۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مصنف در این اثر، مجموعهای از رباعیات خود را که در مسائل و معانی اعتقادی شیعی و مخالفین شیعه است، شرح کرده است؛ همان رباعیاتی که در بعضی رسائل و کتب مصنف، مانند «ترجمه تنبيه الراقدين»، «تحفه عباسی» و «تحفة الأخيار» بیشوکم بهمناسبت آورده شدهاند. | مصنف در این اثر، مجموعهای از رباعیات خود را که در مسائل و معانی اعتقادی شیعی و مخالفین شیعه است، شرح کرده است؛ همان رباعیاتی که در بعضی رسائل و کتب مصنف، مانند «ترجمه تنبيه الراقدين»، «تحفه عباسی» و «تحفة الأخيار» بیشوکم بهمناسبت آورده شدهاند. | ||
وی در این کتاب راه رسیدن به معرفت خدای متعال را که اساس ایمان است، مینمایاند و کلید تخلق به اخلاق الله را ارائه | وی در این کتاب راه رسیدن به معرفت خدای متعال را که اساس ایمان است، مینمایاند و کلید تخلق به اخلاق الله را ارائه میدهد و متذکر مجملی از مسائل مطروحه در اصول اعتقادات شیعی شده و متعرض اقوال مخالفین مکتب اهلبیت(ع) میگردد. او خود در رساله الفوائد الدينية مینویسد: ما در کتاب تحفة الأخيار و عطیه ربانی و سفينة النجاة، بیان طریق تحصیل مقام اولیاءالله کردهایم<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه دهم</ref>. | ||
اولین رباعی که نویسنده، به شرح آن پرداخته، در موضوع توحید است. وی در اینباره میگوید: شرط خداشناسی، خودشناسی است: | اولین رباعی که نویسنده، به شرح آن پرداخته، در موضوع توحید است. وی در اینباره میگوید: شرط خداشناسی، خودشناسی است: | ||
{{شعر}}{{ب|''آن است خدا که طرح عالم انداخت''|2=''در یک کف خاک جثه آدم ساخت''}}{{ب|''خود را بشناس تا شناسی حق را''|2=''حق را بشناخت هرکه خود را بشناخت''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''آن است خدا که طرح عالم انداخت''|2=''در یک کف خاک جثه آدم ساخت''}}{{ب|''خود را بشناس تا شناسی حق را''|2=''حق را بشناخت هرکه خود را بشناخت''}}{{پایان شعر}} | ||
ایشان در توضیح بیت دوم این رباعی میگوید: این بیت ناظر به حدیثی از اصحاب عصمت است؛ آنجا که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ «هرکه شناخت خود را، شناخت پروردگار خود را». سپس چنین شرح | ایشان در توضیح بیت دوم این رباعی میگوید: این بیت ناظر به حدیثی از اصحاب عصمت است؛ آنجا که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ «هرکه شناخت خود را، شناخت پروردگار خود را». سپس چنین شرح میدهد: هرکه به مداومت، یاد مرگ نماید، مستی غفلت از سرش بیرون رود و چشم دلش وا شود و خود را بشناسد و بداند که قبل از این، چه بوده و در رحم به چه عنوان تربیت یافت و پروردگار چگونه اسباب ضروری از چشم و گوش و زبان و دست و پا و غیر آن به وی عنایت فرمود و از آن ظلماتش به چه عنوان صحیح و سالم بیرون آورد و در عرض این مدت، چه احسانها نظر به وی کرد و... پس در این حال خود را بندهای داند آزاد نکرده و مسافری شناسد قصد اقامت نکرده... و چون خویشتن را چنین شناسد، خدای خویش را بشناسد و حاضر و ناظرش بیند و مطلع بر باطن و ظاهرش داند...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-7</ref>. | ||
[[قمي، محمدطاهر بن محمدحسين|محمدطاهر قمی]] میگوید: در ذات خداوند نباید تفکر نمود؛ زیرا موجب الحاد میشود<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. سپس به تقسیم صفات خداوند به ثبوتیه و سلبیه میپردازد و درباره صفات سلبیه میگوید: آیه کریمه '''ليس كمثله شيء'''، متضمن جمیع صفات سلبیه است؛ پس کسی که به مقتضای آیه کریمه اعتقاد نماید که چیزی مثل و مانند حق تعالی نیست، اعتقاد به جمیع صفات سلبیه نموده است و او را حاجت به دلیل دیگر نیست<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | [[قمي، محمدطاهر بن محمدحسين|محمدطاهر قمی]] میگوید: در ذات خداوند نباید تفکر نمود؛ زیرا موجب الحاد میشود<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. سپس به تقسیم صفات خداوند به ثبوتیه و سلبیه میپردازد و درباره صفات سلبیه میگوید: آیه کریمه '''ليس كمثله شيء'''، متضمن جمیع صفات سلبیه است؛ پس کسی که به مقتضای آیه کریمه اعتقاد نماید که چیزی مثل و مانند حق تعالی نیست، اعتقاد به جمیع صفات سلبیه نموده است و او را حاجت به دلیل دیگر نیست<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | ||
چهار باب بعدی کتاب، درباره عدل، نبوت، امامت و معاد است که نویسنده هرکدام را بهصورت مختصر توضیح | چهار باب بعدی کتاب، درباره عدل، نبوت، امامت و معاد است که نویسنده هرکدام را بهصورت مختصر توضیح میدهد. | ||
اولین دو بیتی از باب معاد این است: | اولین دو بیتی از باب معاد این است: |
ویرایش