۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در اولین رساله کتاب، تاریخ هندوستان و چگونگی استعمار این کشور توسط استعمار انگلیس از منابع مکتوب گردآوری شده و البته موضوعات پراکنده دیگری نیز در ضمن مطالب مطرحشده هست: «اگرچه از این کتاب مقصود اصلی، افتادن هندوستان به چنگ دولت قویشوکت انگلیس و چگونه از دست مسلمانان خارج شدن است، در آن مقصد بهقدری که مقصود به دست بیاید | در اولین رساله کتاب، تاریخ هندوستان و چگونگی استعمار این کشور توسط استعمار انگلیس از منابع مکتوب گردآوری شده و البته موضوعات پراکنده دیگری نیز در ضمن مطالب مطرحشده هست: «اگرچه از این کتاب مقصود اصلی، افتادن هندوستان به چنگ دولت قویشوکت انگلیس و چگونه از دست مسلمانان خارج شدن است، در آن مقصد بهقدری که مقصود به دست بیاید کوشیدهام و از هرجا و از کنار و گوشه هرچه به چنگ آوردهایم و اطمینانی در صدق آن مطلب داشتهایم، نگاشتهایم. خود واضح است کتابی در این باب مخصوص نوشته نشده است. افتخار این مطلب به این عبدجانی علیمحمد اصفهانی است که حسبالامر حضرت مستطاب اقدس والا روحنا فداه به رشته تحریر درآوردم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | ||
در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان میخوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه | در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان میخوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه بودهاند؛ قبل از آنکه در ایران رواجی بگیرد بهواسطه شاه اسماعیل، در دکن رواج کاملی داشت. ابتدای دین شیعه از سلطان احمد ولی که از سلسله بهمنیه و اولاد حسن کانکو بود در دکن رواج گرفت. محمد قطب شاه و سلاطین نظامیه شاهیه به این مذهب بوده و علوی تمام داشتند و...»<ref>ر.ک: همان، ص40-39</ref>. | ||
جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوهها، رودخانهها، زبانها و طوایف هندوستان بهترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ بهعنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، | جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوهها، رودخانهها، زبانها و طوایف هندوستان بهترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ بهعنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، طایفهای از مسلمانان هند معرفی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص49 و 50 و 53</ref>. | ||
نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخندهمجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامههای هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، بهواسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخندهمجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامههای هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، بهواسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | ||
او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، مینویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادیهای آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی | او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، مینویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادیهای آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کردهاند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیستوپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص81</ref>. | ||
سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش