۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یپ' به 'یپ') |
جز (جایگزینی متن - 'یس' به 'یس') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در ادامهی کتاب، طبق سایر کتب معانی و بیان به معرفی مسند، مسندالیه، خبر، انشا، اسناد، قصر یا حصر، امر، نهی، استفهام و مسائلی از این قبیل که در چنین کتبی مرسوم است، میپردازد. در پایان هر بخش از کتاب، تمریناتی را برای تقویت خواننده ذکر مینماید. | در ادامهی کتاب، طبق سایر کتب معانی و بیان به معرفی مسند، مسندالیه، خبر، انشا، اسناد، قصر یا حصر، امر، نهی، استفهام و مسائلی از این قبیل که در چنین کتبی مرسوم است، میپردازد. در پایان هر بخش از کتاب، تمریناتی را برای تقویت خواننده ذکر مینماید. | ||
بخش دوم کتاب در مورد علم بیان است. نویسنده اشاره میکند که دانش بیان از بنیادهای استوار بلاغت است و آموختن فنون و اشارات آن آدمی را با چهرههای گوناگون خیال و صور رنگارنگ معنی آشنا | بخش دوم کتاب در مورد علم بیان است. نویسنده اشاره میکند که دانش بیان از بنیادهای استوار بلاغت است و آموختن فنون و اشارات آن آدمی را با چهرههای گوناگون خیال و صور رنگارنگ معنی آشنا میسازد و در تعریف این فن گفتهاند: دانشی است که به یاری آن میتوان یک یا چندین معنی را به طرق گونهگون ادا کرد؛ چنانکه بهحسب روشنی و وضوح یا ابهام و تاریکی با هم تفاوت آشکار داشته باشند و سرانجام معانی بر ژرفای دل انسان بنشیند و کمند تسیلم بر جان شنوندگان افکند<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>. | ||
وی در ادامه اشاره میکند که پایگاه بیان در آفرینش انسان تا بدانجا است که خدا در قرآن کریم فرموده: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» (الرحمن: 3 و 4)؛ «انسان را آفرید، به او بیان آموخت» و در حدیث آمده است: «إن من البيان لسحرا» و این علم و هم علم معانی همه به فصاحت و بلاغت برمیگردد و در خدمت سخندانی و گویایی است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | وی در ادامه اشاره میکند که پایگاه بیان در آفرینش انسان تا بدانجا است که خدا در قرآن کریم فرموده: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» (الرحمن: 3 و 4)؛ «انسان را آفرید، به او بیان آموخت» و در حدیث آمده است: «إن من البيان لسحرا» و این علم و هم علم معانی همه به فصاحت و بلاغت برمیگردد و در خدمت سخندانی و گویایی است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. |
ویرایش