پرش به محتوا

تفسير الإمام مجاهد بن جبر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۶: خط ۳۶:
# روایات‎: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب]] و اهل‎بیت علیهم‎السلام و استادش ابن ‎‎عباس‎، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل می‌پردازد.
# روایات‎: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب]] و اهل‎بیت علیهم‎السلام و استادش ابن ‎‎عباس‎، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل می‌پردازد.
# عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که به‎کلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز می‌گذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس می‎دارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب علیه‌السلام]] است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیه‌السلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیه‌السلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیه‌السلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد می‌گفت: افضل العبادة الرأی الحسن.
# عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که به‎کلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز می‌گذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس می‎دارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب علیه‌السلام]] است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیه‌السلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیه‌السلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیه‌السلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد می‌گفت: افضل العبادة الرأی الحسن.
# جلوه‎های ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایه‎های بنیادی او پژوهش‎های ادبی وی در فرهنگ قرآن کریم است. او در فنون ادب و لغت و فصاحت و بلاغت روش نوینی را بنیاد گذارده است و مباحثی منحصربه‎فرد از خود باقی گذاشته و از تکرار مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه می‌گردد، نشانی به‎جا نگذاشته است. اهمیت بسیار به مباحث ادبی و لغوی می‎دهد و می‌گوید: فمن لم یکن عالما بلغات العرب لا یحل له التفسیر. ذوق و سلیقه بی‎نظیری در باب توجیه ادبی آیات و تفسیر دشوارترین معضلات و کلمات غریب و الفاظ غامض نشان داده است که تبحر او در فنون ادب و لغت می‌رساند. گفتارهای ادبی وی را در هیچ‎یک از تفسیرها نمی‎توان یافت. بزرگ‎ترین نوگرایی در ادبیات قرآن مجید را او پایه‎گذاری کرد به‎گونه‎ای که هر خواننده‎ای را سخت تحت تأثیر ابتکار و سلیقه خود می‌گذارد. مکتب نوینی به شیفتگان تفسیر ادبی قرآن کریم تقدیم داشته است که قدرت ادبی و ژرفکاوی او را در لغت و آشنایی با کلام عرب و سبک زبان و اصطلاحات آنان می‌رساند‎. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/39 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص38-40]</ref>
# جلوه‎های ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایه‎های بنیادی او پژوهش‎های ادبی وی در فرهنگ قرآن کریم است. او در فنون ادب و لغت و فصاحت و بلاغت روش نوینی را بنیاد گذارده است و مباحثی منحصربه‎فرد از خود باقی گذاشته و از تکرار مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه می‌گردد، نشانی به‎جا نگذاشته است. اهمیت بسیار به مباحث ادبی و لغوی می‎دهد و می‌گوید: فمن لم یکن عالما بلغات العرب لا یحل له التفسیر. ذوق و سلیقه بی‎نظیری در باب توجیه ادبی آیات و تفسیر دشوارترین معضلات و کلمات غریب و الفاظ غامض نشان داده است که تبحر او در فنون ادب و لغت می‌رساند. گفتارهای ادبی وی را در هیچ‎یک از تفسیرها نمی‎توان یافت. بزرگ‎ترین نوگرایی در ادبیات قرآن مجید را او پایه‎گذاری کرد به‎گونه‌ای که هر خواننده‌ای را سخت تحت تأثیر ابتکار و سلیقه خود می‌گذارد. مکتب نوینی به شیفتگان تفسیر ادبی قرآن کریم تقدیم داشته است که قدرت ادبی و ژرفکاوی او را در لغت و آشنایی با کلام عرب و سبک زبان و اصطلاحات آنان می‌رساند‎. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/39 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص38-40]</ref>


مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت داده‎اند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص84</ref> مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیست‎وچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>
مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت داده‌اند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص84</ref> مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیست‎وچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>


علما درباره این تفسیر چنین گفته‎اند:
علما درباره این تفسیر چنین گفته‌اند:


در کشف الظنون گفته شده: تفسیر مجاهد دارای طرقی است که طریق ابن ابی نجیح، طریق ابن جریج و طریق لیث از آن‎ها هستند. در تاریخ التراث العربی هنگام صحبت از آثار مجاهد گفته شده: تفسیر در روایت عبدالله بن ابی نجیح (متوفی 131ق) در هشت کرسی برقرار بوده و طبری حدود هفت‎صد مرتبه در مواضع مختلف از آن نقل کرده است و نقل وی از روایت ذیل بوده است «حدثنا محمد بن عمرو الباهلی (المتوفی سنه 249ق) قال: حدثنا عیسی بن میمون المکی، قال: حدثنا ابن ابین نجیح عن مجاهد» و زیاداتی بر این؛ پس برخی از اجزای تفسیر وی از طریق دیگر تفاسیر مانند تفسیر ابن جریج و ثوری و معمر بن راشد و عبدالرزاق و ابن همام و ورقه بن عمر و شبل بن عباد، داخل تفسیر طبری شده است.<ref>ر.ک: همان، ص86</ref>
در کشف الظنون گفته شده: تفسیر مجاهد دارای طرقی است که طریق ابن ابی نجیح، طریق ابن جریج و طریق لیث از آن‎ها هستند. در تاریخ التراث العربی هنگام صحبت از آثار مجاهد گفته شده: تفسیر در روایت عبدالله بن ابی نجیح (متوفی 131ق) در هشت کرسی برقرار بوده و طبری حدود هفت‎صد مرتبه در مواضع مختلف از آن نقل کرده است و نقل وی از روایت ذیل بوده است «حدثنا محمد بن عمرو الباهلی (المتوفی سنه 249ق) قال: حدثنا عیسی بن میمون المکی، قال: حدثنا ابن ابین نجیح عن مجاهد» و زیاداتی بر این؛ پس برخی از اجزای تفسیر وی از طریق دیگر تفاسیر مانند تفسیر ابن جریج و ثوری و معمر بن راشد و عبدالرزاق و ابن همام و ورقه بن عمر و شبل بن عباد، داخل تفسیر طبری شده است.<ref>ر.ک: همان، ص86</ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:
محقق کتاب در مقدمه این تفسیر را دارای ویژگی‎هایی می‎شمارد که وی را به تحقیق وا داشته است. از جمله این ویژگی‎ها موارد زیر است:
محقق کتاب در مقدمه این تفسیر را دارای ویژگی‎هایی می‎شمارد که وی را به تحقیق وا داشته است. از جمله این ویژگی‎ها موارد زیر است:
# قدمت این نسخه از تفسیر و ندرت آن؛ زیرا این نسخه در نیمه اول قرن ششم هجری نوشته شده است و محقق با وجود جستجوی فراوان به‎جز نسخه دارالکتب المصریه نسخه دیگری از آن را در جای دیگر نیافته است.
# قدمت این نسخه از تفسیر و ندرت آن؛ زیرا این نسخه در نیمه اول قرن ششم هجری نوشته شده است و محقق با وجود جستجوی فراوان به‎جز نسخه دارالکتب المصریه نسخه دیگری از آن را در جای دیگر نیافته است.
# شهرت نویسنده تفسیر که تمام اهل علم به ثنای او لب گشوده‎اند تا جایی که ذهبی درباره وی می‎نویسد: «أجمعت الأمة علی إمامة مجاهد و الاحتجاج به، و یقول فیه ابن جریج: لأن أکون سمعت من مجاهد أحبُّ إلی من أهلی و مالی»
# شهرت نویسنده تفسیر که تمام اهل علم به ثنای او لب گشوده‌اند تا جایی که ذهبی درباره وی می‎نویسد: «أجمعت الأمة علی إمامة مجاهد و الاحتجاج به، و یقول فیه ابن جریج: لأن أکون سمعت من مجاهد أحبُّ إلی من أهلی و مالی»
# سرآمدی وی در تفسیر؛ زیرا وی تفسیرش را از صحابه اخذ کرده؛ دراین‎ارتباط گفته شده که وی تفسیر را از هفده تن از اصحاب رسول خدا(ص) گرفته و اهمیتش تا جایی است که سفیان ثوری درباره آن گفته: تفسیری که از جانب مجاهد باشد، کفایتت می‎کند.
# سرآمدی وی در تفسیر؛ زیرا وی تفسیرش را از صحابه اخذ کرده؛ دراین‎ارتباط گفته شده که وی تفسیر را از هفده تن از اصحاب رسول خدا(ص) گرفته و اهمیتش تا جایی است که سفیان ثوری درباره آن گفته: تفسیری که از جانب مجاهد باشد، کفایتت می‎کند.
# اعتماد طبری بر این تفسیر تا جایی که در تفسیرش حدود دو هزار روایت از وی را نقل می‎کند.
# اعتماد طبری بر این تفسیر تا جایی که در تفسیرش حدود دو هزار روایت از وی را نقل می‎کند.
# دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث می‎شود؛ در قرائت مشاهیری مانند ابن کثیر داری، ابوعمرو بن علا بر وی قرائت کرده‎اند و ذهبی وی را شیخ القراء و المفسرین لقب داده. در فقه ائمه‎ای مانند شافعی بر وی اعتماد کرده‎اند و در حدیث نیز وی از اعلام صحابه نقل حدیث کرده و جمعیت فراوانی از علما و محدثین از وی روایت کرده‎اند.<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref>
# دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث می‎شود؛ در قرائت مشاهیری مانند ابن کثیر داری، ابوعمرو بن علا بر وی قرائت کرده‌اند و ذهبی وی را شیخ القراء و المفسرین لقب داده. در فقه ائمه‌ای مانند شافعی بر وی اعتماد کرده‌اند و در حدیث نیز وی از اعلام صحابه نقل حدیث کرده و جمعیت فراوانی از علما و محدثین از وی روایت کرده‌اند.<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref>


مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکرده‎اند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداخته‎اند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کرده‎اند و به‎ندرت احکام را از آیات استنباط کرده‎اند یا سبب نزول آیات را ذکر کرده‎اند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کرده‎اند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه می‎کند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کرده‎اند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را می‎توان توجیه کرد و گفت مجاهد از شیوه ابن عباس عدول نکرده بلکه اقتضای زمان و مکانی که وی در آن بوده این بوده که چنین کارهایی را بکند؛ زیرا دانش مردم در دوران مجاهد کمتر از علم آنان در دوره ابن عباس بوده است و ازاین‎رو مفسران در توضیح و تفسیر محتاج به مواردی می‎شده‎اند که مفسران دوره‎های پیش‎تر بی‎نیاز از آن بوده‎اند. درباره کثرت استنباط احکام از آیات توسط مجاهد نیز همین سخن را می‎توان گفت. به‎هرحال ابن عباس راه را برای مجاهد گشوده و این حق مجاهد است که کاری بیش از آنکه استادش انجام داده، انجام داده باشد. درباره کثرت اختلاط با اهل کتاب و سؤال از آنان نیز، باید گفت پس از فتوحات اسلامی، ارتباط و اختلاط مسلمانان با اهل کتاب زیاد شد و در توضیح بسیاری از مجملات قرآن نیاز به توضیح اهل کتاب بوده است و بااین‎حال، مجاهد در تفسیرش مقدار کمی از آرای اهل کتاب استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص139-140</ref>
مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکرده‌اند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداخته‌اند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کرده‌اند و به‎ندرت احکام را از آیات استنباط کرده‌اند یا سبب نزول آیات را ذکر کرده‌اند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کرده‌اند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه می‎کند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کرده‌اند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را می‎توان توجیه کرد و گفت مجاهد از شیوه ابن عباس عدول نکرده بلکه اقتضای زمان و مکانی که وی در آن بوده این بوده که چنین کارهایی را بکند؛ زیرا دانش مردم در دوران مجاهد کمتر از علم آنان در دوره ابن عباس بوده است و ازاین‎رو مفسران در توضیح و تفسیر محتاج به مواردی می‎شده‌اند که مفسران دوره‎های پیش‎تر بی‎نیاز از آن بوده‌اند. درباره کثرت استنباط احکام از آیات توسط مجاهد نیز همین سخن را می‎توان گفت. به‎هرحال ابن عباس راه را برای مجاهد گشوده و این حق مجاهد است که کاری بیش از آنکه استادش انجام داده، انجام داده باشد. درباره کثرت اختلاط با اهل کتاب و سؤال از آنان نیز، باید گفت پس از فتوحات اسلامی، ارتباط و اختلاط مسلمانان با اهل کتاب زیاد شد و در توضیح بسیاری از مجملات قرآن نیاز به توضیح اهل کتاب بوده است و بااین‎حال، مجاهد در تفسیرش مقدار کمی از آرای اهل کتاب استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص139-140</ref>


مجاهد از دوستداران اهل‎بیت علیهم‎السلام است. روایات بسیاری را در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام]] یاد می‎کند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین می‌گوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‎»، می‌گوید: نزلت فی علی بن ابی‎طالب علیه‌السلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار.
مجاهد از دوستداران اهل‎بیت علیهم‎السلام است. روایات بسیاری را در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام]] یاد می‎کند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین می‌گوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‎»، می‌گوید: نزلت فی علی بن ابی‎طالب علیه‌السلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار.


جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را می‎توان نخستین بنیادگذار مکتب نوین در تفسیر قرآن کریم دانست که همواره باب اجتهاد و بهره‎گیری از عقل را به گونه گسترده در تفسیر آیات قرآن مجید به کار گرفته است. حتی گاه مشاهده می‌گردد که در بسیاری از موارد با استادش ابن عباس در روایات و تفسیر آیات اختلاف در لفظ و معنی دارد و ابتکار جالبی در تفسیر آیات به کار می‎برد و اعتماد بسیاری به عقل در فهم خواسته خدا از خود نشان می‎دهد. بر پایه نصوص تاریخی، روش او در عصر خود جنجالی به راه انداخت. فرزندش عبدالوهاب بن مجاهد می‌گوید: روزی مردی به پدرم رسید و گفت: تو هستی که قرآن را به رأی خویش تفسیر می‎کنی؟ پدرم گریست و گفت: من تفسیر قرآن کریم نزد بیش از ده نفر از اصحاب رسول خدا صلی‌الله علیه و اله و سلم رضی‌الله‎عنهم فرا گرفته‎ام.
جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را می‎توان نخستین بنیادگذار مکتب نوین در تفسیر قرآن کریم دانست که همواره باب اجتهاد و بهره‎گیری از عقل را به گونه گسترده در تفسیر آیات قرآن مجید به کار گرفته است. حتی گاه مشاهده می‌گردد که در بسیاری از موارد با استادش ابن عباس در روایات و تفسیر آیات اختلاف در لفظ و معنی دارد و ابتکار جالبی در تفسیر آیات به کار می‎برد و اعتماد بسیاری به عقل در فهم خواسته خدا از خود نشان می‎دهد. بر پایه نصوص تاریخی، روش او در عصر خود جنجالی به راه انداخت. فرزندش عبدالوهاب بن مجاهد می‌گوید: روزی مردی به پدرم رسید و گفت: تو هستی که قرآن را به رأی خویش تفسیر می‎کنی؟ پدرم گریست و گفت: من تفسیر قرآن کریم نزد بیش از ده نفر از اصحاب رسول خدا صلی‌الله علیه و اله و سلم رضی‌الله‎عنهم فرا گرفته‌ام.


چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونه‎ای از آن اشاره می‎شود: در آیه 65 از سوره بقره «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ»؛ ترجمه: بی‌گمان شما دانستید چه کسانی از میان شما در روز شنبه از اندازه درگذشتند و ما آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینگان خوار باشید. مجاهد چنین تفسیر می‎کند: لم یمسخوا قردة و لکنه کقوله: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً» (جمعه: 5) و به روایت دیگر از مجاهد: «مسخت قلوبهم و لم یمسخوا قردة». مجاهد بر این عقیده است که آن انسان‎های گناه‎کار به بوزینگان مسخ نگشتند بلکه دل‎های آنان مسخ شد و خود آن‎ها همچنان انسان باقی ماندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/35 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص35-36]</ref>
چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونه‌ای از آن اشاره می‎شود: در آیه 65 از سوره بقره «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ»؛ ترجمه: بی‌گمان شما دانستید چه کسانی از میان شما در روز شنبه از اندازه درگذشتند و ما آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینگان خوار باشید. مجاهد چنین تفسیر می‎کند: لم یمسخوا قردة و لکنه کقوله: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً» (جمعه: 5) و به روایت دیگر از مجاهد: «مسخت قلوبهم و لم یمسخوا قردة». مجاهد بر این عقیده است که آن انسان‎های گناه‎کار به بوزینگان مسخ نگشتند بلکه دل‎های آنان مسخ شد و خود آن‎ها همچنان انسان باقی ماندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/35 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص35-36]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
صفحات 31 تا 38 کتاب حاوی رونوشت نسخه‎های خطی است. محقق اقوال مجاهد که در تفاسیر طبری و ابن کثیر یا الدر المنثور یا تفسیر ثوری وارد شده را نیز به این اثر افزوده است، وی سندهای روایات کتاب را نیز توثیق کرده است. او در مقدمه‎ای که بر کتاب نوشته به‎طور مفصل درباره شخصیت مجاهد، دوران وی، شیوه تفسیری او و آثارش توضیح داده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>
صفحات 31 تا 38 کتاب حاوی رونوشت نسخه‎های خطی است. محقق اقوال مجاهد که در تفاسیر طبری و ابن کثیر یا الدر المنثور یا تفسیر ثوری وارد شده را نیز به این اثر افزوده است، وی سندهای روایات کتاب را نیز توثیق کرده است. او در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته به‎طور مفصل درباره شخصیت مجاهد، دوران وی، شیوه تفسیری او و آثارش توضیح داده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>


چون از نسخه خطی این اثر بیش از یک جلد در دسترس نبوده، محقق در توثیق آن در [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]] و ابن کثیر و الدر المنثور اعتماد کرده و در حاشیه مواردی را که در این تفاسیر بوده را نیز ذکر کرده است. وی تحقیق روی این کتاب را به‎عنوان پایان‎نامه دکتری در دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره در سال 1976 میلادی انجام داده است.<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>
چون از نسخه خطی این اثر بیش از یک جلد در دسترس نبوده، محقق در توثیق آن در [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]] و ابن کثیر و الدر المنثور اعتماد کرده و در حاشیه مواردی را که در این تفاسیر بوده را نیز ذکر کرده است. وی تحقیق روی این کتاب را به‎عنوان پایان‎نامه دکتری در دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره در سال 1976 میلادی انجام داده است.<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش