۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] پس از مقدمهاش شروع به ذکر تقسیم کتابش میکند؛ مطالب «أساس التقديس» در چهار قسم بیان شده است. | [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] پس از مقدمهاش شروع به ذکر تقسیم کتابش میکند؛ مطالب «أساس التقديس» در چهار قسم بیان شده است. | ||
رازی در قسم اول، شواهدی را که دلالت دارند، خدای متعال منزه از جسمانیت است ارائه میکند. مطالب این قسم در شش فصل بیان شده است. فصل اول دربردارنده سه مقدمه است که قبل از پرداختن به ادله واجب است آنها را ذکر کرد؛ اثبات وجود موجودی که مورد اشاره حسی قرار نمیگیرد، عدم لزوم وجود شبیه و نظیر برای تمامی موجودات و اختلافات میان قائلان به جسمانیت خداوند. | رازی در قسم اول، شواهدی را که دلالت دارند، خدای متعال منزه از جسمانیت است ارائه میکند. مطالب این قسم در شش فصل بیان شده است. فصل اول دربردارنده سه مقدمه است که قبل از پرداختن به ادله واجب است آنها را ذکر کرد؛ اثبات وجود موجودی که مورد اشاره حسی قرار نمیگیرد، عدم لزوم وجود شبیه و نظیر برای تمامی موجودات و اختلافات میان قائلان به جسمانیت خداوند. | ||
در فصل دوم، ده دلیل سمعی (قرآنی و روایی) بر تنزیه خدا از جسمانیت ذکر شده است. رازی در فصل سوم، دلائل عقلی بر اینکه خدای متعال متحیّز نیست را ارائه میکند؛ او شش برهان در اثبات این امر اقامه کرده و آن را با رد شبهات قائلان بر این امر تکمیل مینماید. وی در فصل چهارم در پی اثبات این است که خدای متعال، مختص به حیز و جهتی نیست؛ به این معنی که | در فصل دوم، ده دلیل سمعی (قرآنی و روایی) بر تنزیه خدا از جسمانیت ذکر شده است. رازی در فصل سوم، دلائل عقلی بر اینکه خدای متعال متحیّز نیست را ارائه میکند؛ او شش برهان در اثبات این امر اقامه کرده و آن را با رد شبهات قائلان بر این امر تکمیل مینماید. وی در فصل چهارم در پی اثبات این است که خدای متعال، مختص به حیز و جهتی نیست؛ به این معنی که نمیتوان به اینکه اینجاست یا آنجاست اشاره حسی داشت. فصل پنجم در بیان شبهات عقلی اختصاص خدا به حیز و جهت است و فصل ششم در رد بر کرامیه که قائل به جسمانیت خدایند، میباشد. ظاهرا، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در ترتیبی که در بیان مطالب قسم اول کتابش ذکر شد (ذکر مقدمات ثلاث، بیان ادله سمعی و سپس عقلی و رد کرامیه و حشویه و...)، ادله سعمی را بر ادله عقلی مقدم میدارد؛ علت این امر میتواند این باشد که اختلاف او با گروهی است که اولویتشان در ایمان و اعتقاد، با ادله سمعی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24547/1/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>. | ||
قسم دوم کتاب، به تأویل متشابهات در اخبار و آیات اختصاص دارد. رازی در این بخش از کتابش به طریق سابقینش که کتابهایی را در تأویل متشابهات از اخبار و آیات نوشتهاند، سیر میکند؛ مانند آنچه که سلف اشعری او محمد بن فورک در کتابش «تأویل مشكل الحديث» بر آن رفته یا مثل محمد بن شجاع ثلجی که در تأویل بر مذهب معتزله است یا امثال قتبی و طبری و... البته رازی یک وجه امتیاز از سلفش دارد و آن اینکه کارش را در قالب یک پروژه یکپارچه ارائه کرده و تنها بر ذکر تأویل متشابه بسنده نکرده است. او برای معنی مقصودش، از آیات و روایات تأیید میآورد و پس از آن مقصود از آیات و اخبار را در مواردی که به ذات الهی مربوط است، شرح میدهد. این امر در یک مقدمه و سیودو فصل ارائه میشود. رازی در مقدمه بیان میدارد که تمام فرقههای اسلام بر اینکه برخی آیات قرآن نیاز به تأویل دارند، معترفند. وی در تأیید این سخنش شواهدی از تأویل ابن عباس و امام احمد و دیگران در برخی اخبار ارائه میکند و سپس فصلهای سیگانه این بخش را به تأویل صورت و شخص و نفس و صمد و لقاء و نور و حجاب و قرب و مجیء و نزول و خروج و بروز و تجلی و ظهور و قابلیت تجزیه و تبعیض و پا و صورت و چشم و نفس و دست و... و خنده و شادی و... اختصاص میدهد و کلام را با تأویل جهت به پایان میبرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24547/1/52 ر.ک: همان، ص52-53]</ref>. | قسم دوم کتاب، به تأویل متشابهات در اخبار و آیات اختصاص دارد. رازی در این بخش از کتابش به طریق سابقینش که کتابهایی را در تأویل متشابهات از اخبار و آیات نوشتهاند، سیر میکند؛ مانند آنچه که سلف اشعری او محمد بن فورک در کتابش «تأویل مشكل الحديث» بر آن رفته یا مثل محمد بن شجاع ثلجی که در تأویل بر مذهب معتزله است یا امثال قتبی و طبری و... البته رازی یک وجه امتیاز از سلفش دارد و آن اینکه کارش را در قالب یک پروژه یکپارچه ارائه کرده و تنها بر ذکر تأویل متشابه بسنده نکرده است. او برای معنی مقصودش، از آیات و روایات تأیید میآورد و پس از آن مقصود از آیات و اخبار را در مواردی که به ذات الهی مربوط است، شرح میدهد. این امر در یک مقدمه و سیودو فصل ارائه میشود. رازی در مقدمه بیان میدارد که تمام فرقههای اسلام بر اینکه برخی آیات قرآن نیاز به تأویل دارند، معترفند. وی در تأیید این سخنش شواهدی از تأویل ابن عباس و امام احمد و دیگران در برخی اخبار ارائه میکند و سپس فصلهای سیگانه این بخش را به تأویل صورت و شخص و نفس و صمد و لقاء و نور و حجاب و قرب و مجیء و نزول و خروج و بروز و تجلی و ظهور و قابلیت تجزیه و تبعیض و پا و صورت و چشم و نفس و دست و... و خنده و شادی و... اختصاص میدهد و کلام را با تأویل جهت به پایان میبرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24547/1/52 ر.ک: همان، ص52-53]</ref>. |
ویرایش