمد بن تیمیه]] (متوفی 728ق)، کتابی است پیرامون نبوت و پیامبری و معجزات پیامبران که با تحقیق [[طويان، عبدالعزيز|عبدالعزیز بن صالح طویان]]، چاپ و عرضه شده است.
برخی در نسبت این کتاب به [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] تشکیک کرده‌اند، اما سیاق و روش نگارش، دقیقا همان روش [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] است. این کتاب در حقیقت پاسخ به اشکالات اشاعره است که به‌زعم او از مخالفان می‌باشند. او در این کتاب بسیار به [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]]، جوینی و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] حمله می‌کند و تلاش می‌کند که این افراد را در زمره مخالفان سلف قرار دهد<ref>ر.ک: نوری، محمدجعفر</ref>.
 
برخی در نسبت این کتاب به [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] تشکیک کرده‌اند، اما سیاق و روش نگارش، دقیقا همان روش [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] است. این کتاب در حقیقت پاسخ به اشکالات اشاعره است که به‎زعم او از مخالفان می‎باشند. او در این کتاب بسیار به [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]]، جوینی و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] حمله می‎کند و تلاش می‎کند که این افراد را در زمره مخالفان سلف قرار دهد<ref>ر.ک: نوری، محمدجعفر</ref>.


هدف اصلی مؤلف از نگارش کتاب، بیان روش صحیح در اثبات پیامبری است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
هدف اصلی مؤلف از نگارش کتاب، بیان روش صحیح در اثبات پیامبری است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۳۹: خط ۴۰:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مقدمه دارای دو مبحث می‎باشد. در مبحث نخست، در ضمن هشت مطلب، به موضوع و محتوای کتاب اشاره گردیده و در مبحث دوم، زندگی مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص117</ref>.
مقدمه دارای دو مبحث می‌باشد. در مبحث نخست، در ضمن هشت مطلب، به موضوع و محتوای کتاب اشاره گردیده و در مبحث دوم، زندگی مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص117</ref>.


نویسنده در ابتدا، به بیان مفهوم «خارق‎العاده» پرداخته است. سخن در این بخش، بیان مفهوم و مقصود از خرق عادت است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از به‎کارگیری لفظ معجزه برای اعمال خارق‎العاده‌ای که از پیامبران صادر می‎شود ابا داشت؛ ازاین‎رو در ابتدای کتابش به نقد بحث عادت بشر و خرق عادت می‌پردازد. او می‌گوید: آیتی که پیامبر ارائه می‎کند باید خارق عادت باشد؛ به این معنا که نباید امری عادی و معمولی برای بشر باشد. این آیه نباید اختصاص به پیامبر داشته باشد و هر خارق‎العاده‌ای آیت نیست؛ به این معنا که برخی کارها برای برخی افراد معتاد و طبیعی است، اگرچه برای برخی دیگر غیر معمولی و غیر عادت است. همان گونه که کارهای پزشکان، فقیهان و ادیبان برای صنف خودشان معتاد است و خارق‎العاده به حساب نمی‎آید<ref>ر.ک: نوری، محمدجعفر</ref>.
نویسنده در ابتدا، به بیان مفهوم «خارق‎العاده» پرداخته است. سخن در این بخش، بیان مفهوم و مقصود از خرق عادت است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از به‌کارگیری لفظ معجزه برای اعمال خارق‎العاده‌ای که از پیامبران صادر می‌شود ابا داشت؛ ازاین‌رو در ابتدای کتابش به نقد بحث عادت بشر و خرق عادت می‌پردازد. او می‌گوید: آیتی که پیامبر ارائه می‌کند باید خارق عادت باشد؛ به این معنا که نباید امری عادی و معمولی برای بشر باشد. این آیه نباید اختصاص به پیامبر داشته باشد و هر خارق‎العاده‌ای آیت نیست؛ به این معنا که برخی کارها برای برخی افراد معتاد و طبیعی است، اگرچه برای برخی دیگر غیر معمولی و غیر عادت است. همان گونه که کارهای پزشکان، فقیهان و ادیبان برای صنف خودشان معتاد است و خارق‎العاده به حساب نمی‌آید<ref>ر.ک: نوری، محمدجعفر</ref>.


در فصل دوم، استعمال کلمه خارق‎العاده در قرآن کریم و روایات بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که در قرآن ذکری از خارق‎العاده نیامده است و حتی کلمه معجزه هم نیامده است و تنها سخن از آیات به میان می‎آید. همچنین در شرط معجزات گفته است که تنها کسی که قادر به انجام آن است خدا است و حتی جن و انس و ملائکه هم نباید قادر به انجام آن باشند؛ مانند زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار و امثال ذلک. اما اگر این دسته از کارها از کارهایی باشد که بشر مثل آن را انجام می‌دهد، مانند اینکه کسی از شرق به غرب طی ‎الارض کند، در این خصوص دو نظر وجود دارد: برخی معتقدند که این کارها می‌توانند در جرگه معجزات درآیند و قول دیگر این است که خداوند به انجام این‎گونه کارها قدرت داده است؛ به اینکه به او قدرت بیش از اندازه بشر بدهد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در فصل دوم، استعمال کلمه خارق‎العاده در قرآن کریم و روایات بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که در قرآن ذکری از خارق‎العاده نیامده است و حتی کلمه معجزه هم نیامده است و تنها سخن از آیات به میان می‌آید. همچنین در شرط معجزات گفته است که تنها کسی که قادر به انجام آن است خدا است و حتی جن و انس و ملائکه هم نباید قادر به انجام آن باشند؛ مانند زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار و امثال ذلک. اما اگر این دسته از کارها از کارهایی باشد که بشر مثل آن را انجام می‌دهد، مانند اینکه کسی از شرق به غرب طی ‎الارض کند، در این خصوص دو نظر وجود دارد: برخی معتقدند که این کارها می‌توانند در جرگه معجزات درآیند و قول دیگر این است که خداوند به انجام این‌گونه کارها قدرت داده است؛ به اینکه به او قدرت بیش از اندازه بشر بدهد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در فصل سوم، به بررسی امکان ظهور معجزات به دست دروغ‎گو پرداخته شده و دلایل نفی آن توسط اشاعره بیان گردیده است. مؤلف برای نمونه از اشعری نقل می‎کند که آنها می‌گویند: «بر خدا جایز است که معجزات را از دست دروغ‎گویان صادر کند». این سخن متناقض است؛ چراکه قدرت دادن خدا به این‎گونه افراد به معنای راست‎گو دانسته شدن آنها توسط مردم و از لوازم آن است؛ مثل این می‎ماند که خداوند افعالی که نشانگر عالم بودن کسی است، از انسانی صادر کند که جاهل است و صدور این‎گونه افعال اگر باعث اغرای به جهل باشد بر خداوند لازم است که آن قدرت را ندهد و همچنین محال است که این‎گونه افعال از خداوند صادر شود. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌گوید: این سخن صحیح است که اگر نشانه صدق باشد، محال است که وجود داشته باشد و آنچه ممتنع است، غیر مقدور است و واجب است که بر دست دروغ‎گویان ظاهر نشود؛ چراکه نشانه صدق آنها خواهد بود. اما باید سؤال شود که چگونه این مسئله، دلیل صدق می‎شود؟ درحالی‎که امری حادث و مقدور است و هر مقدوری در نزد شما امکان وقوع دارد، هرچند که فسادی در آن باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در فصل سوم، به بررسی امکان ظهور معجزات به دست دروغ‎گو پرداخته شده و دلایل نفی آن توسط اشاعره بیان گردیده است. مؤلف برای نمونه از اشعری نقل می‌کند که آنها می‌گویند: «بر خدا جایز است که معجزات را از دست دروغ‎گویان صادر کند». این سخن متناقض است؛ چراکه قدرت دادن خدا به این‌گونه افراد به معنای راست‌گو دانسته شدن آنها توسط مردم و از لوازم آن است؛ مثل این می‌ماند که خداوند افعالی که نشانگر عالم بودن کسی است، از انسانی صادر کند که جاهل است و صدور این‌گونه افعال اگر باعث اغرای به جهل باشد بر خداوند لازم است که آن قدرت را ندهد و همچنین محال است که این‌گونه افعال از خداوند صادر شود. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌گوید: این سخن صحیح است که اگر نشانه صدق باشد، محال است که وجود داشته باشد و آنچه ممتنع است، غیر مقدور است و واجب است که بر دست دروغ‎گویان ظاهر نشود؛ چراکه نشانه صدق آنها خواهد بود. اما باید سؤال شود که چگونه این مسئله، دلیل صدق می‌شود؟ درحالی‌که امری حادث و مقدور است و هر مقدوری در نزد شما امکان وقوع دارد، هرچند که فسادی در آن باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در فصل چهارم، به شرط خارقالعاده بودن در نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] پرداخته شده است و شرط آن خرق عادت کسی که معتقد به پیامبری است باشد؛ پس لازم نیست که خرق عادت تکذیب‎کنندگان و یا مشککین باشد. در اینجا باید گفت که کارهای مردم هیچ‎گاه ملاک برای خارق‎العاده بودن و یا نبودن نیست، بلکه در صورت صحت مفهوم خارق‎العاده، می‎بایست خارق‎العاده قوانین عادی طبیعت باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در فصل چهارم، به شرط خارقالعاده بودن در نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] پرداخته شده است و شرط آن خرق عادت کسی که معتقد به پیامبری است باشد؛ پس لازم نیست که خرق عادت تکذیب‎کنندگان و یا مشککین باشد. در اینجا باید گفت که کارهای مردم هیچ‎گاه ملاک برای خارق‎العاده بودن و یا نبودن نیست، بلکه در صورت صحت مفهوم خارق‎العاده، می‌بایست خارق‎العاده قوانین عادی طبیعت باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در فصل پنجم، بحث از نفی ادعای پیامبری در هنگام معجزه می‎باشد. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌گوید: کسی که معتقد است پیامبر در حین انجام معجزه باید ادعای نبوت داشته باشد، غلط فاحشی مرتکب شده است. ایشان می‌گوید: کسانی که معتقدند معجزه‎ها باید به‎همراه دعوی نبوت باشد و به‎وسیله آن معجزه، خود را موجه کرده و به آن تحدی کند، دچار اشتباه فاحشی شده‌اند.
در فصل پنجم، بحث از نفی ادعای پیامبری در هنگام معجزه می‌باشد. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌گوید: کسی که معتقد است پیامبر در حین انجام معجزه باید ادعای نبوت داشته باشد، غلط فاحشی مرتکب شده است. ایشان می‌گوید: کسانی که معتقدند معجزه‌ها باید به‌همراه دعوی نبوت باشد و به‌وسیله آن معجزه، خود را موجه کرده و به آن تحدی کند، دچار اشتباه فاحشی شده‌اند.


وی می‌گوید: برخی در شرایط معجزه چهار وجه را ذکر کرده‌اند:
وی می‌گوید: برخی در شرایط معجزه چهار وجه را ذکر کرده‌اند:
# اینکه تنها خدا قادر به انجام آن باشد؛
# اینکه تنها خدا قادر به انجام آن باشد؛
# آن کار باید خارق‎العاده بوده و حتی آن امر، عادت را نقض کند و اگر این‎گونه نباشد، معجزه نخواهد بود؛
# آن کار باید خارق‎العاده بوده و حتی آن امر، عادت را نقض کند و اگر این‌گونه نباشد، معجزه نخواهد بود؛
# غیر از پیامبر نتواند آن کار را به صورتی که پیامبر انجام داده، انجام دهد؛
# غیر از پیامبر نتواند آن کار را به صورتی که پیامبر انجام داده، انجام دهد؛
# باید امر واقعی در حین تحدی نبوت باشد و اینکه آن را آیه‎‎ای برای صدق دعوی خود بداند و مدعی باشد که دیگران قادر به آوردن آن نیستند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# باید امر واقعی در حین تحدی نبوت باشد و اینکه آن را آیه‌ای برای صدق دعوی خود بداند و مدعی باشد که دیگران قادر به آوردن آن نیستند<ref>ر.ک: همان</ref>.


از جمله نقدهایی که [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] بر نظرات فوق وارد کرده، مربوط به مورد دوم است که سخن از خارق‎العاده بودن، بود که به نظر وی چنین چیزی اصلا حقیقتی ندارد و بسیاری از طرف‎داران این نظریه نیز دیگر به آن ملتزم نیستند؛ چراکه آنها تفاوتی بین امری که خارق‎العاده است با غیر آن ارائه نکرده‌اند. بر این اساس آنها می‌گویند که معجزه لازم نیست خرق عادت تمام بشر باشد، بلکه آنچه اموری عادی برای ساحران و کاهنان است و معارضی ندارد، می‌تواند خارق‎العاده برای غیر آن باشد. همچنین اموری که برای انسان‎های شجاع و صاحبان حرفه معمولی است، می‌تواند برای دیگران خرق عادت باشد. این افراد، اموری را که خداوند به برخی از افراد داده است، جزو امور خارق‎العاده قرار نمی‌دهند و اموری مانند کهانت و سحر را به شرط نداشتن هماورد در زمره امور خارق‎العاده قرار می‌دهند<ref>ر.ک: همان</ref>.
از جمله نقدهایی که [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] بر نظرات فوق وارد کرده، مربوط به مورد دوم است که سخن از خارق‎العاده بودن، بود که به نظر وی چنین چیزی اصلا حقیقتی ندارد و بسیاری از طرف‎داران این نظریه نیز دیگر به آن ملتزم نیستند؛ چراکه آنها تفاوتی بین امری که خارق‎العاده است با غیر آن ارائه نکرده‌اند. بر این اساس آنها می‌گویند که معجزه لازم نیست خرق عادت تمام بشر باشد، بلکه آنچه اموری عادی برای ساحران و کاهنان است و معارضی ندارد، می‌تواند خارق‎العاده برای غیر آن باشد. همچنین اموری که برای انسان‌های شجاع و صاحبان حرفه معمولی است، می‌تواند برای دیگران خرق عادت باشد. این افراد، اموری را که خداوند به برخی از افراد داده است، جزو امور خارق‎العاده قرار نمی‌دهند و اموری مانند کهانت و سحر را به شرط نداشتن هماورد در زمره امور خارق‎العاده قرار می‌دهند<ref>ر.ک: همان</ref>.


اما اینکه می‌گوید: باید دعوی نبوت نیز داشته باشد، امری نادرست است. آنها با این قول می‌خواهند تفاوت معجزه را با کرامت مشخص کنند؛ اما این شرطی باطل است؛ آنچه صحیح است این است که آیات پیامبران، آیات (معجزه) است، حتی اگر سخنی از تحدی به میان نیاورده باشند و آنها دلایلی بر صدق نبوت و صدق مخبر است..<ref>ر.ک: همان</ref>.
اما اینکه می‌گوید: باید دعوی نبوت نیز داشته باشد، امری نادرست است. آنها با این قول می‌خواهند تفاوت معجزه را با کرامت مشخص کنند؛ اما این شرطی باطل است؛ آنچه صحیح است این است که آیات پیامبران، آیات (معجزه) است، حتی اگر سخنی از تحدی به میان نیاورده باشند و آنها دلایلی بر صدق نبوت و صدق مخبر است..<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۶۳: خط ۶۴:
در فصل ششم، بحث از متهم نمودن اشاعره به مساوی دانستن ساحر و پیامبر است. اشاعره ویژگی خاصی برای آیات انبیا مشخص نکرده و آنها را با سحر و کهانت در این ردیف قرار داده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
در فصل ششم، بحث از متهم نمودن اشاعره به مساوی دانستن ساحر و پیامبر است. اشاعره ویژگی خاصی برای آیات انبیا مشخص نکرده و آنها را با سحر و کهانت در این ردیف قرار داده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.


فصل هفتم، درباره برگزیدن دیدگاه فلاسفه بر متکلمان است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌گوید: از دید این افراد فرقی بین پیامبر صادق و پیشگوی دروغ‎گو وجود ندارد؛ به این معنا که چه از جهت خود شخص و چه از جهت آنچه به آن دعوت می‎کند و چه آیاتی که ارائه می‎کند، تفاوتی بین پیامبر و پیشگو وجود ندارد؛ چراکه آنها شرط پیامبری را اقرار شخص از درون به خالق می‌دانند و این مسئله‌ای است که در همه خلایق موجود است. در این میان، فلاسفه دیدگاه بهتری دارند؛ چراکه می‌گویند: نبی باید بدون تعلم عالم باشد و بتواند به‎صورت غیر طبیعی تأثیر بگذارد. فلاسفه بین ساحر و پیامبر تفاوت قائل بوده و معتقدند که پیامبر در صدد ایجاد عدل و قسط است؛ حال آنکه ساحر این‎گونه نیست<ref>ر.ک: همان</ref>.
فصل هفتم، درباره برگزیدن دیدگاه فلاسفه بر متکلمان است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌گوید: از دید این افراد فرقی بین پیامبر صادق و پیشگوی دروغ‎گو وجود ندارد؛ به این معنا که چه از جهت خود شخص و چه از جهت آنچه به آن دعوت می‌کند و چه آیاتی که ارائه می‌کند، تفاوتی بین پیامبر و پیشگو وجود ندارد؛ چراکه آنها شرط پیامبری را اقرار شخص از درون به خالق می‌دانند و این مسئله‌ای است که در همه خلایق موجود است. در این میان، فلاسفه دیدگاه بهتری دارند؛ چراکه می‌گویند: نبی باید بدون تعلم عالم باشد و بتواند به‌صورت غیر طبیعی تأثیر بگذارد. فلاسفه بین ساحر و پیامبر تفاوت قائل بوده و معتقدند که پیامبر در صدد ایجاد عدل و قسط است؛ حال آنکه ساحر این‌گونه نیست<ref>ر.ک: همان</ref>.


سایر مباحث و موضوعات کتاب عبارتند از: تناقض‎گویی در معنای خرق عادت؛ خدا این افعال را برحسب غایت خاصی انجام می‌دهد؛ خرق عادت در برخی احوال جایز است؛ زندیق خواندن علمای کلام؛ مساوی بودن تعریف [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از آیات با تعریف علمای دیگر از خوارق عادت و تفاوت انبیا با دیگر انسان‎ها<ref>ر.ک: همان</ref>.
سایر مباحث و موضوعات کتاب عبارتند از: تناقض‎گویی در معنای خرق عادت؛ خدا این افعال را برحسب غایت خاصی انجام می‌دهد؛ خرق عادت در برخی احوال جایز است؛ زندیق خواندن علمای کلام؛ مساوی بودن تعریف [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از آیات با تعریف علمای دیگر از خوارق عادت و تفاوت انبیا با دیگر انسان‌ها<ref>ر.ک: همان</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۸۰: خط ۸۱:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۹۲: خط ۹۲:
   
   
[[رده:نبوت]]
[[رده:نبوت]]
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین]]
[[رده:25 بهمن الی 29 اسفند96]]