پرش به محتوا

شرح فصوص الحکمة (استرآبادی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ش‎پ' به 'ش‌پ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''شرح فصوص الحکمة'''، کتابی است به زبان فارسی از [[استرآبادی، محمدتقی|محمدتقی استرآبادی]] (متوفی 1058ق) در شرح فصوص الحکمة منسوب به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (متوفی 339ق) که به کوشش [[دانش‌پژوه، محمدتقی|محمدتقی دانش‌پژوه]] (متوفی 1375ش) در سال 1358 شمسی چاپ شده است. موضوع کتاب فلسفه یونانی آمیخته با عرفان خاوری است.
'''شرح فصوص الحکمة'''، کتابی است به زبان فارسی از [[استرآبادی، محمدتقی|محمدتقی استرآبادی]] (متوفی 1058ق) در شرح فصوص الحکمة منسوب به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (متوفی 339ق) که به کوشش [[دانش‌پژوه، محمدتقی|محمدتقی دانش‌پژوه]] (متوفی 1375ش) در سال 1358 شمسی چاپ شده است. موضوع کتاب فلسفه یونانی آمیخته با عرفان خاوری است.


این شرح که به فارسی است و جدا از متن می‎باشد، نه آمیخته با آن، ناتمام است یعنی تا فص 42 را شامل می‎شود. این اثر از ابوجعفر محمدتقی پسر عبدالوهاب پسر حسین پسر سعدالله پسر حسین استرآبادی مشهدی است. وی در 1058 از دنیا رفت. او فیلسوف و متکلم و شاعر بود. [[استرآبادی، محمدتقی|استرآبادی]] آن را به گواهی دیباچه‎اش در رمضان سال 1056 برای دوستان خود (نک ص1) که بار دیگر هم گویا از آن‎ها یاد کرده است (نک ص84) آغاز کرده و گویا مرگش در 1058 نگذاشته که آن را به پایان ببرد و نسخه‎های آن تا فص 42 وجود دارد. از این کتاب پنج نسخه در دست است که محقق، دو نسخه از آن یعنی نسخه 2303 کتابخانه مجلس و 835 کتابخانه آستان قدس رضوی را برای تصحیح متن، مشاهده کرده است.<ref>ر.ک: دیباچه کتاب، ص هفت و هشت</ref>
این شرح که به فارسی است و جدا از متن می‎باشد، نه آمیخته با آن، ناتمام است یعنی تا فص 42 را شامل می‎شود. این اثر از ابوجعفر محمدتقی پسر عبدالوهاب پسر حسین پسر سعدالله پسر حسین استرآبادی مشهدی است. وی در 1058 از دنیا رفت. او فیلسوف و متکلم و شاعر بود. [[استرآبادی، محمدتقی|استرآبادی]] آن را به گواهی دیباچه‌اش در رمضان سال 1056 برای دوستان خود (نک ص1) که بار دیگر هم گویا از آن‎ها یاد کرده است (نک ص84) آغاز کرده و گویا مرگش در 1058 نگذاشته که آن را به پایان ببرد و نسخه‎های آن تا فص 42 وجود دارد. از این کتاب پنج نسخه در دست است که محقق، دو نسخه از آن یعنی نسخه 2303 کتابخانه مجلس و 835 کتابخانه آستان قدس رضوی را برای تصحیح متن، مشاهده کرده است.<ref>ر.ک: دیباچه کتاب، ص هفت و هشت</ref>


[[استرآبادی، محمدتقی|استرآبادی]] در این کتاب، این شرح را منسوب به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] می‎داند (نک، ص1) و می‎گوید در هنگام پرداختن به این شرح جز الهیات شفاء و چند رساله از قدما و فارابی و یک نسخه از فصوص چیز دیگری در دست نداشته است (نک ص102).<ref>ر.ک: همان، ص نه</ref> در این نسخه از زرادشت آذربادگانی پیامبر مجوس، ذی مقراطیس، افلاطون، ارسطاطالیس و بارارمیناس و برهان و طوبیقای او، فرفریوس صوری و ایساغوجی او، افلوطین و خلسه او، اثولوجیای منسوب به ارسطو، اسکندر افرودیسی و رساله عقل او، شارحان ارسطو، اوائل حکماء و فلسفی و متکلم و اشعری و معتزلی و امامیه و اهل سنت و احادیث اهل‎بیت(ع) و براهمه هند و سلوک و ریاضات و مجاهدات آن‎ها و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و سیاست مدن او و مبادی موجوداتش و همچنین الجمع بین رأیی الحکیمین و رساله عقلش و ابوالفرج قم، ابوالبرکات، افضل کاشانی و عرض نامه او، ابن‎سینا و شفاء و اشارات و مبدأ و معادش، مشکویه رازی و فوز السعادة او، ابوالقاسم فردوسی و شعر فارسی وی، بهمنیار و کتاب تحصیل او، شهرستانی و ملل و نحلش، شیخ شهید سهروردی و حکمت اشراقش، [[ابن عربی، محمد بن علی|محی‎الدین عربی]] و فصوص او، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی رومی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] و شرح رساله علمش، [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]]، نظام نیشابوری و تفسیر او، محقق شریف و خفری و سواد العین و حاشیه او و یادی که از حکمای فُرس کرده است، دوانی، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد،]] ابوالقاسم فندرسکی و... یاد شده است. در صفحات 79 و 155 این شرح نزدیک به آنچه در صناعیه فندرسکی می‎بینیم آمده و گویا شارح آن را در دست داشته است. نیز از رازی محاکم و غیاث المدققین و شمسای گیلانی و یکی از فضلا و برخی دانایان و یکی از دانایان که در صفحه 220 ذکر شده و شاید منظور نویسنده از این شخص، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرای شیرازی]] باشد نیز مطالبی ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص نه و ده</ref>
[[استرآبادی، محمدتقی|استرآبادی]] در این کتاب، این شرح را منسوب به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] می‎داند (نک، ص1) و می‎گوید در هنگام پرداختن به این شرح جز الهیات شفاء و چند رساله از قدما و فارابی و یک نسخه از فصوص چیز دیگری در دست نداشته است (نک ص102).<ref>ر.ک: همان، ص نه</ref> در این نسخه از زرادشت آذربادگانی پیامبر مجوس، ذی مقراطیس، افلاطون، ارسطاطالیس و بارارمیناس و برهان و طوبیقای او، فرفریوس صوری و ایساغوجی او، افلوطین و خلسه او، اثولوجیای منسوب به ارسطو، اسکندر افرودیسی و رساله عقل او، شارحان ارسطو، اوائل حکماء و فلسفی و متکلم و اشعری و معتزلی و امامیه و اهل سنت و احادیث اهل‎بیت(ع) و براهمه هند و سلوک و ریاضات و مجاهدات آن‎ها و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و سیاست مدن او و مبادی موجوداتش و همچنین الجمع بین رأیی الحکیمین و رساله عقلش و ابوالفرج قم، ابوالبرکات، افضل کاشانی و عرض نامه او، ابن‎سینا و شفاء و اشارات و مبدأ و معادش، مشکویه رازی و فوز السعادة او، ابوالقاسم فردوسی و شعر فارسی وی، بهمنیار و کتاب تحصیل او، شهرستانی و ملل و نحلش، شیخ شهید سهروردی و حکمت اشراقش، [[ابن عربی، محمد بن علی|محی‎الدین عربی]] و فصوص او، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی رومی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] و شرح رساله علمش، [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]]، نظام نیشابوری و تفسیر او، محقق شریف و خفری و سواد العین و حاشیه او و یادی که از حکمای فُرس کرده است، دوانی، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد،]] ابوالقاسم فندرسکی و... یاد شده است. در صفحات 79 و 155 این شرح نزدیک به آنچه در صناعیه فندرسکی می‎بینیم آمده و گویا شارح آن را در دست داشته است. نیز از رازی محاکم و غیاث المدققین و شمسای گیلانی و یکی از فضلا و برخی دانایان و یکی از دانایان که در صفحه 220 ذکر شده و شاید منظور نویسنده از این شخص، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرای شیرازی]] باشد نیز مطالبی ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص نه و ده</ref>
خط ۴۰: خط ۴۰:
شارح در این کتاب از خود با عبارات «فقیر، حقیر، من بی‎بضاعت و...»(نک ص193) یاد می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص ده</ref> «در آغاز این شرح پنج گفتار است: 1. فلسفه چیست (ص3) 2. جدایی میان فلسفه و کلام (ص8) گویا مانند آنچه در آغاز شوارق لاهیجی می‎بینیم. 3. اثبات واجب (ص12) 4. وجود و شیء (ص16) 5. ماهیت (ص20)».<ref>ر.ک: همان، ص یازده</ref>
شارح در این کتاب از خود با عبارات «فقیر، حقیر، من بی‎بضاعت و...»(نک ص193) یاد می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص ده</ref> «در آغاز این شرح پنج گفتار است: 1. فلسفه چیست (ص3) 2. جدایی میان فلسفه و کلام (ص8) گویا مانند آنچه در آغاز شوارق لاهیجی می‎بینیم. 3. اثبات واجب (ص12) 4. وجود و شیء (ص16) 5. ماهیت (ص20)».<ref>ر.ک: همان، ص یازده</ref>


خود شرح از ص 27 آغاز می‎شود و در میانه‎ها جستجو می‎شود از چندین مسئله گوناگون مانند برهان اثبات واجب و هیولی و حدوث عالم و عقل و اتحاد عاقل و معقول و حدوث نفس آن‎چنان‎که اسکندر و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرای شیرازی]] گفته‎اند و ادراک نفس و حرکت و دهر و نغمه و لذت و عشق و بهجت و لذت و عشق خدا و معجزه نزد حکیم و متکلم و نبوت و مدنیت طبیعی و مدینه و گفته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و [[ارسطو]] و فرشته نزد حکما و وحی نزد حکیم و....<ref>ر.ک: همان</ref>
خود شرح از ص 27 آغاز می‎شود و در میانه‎ها جستجو می‎شود از چندین مسئله گوناگون مانند برهان اثبات واجب و هیولی و حدوث عالم و عقل و اتحاد عاقل و معقول و حدوث نفس آن‎چنان‎که اسکندر و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرای شیرازی]] گفته‌اند و ادراک نفس و حرکت و دهر و نغمه و لذت و عشق و بهجت و لذت و عشق خدا و معجزه نزد حکیم و متکلم و نبوت و مدنیت طبیعی و مدینه و گفته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و [[ارسطو]] و فرشته نزد حکما و وحی نزد حکیم و....<ref>ر.ک: همان</ref>


نکته‎ای که باید در نظر داشت این است که نباید نویسنده این کتاب را با سید میرزا محمدتقی پسر حسن یا ابوالحسن ظهیر حسینی [[استرآبادی، محمدتقی|استرآبادی]] که شاگرد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و صاحب «العجالة النافعة فی شرح خطبة شرایع الاسلام» و «المناقشات الفقهیة» و... بوده، اشتباه گرفت.<ref>ر.ک: همان، ص یازده و دوازده</ref> محقق کتاب، [[دانش‌پژوه، محمدتقی|محمدتقی دانش‌پژوه]]، در دیباچه کتاب از [[محقق، مهدی|دکتر مهدی محقق]] و [[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] تشکر کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص دوازده</ref>
نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که نباید نویسنده این کتاب را با سید میرزا محمدتقی پسر حسن یا ابوالحسن ظهیر حسینی [[استرآبادی، محمدتقی|استرآبادی]] که شاگرد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و صاحب «العجالة النافعة فی شرح خطبة شرایع الاسلام» و «المناقشات الفقهیة» و... بوده، اشتباه گرفت.<ref>ر.ک: همان، ص یازده و دوازده</ref> محقق کتاب، [[دانش‌پژوه، محمدتقی|محمدتقی دانش‌پژوه]]، در دیباچه کتاب از [[محقق، مهدی|دکتر مهدی محقق]] و [[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] تشکر کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص دوازده</ref>


عبارت نویسنده در مقدمه کتاب درباره وجه نگارش آن چنین است:... بعضی از دوستان وفاکیش در این روزگار که شهر رمضان المبارک سنه سته و خمسین بعد الف (سال 1056) است از این بی‎بضاعت التماس نموده که کتابی بسازد در اثبات واجب‎الوجود و صفات و کیفیت صدور موجودات از مبدأ اول وجود کل و چندی از مسائل متعلقه به فلسفه اولی به دستور حکماء تا ترا از خدا مزدی و ما را از تو یادگاری بود و مرا به‎جای آوردن این بسیار مشکل نمود به چند وجه: اول قلت بضاعت که فقیر را مایه دانش چندان نبود، دیگر عدم موافقت اصول فلسفه با شریعت نبوی و عدم محفوظ بودن سخنان ایشان از ابحاث و انظاری که رد آن متعسر است، بلکه متعذر، یا به سبب اغلاط فلاسفه در امر مبدأ و معاد یا اگر ایشان را راه درست بوده است به ما نرسیده و به درازای روزگار اصول ایشان تحریف یافته و شارح سخنان ارسطوطالیس که مقتدای این طایفه است هرکه به‎قدر طاقت شرح کرده‎اند و تناقض در میان سخنان ایشان چنانکه مجملی به آن اشاره شود. آخر گفتار به این قرار گرفته که شرح نوشته شود بر کتاب «فصوص» که منسوب است به استاد کل [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی ابونصر فارابی]] و آرای فلاسفه و متکلمان ذکر کرده شود و ابحاث ایشان و مناقضه با یکدیگر در معظم مسائل فلسفه اولی، نقل کرده شود این سخنان از کتاب‎های قوم، چون این مطالب فلسفه است و به اعتقادات دخلی ندارد.
عبارت نویسنده در مقدمه کتاب درباره وجه نگارش آن چنین است:... بعضی از دوستان وفاکیش در این روزگار که شهر رمضان المبارک سنه سته و خمسین بعد الف (سال 1056) است از این بی‎بضاعت التماس نموده که کتابی بسازد در اثبات واجب‎الوجود و صفات و کیفیت صدور موجودات از مبدأ اول وجود کل و چندی از مسائل متعلقه به فلسفه اولی به دستور حکماء تا ترا از خدا مزدی و ما را از تو یادگاری بود و مرا به‎جای آوردن این بسیار مشکل نمود به چند وجه: اول قلت بضاعت که فقیر را مایه دانش چندان نبود، دیگر عدم موافقت اصول فلسفه با شریعت نبوی و عدم محفوظ بودن سخنان ایشان از ابحاث و انظاری که رد آن متعسر است، بلکه متعذر، یا به سبب اغلاط فلاسفه در امر مبدأ و معاد یا اگر ایشان را راه درست بوده است به ما نرسیده و به درازای روزگار اصول ایشان تحریف یافته و شارح سخنان ارسطوطالیس که مقتدای این طایفه است هرکه به‎قدر طاقت شرح کرده‌اند و تناقض در میان سخنان ایشان چنانکه مجملی به آن اشاره شود. آخر گفتار به این قرار گرفته که شرح نوشته شود بر کتاب «فصوص» که منسوب است به استاد کل [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی ابونصر فارابی]] و آرای فلاسفه و متکلمان ذکر کرده شود و ابحاث ایشان و مناقضه با یکدیگر در معظم مسائل فلسفه اولی، نقل کرده شود این سخنان از کتاب‎های قوم، چون این مطالب فلسفه است و به اعتقادات دخلی ندارد.


مقرر کرد که پس‎ازاین نامه‎ای سازد در فن کلام و شبهات و سخنان فلاسفه را در خور طاقت و توان دفع نماید، هرچند در این نامه اعتضاد سخن کند به‎قدر طاقت که رد سخنان این طایفه بعد از فهمیدن غرض ایشان معقول است و پیش از فهمیدن رد سخنی دیگر شود به مطلب فلسفی و چون این کتاب نگینی چند بود متفرق و آن را خاتمی چند بایستی تا نگین در آن خاتم قرار گیرد، لاجرم گفتاری چند در اول نوشتن گرفت به‎منزله مدخل کتاب و پس‎ازآن آغاز نمود در شرح سخنان معلم به‎قدر طاقت.<ref>متن کتاب، ص 1-2</ref>
مقرر کرد که پس‎ازاین نامه‌ای سازد در فن کلام و شبهات و سخنان فلاسفه را در خور طاقت و توان دفع نماید، هرچند در این نامه اعتضاد سخن کند به‎قدر طاقت که رد سخنان این طایفه بعد از فهمیدن غرض ایشان معقول است و پیش از فهمیدن رد سخنی دیگر شود به مطلب فلسفی و چون این کتاب نگینی چند بود متفرق و آن را خاتمی چند بایستی تا نگین در آن خاتم قرار گیرد، لاجرم گفتاری چند در اول نوشتن گرفت به‎منزله مدخل کتاب و پس‎ازآن آغاز نمود در شرح سخنان معلم به‎قدر طاقت.<ref>متن کتاب، ص 1-2</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش