۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] در مقدمه کتاب منطق المشرقیین که بنابر نظر بسیاری از پژوهشگران، همان مقدمه کتاب فلسفه المشرقیة است با صراحت بیشتری در باب هدف خود از نگارش این کتاب سخن میگوید. او | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] در مقدمه کتاب منطق المشرقیین که بنابر نظر بسیاری از پژوهشگران، همان مقدمه کتاب فلسفه المشرقیة است با صراحت بیشتری در باب هدف خود از نگارش این کتاب سخن میگوید. او مینویسند: باآنکه به فضل سلف فاضل خود (ارسطو) معترفیم... حق آن بود که آیندگان هر رخنهای را که در کار وی مییافتند، ترمیم کنند و اصولی را که وی پدید آورده بود، کامل سازند... امام هر کس که پس از ارسطو آمد، نتوانست خود را از قید این میراث برهاند. عمر این افراد یا در فهم آنچه ارسطو دریافته بود، صرف شد یا در تعصب بر خطاهای وی هدر گشت. وقت آنان به سخنان گذشتگان مشغول شد و فرصتی برای مراجعه به عقل خویش برای تصحیح و تنقیح و تکمیل کار پیشینیان نداشتند؛ اما شما ای یاران من، از احوال من نیک آگاهید... ترجیح دادم کتابی تألیف کنم که جامع اصول علمی درست باشد که آن را پس از تحقیق و تفکر بسیار و حدس دقیق استنباط کردهام<ref>ر.ک: مقدمه، ص2-4؛ نبوی، لطفالله، ص8</ref>. | ||
==مخاطب این اثر== | ==مخاطب این اثر== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
ارغنون معلم اول شامل شش بخش بود که با اضافه دو رساله خطابه و شعر و با افزودن باب ایساغوجی فرفوریوس صوری، منطقیات ارسطو بر نه بخش بالغ شد و بهصورت نه بخشی نزد متفکران مسلمان متداول گشت. منطقیانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، ابوالعباس لوکری و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] در همین نظام نه بخشی تحقیق میکردهاند. ولی ابنسینا در اشارات و منطق مشرقیین خود، با الهام از تقسیمبندی علم به تصور و تصدیق که توسط [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در عیون المسایل مطرح شده بود و با توجه به اینکه روش اکتساب تصور و تصدیق متمایز است، منطق را به دو بخش اصلی ناظر به تصورات و تصدیقات تقسیم کرد و تبویب و فصلبندی منطق ارسطویی را از نه باب به دو باب رسانید<ref>فایدیی، اکبر، ص70</ref>. | ارغنون معلم اول شامل شش بخش بود که با اضافه دو رساله خطابه و شعر و با افزودن باب ایساغوجی فرفوریوس صوری، منطقیات ارسطو بر نه بخش بالغ شد و بهصورت نه بخشی نزد متفکران مسلمان متداول گشت. منطقیانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، ابوالعباس لوکری و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] در همین نظام نه بخشی تحقیق میکردهاند. ولی ابنسینا در اشارات و منطق مشرقیین خود، با الهام از تقسیمبندی علم به تصور و تصدیق که توسط [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در عیون المسایل مطرح شده بود و با توجه به اینکه روش اکتساب تصور و تصدیق متمایز است، منطق را به دو بخش اصلی ناظر به تصورات و تصدیقات تقسیم کرد و تبویب و فصلبندی منطق ارسطویی را از نه باب به دو باب رسانید<ref>فایدیی، اکبر، ص70</ref>. | ||
مقولات دهگانه بنیاد متافیزیکی منطق نه بخشی ارسطویی است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هم با اینکه علم را به تصور و تصدیق تقسیم میکند، منطقیاتش بهصورت نه بخشی و حاوی مقولات است؛ اما در منطق دو بخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] مبحث مقولات وجود ندارد و این یکی از ابتکارات پر ارج است. او در بخش منطق کتاب حکمت مشرقیه آشکارا روش دو بخشی را در منطق پیش گرفته است. چنانکه در ابتدای کتاب منطق مشرقیین | مقولات دهگانه بنیاد متافیزیکی منطق نه بخشی ارسطویی است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هم با اینکه علم را به تصور و تصدیق تقسیم میکند، منطقیاتش بهصورت نه بخشی و حاوی مقولات است؛ اما در منطق دو بخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] مبحث مقولات وجود ندارد و این یکی از ابتکارات پر ارج است. او در بخش منطق کتاب حکمت مشرقیه آشکارا روش دو بخشی را در منطق پیش گرفته است. چنانکه در ابتدای کتاب منطق مشرقیین مینویسد: "ما میخواهیم بیان کنیم که چگونه از اشیای موجود در اوهام و اذهان خود به اشیای نامعلوم سیر کرده و بهواسطه معلومات پیشین خود معلومات دیگری را کسب میکنیم. اشیای حاصل در ذهن از طریق تصور نمودار میشوند و تصور آنها از دو حال خارج نیست یا تصور آنها مجرد از حکم و تصدیق است و یا اینکه تصور آنها همراه با حکم و تصدیق است". بعدها منطقدانان زیادی نظیر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، بغدادی، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، خونجی، ارموی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، کاتبی قزوینی، [[جرجانی، علی بن محمد|میر سید شریف جرجانی]]، [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدین رازی]] و محقق دوانی از این منطق نگاری دو بخشی ابنسینا تبعیت کردهاند<ref>همان</ref>. | ||
===منظور از مشرقی در این اثر چیست؟=== | ===منظور از مشرقی در این اثر چیست؟=== | ||
میدانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بودهاند؟ | میدانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بودهاند؟ | ||
بهرغم پارهای از دیدگاههای مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بودهاند که از آن جمله میتوان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] قصد دارد بهنقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایدههای جدید رویگردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراینباره | بهرغم پارهای از دیدگاههای مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بودهاند که از آن جمله میتوان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] قصد دارد بهنقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایدههای جدید رویگردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراینباره مینویسد: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] در معارضه با رویکرد غربی مدرسه بغداد، کار خویش را در منطق به منطق مشرقی ملقب ساخت. این منطق شرقی که توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] حمایت میشد با منطق فارابی تفاوتهایی داشت و این تمایز نه در جوهر مطلب، بلکه در میزان تمایل و تأکیدی بود که نسبت به پیشینه ارسطویی ابراز میشد. انتقاد تند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] از فلاسفه مدرسه بغداد (در اصل مسیحیان)، سرانجام به تفکیک بین مشرقیین به رهبری [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] و مغربیین یعنی کسانی که متمسک به آراء مدرسه بغداد بودند انجامید؛ اما باید متذکر شد که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]]، فارابی را یک استثنا میدانست<ref>ر.ک: نبوی، لطفالله، ص8-9</ref>. | ||
رویکرد شرقی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] دارای مشخصات زیر است: | رویکرد شرقی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] دارای مشخصات زیر است: |
ویرایش