پرش به محتوا

اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[کوثري، محمد زاهد|محمد زاهد کوثری]] در مقدمه‌اش به معرفی کتاب و ذکر شرح حال نویسنده اقدام کرده است. وی در توصیف کتاب می‎نویسد: «مبالغه نیست اگر بگویم کتابی در این حجم ندیده‌ام که این انبوه علم را در خود جای داده باشد»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/6 ر.ک: مقدمه محقق، ص6]</ref>‎.  
[[کوثري، محمد زاهد|محمد زاهد کوثری]] در مقدمه‌اش به معرفی کتاب و ذکر شرح حال نویسنده اقدام کرده است. وی در توصیف کتاب می‎نویسد: «مبالغه نیست اگر بگویم کتابی در این حجم ندیده‌ام که این انبوه علم را در خود جای داده باشد»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/6 ر.ک: مقدمه محقق، ص6]</ref>‎.  


مقاله اول در بیان حدوث و قدم عالم است. در بخشی از این مقاله به کلام ثالیس اشاره شده است: «همانا عالم دارای آفریننده‌ای است که عقول نمی‎توانند هویت او را درک کنند و تنها از جهت آثارش او را درک می‎کنند؛ چراکه او کسی است که نامش شناخته نمی‎شود چه برسد به هویتش؛ مگر از جهت کارها و نوآوری و آفرینشش...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/21 ر.ک: متن کتاب، ص21]</ref>‎.  
مقاله اول در بیان حدوث و قدم عالم است. در بخشی از این مقاله به کلام ثالیس اشاره شده است: «همانا عالم دارای آفریننده‌ای است که عقول نمی‌توانند هویت او را درک کنند و تنها از جهت آثارش او را درک می‎کنند؛ چراکه او کسی است که نامش شناخته نمی‎شود چه برسد به هویتش؛ مگر از جهت کارها و نوآوری و آفرینشش...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/21 ر.ک: متن کتاب، ص21]</ref>‎.  


مقاله دوم در رابطه با قضا و قدر است. نویسنده در این مقاله پس از اشاره به معانی لغوی قضا و قدر، به ده قول در این رابطه از اشعری و جمهور اهل سنت، صوفیه، ملاصدرای شیرازی، فخر رازی، محقق طوسی و... اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/48 ر.ک: همان، ص53-48]</ref>‎.  
مقاله دوم در رابطه با قضا و قدر است. نویسنده در این مقاله پس از اشاره به معانی لغوی قضا و قدر، به ده قول در این رابطه از اشعری و جمهور اهل سنت، صوفیه، ملاصدرای شیرازی، فخر رازی، محقق طوسی و... اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/48 ر.ک: همان، ص53-48]</ref>‎.  


در بخشی از این مقاله قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم شده است. قضای علمی، علم به ضرورت وجود اشیاء و لزوم آنهاست که در این مرتبه، حکـم بـه‎ تحقـق‎ اشیاء در شرایط خاصی‎ شده‎ و این علم الهـی (خواه در مرتبـه ذات و خـواه در مرتبـه فعـل) منشـأ حتمیت و ضرورت اشیاء است. قدر علمی نیز به معنای تحدید هر شیء با تمام خصوصیاتش در علم الهـی اسـت‎، قبـل‎ از اینکـه عالم و اشیای حادث، خلق شـوند و این عـلم منشأ حدود و اندازه اشیاء است. قضای عینی، یعنی نفس ضرورت و حتمیت اشیاء از آن جهت که منتسب به واجب الوجود‎ است‎؛ به‎عبارت‎دیگر، ضرورت عینی و خارجی شیء، هنگام وجـود عـلت تامه‌اش می‎باشد. قدر عینی، نفس‎ تعیین وجود و اندازه وجود اشیاء است، از آن جهـت کـه منتسـب‎ بـه‎ خـدای‎ واجب الوجود می‎باشد و در حقیقت، خصوصیاتی اسـت کـه شیء از عللش، هنگام تحقق و تـلبس بـه وجود ‎‎خارجی‎ کسب می‎نماید و جایگاه و وضع شیء را در عالم وجود بیان می‎نماید. به‎طور‎ کلی‎، می‎توان‎ گفت که در مرتبه عینی، آن حقیقت علمی، حالت عینـی مــی‎یابـد و هــر پدیده‌ای در شرایط‎ و اندازه خـاص خـود، تحقق می‎یابد. قضا و قدر علمی، ناظر به تقدیر و ضرورت در‎ علم خداوند سبحان و تقدیر‎ و قضـای‎ عینـی، ناظر به تقدیر و ضرورت خارجی هستند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/77842/3 ر.ک: احمدوند، نفیسه، ص4-3]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/60 متن کتاب، ص61-60]</ref>‎.  
در بخشی از این مقاله قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم شده است. قضای علمی، علم به ضرورت وجود اشیاء و لزوم آنهاست که در این مرتبه، حکـم بـه‎ تحقـق‎ اشیاء در شرایط خاصی‎ شده‎ و این علم الهـی (خواه در مرتبـه ذات و خـواه در مرتبـه فعـل) منشـأ حتمیت و ضرورت اشیاء است. قدر علمی نیز به معنای تحدید هر شیء با تمام خصوصیاتش در علم الهـی اسـت‎، قبـل‎ از اینکـه عالم و اشیای حادث، خلق شـوند و این عـلم منشأ حدود و اندازه اشیاء است. قضای عینی، یعنی نفس ضرورت و حتمیت اشیاء از آن جهت که منتسب به واجب الوجود‎ است‎؛ به‎عبارت‎دیگر، ضرورت عینی و خارجی شیء، هنگام وجـود عـلت تامه‌اش می‎باشد. قدر عینی، نفس‎ تعیین وجود و اندازه وجود اشیاء است، از آن جهـت کـه منتسـب‎ بـه‎ خـدای‎ واجب الوجود می‎باشد و در حقیقت، خصوصیاتی اسـت کـه شیء از عللش، هنگام تحقق و تـلبس بـه وجود ‎‎خارجی‎ کسب می‎نماید و جایگاه و وضع شیء را در عالم وجود بیان می‎نماید. به‎طور‎ کلی‎، می‌توان‎ گفت که در مرتبه عینی، آن حقیقت علمی، حالت عینـی مــی‎یابـد و هــر پدیده‌ای در شرایط‎ و اندازه خـاص خـود، تحقق می‎یابد. قضا و قدر علمی، ناظر به تقدیر و ضرورت در‎ علم خداوند سبحان و تقدیر‎ و قضـای‎ عینـی، ناظر به تقدیر و ضرورت خارجی هستند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/77842/3 ر.ک: احمدوند، نفیسه، ص4-3]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/60 متن کتاب، ص61-60]</ref>‎.  


همچنین به این نکته اشاره شده که امکان تصور نظامی بهتر و کامل‎تر از آنچه وجود دارد نیست؛ چراکه علم خالق آن به نظام بهتر در وجود، علمی بدون نقص و رحمت واسعه حضرتش رحمتی است که بخلی در آن نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/64 ر.ک: متن کتاب، ص64]</ref>‎.  
همچنین به این نکته اشاره شده که امکان تصور نظامی بهتر و کامل‎تر از آنچه وجود دارد نیست؛ چراکه علم خالق آن به نظام بهتر در وجود، علمی بدون نقص و رحمت واسعه حضرتش رحمتی است که بخلی در آن نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28940/1/64 ر.ک: متن کتاب، ص64]</ref>‎.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش