پرش به محتوا

شرح نظم السلم المنورق في المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۰: خط ۵۰:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و شارح آن را با این عبارات شرح می‌کند: «(و خطأ البرهان حیث وجدا) ای: في ای مکان وجد، فهو اما (في مادة) بتخفیف الدال للضرورة و هی کل من مقدمتیه (او) في (صورة) ای: هیئة المقدمتین (فالمبتدأ) ای: الاول منهما و هو خطأ المادة إما (فی اللفظ کاشتراک) مثل قولک: هذا قرء و ترید الحیض و کل قرء یجوز الوطء فیه و ترید الطهر، فلم یتکرر الحد الوسط فکذبت النتیجه (او کجعل ذا) بالالف، قال المؤلف: علی لغة القصر في الاسماء الستة (تباین) مع لفظ آخر (مثل الردیف) له (مأخذا) ای: من جهة المأخذ کقولک: هذا صارم، مشیرا الی سیف غیر قاطع و کل صارم سیف، فحقیقة السیف بقید القطع، فکانت النتیجة کاذبة لان الصارم في الصغری ارید به غیرالقاطع فلم یصح حمل السیف علیه في الکبری، بل هو محمول علی الصارم الذی هو القاطع من جنس السیف، فلم یتکرر الحد الوسط، (و) الخطأ للبرهان (فی المعانی ل‍) اجل (التباس) القضیة (الکاذبة ب‍) قضیة (ذات صدق) و قوله: (فافهم المخاطبة) تکملة للبیت.»؛ یعنی در هرجایی که خطایی در برهان رخ داده باشد، یا این خطا به جهت خطا در ماده برهان است (که در شعر کلمه ماده را بدون تشدید می‎خوانیم به خاطر ایجاب ضرورت شعری برای حفظ وزن آن) و منظور از ماده آن هرکدام از دو مقدمه آن می‎باشد. یا به دلیل خطا در صورتش: یعنی هیئت هرکدام از مقدمتین. خطا در ماده مانند اشتراک لفظی در یک کلمه؛ مثل‎اینکه حد وسط ما مشترک لفظی باشد یعنی یک‎لفظ داشته باشیم با معانی متعدد و در هرکدام از مقدمتین در یکی از معانی خودش به کار رفته باشد. مثلاً در جایی که می‎گوییم «هذا قرء و کل قرء یجوز الوطء فیه فهذا یجوز الوطء فیه» و در این مثال منظورمان از حد وسط (کلمه قرء) در صغری حیض باشد و در کبری، طهر و پاکی. در واقع این برهان صادق نیست یعنی مغالطه است زیرا حد وسط در آن تکرار نشده است (چون حد وسط در صغری به یک معنی و در کبری به معنایی دیگر است) در نتیجه، نتیجه این برهان کاذب خواهد بود. یا مثلاً در موردی که شما کلمه‎ای را بگویید و اشاره به مورد دیگری داشته باشید: مثلاً بگویید هذا صارم (درحالی‎که به شمشیری غیر قاطع اشاره می‌کنید) و در کبرای قضیه بگویید کل صارم سیف. در اینجا حقیقت سیف و صارم با یکدیگر متفاوتند زیرا سیف دلالت می‌کند بر هیئت مخصوص شیء اعم از این است که قاطع باشد یا نه، ولی صارم همان سیف است با قید قطع. در اینجا قیاس شما کاذب خواهد بود زیرا صارم در صغری که به آن اشاره کرده‎اید مورد غیر قاطع بوده است ازاین‎رو حمل سیف در کبری بر آن صحیح نیست و در واقع می‌توانیم بگوییم در اینجا حد وسط در قیاس شما تکرار نشده است؛ و خطای در برهان در معانی به دلیل خلط کردن قضیه کاذبه با قضیه صادقه است. عبارت فافهم المخاطبه که در پایان این بیت به آن اشاره شده است به جهت تکمیل بیت به آن افزوده شده و معنای فنی و علمی خاصی ندارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38717/1/62 ر.ک: متن کتاب، ص62-63]</ref>
و شارح آن را با این عبارات شرح می‌کند: «(و خطأ البرهان حیث وجدا) ای: في ای مکان وجد، فهو اما (في مادة) بتخفیف الدال للضرورة و هی کل من مقدمتیه (او) في (صورة) ای: هیئة المقدمتین (فالمبتدأ) ای: الاول منهما و هو خطأ المادة إما (فی اللفظ کاشتراک) مثل قولک: هذا قرء و ترید الحیض و کل قرء یجوز الوطء فیه و ترید الطهر، فلم یتکرر الحد الوسط فکذبت النتیجه (او کجعل ذا) بالالف، قال المؤلف: علی لغة القصر في الاسماء الستة (تباین) مع لفظ آخر (مثل الردیف) له (مأخذا) ای: من جهة المأخذ کقولک: هذا صارم، مشیرا الی سیف غیر قاطع و کل صارم سیف، فحقیقة السیف بقید القطع، فکانت النتیجة کاذبة لان الصارم في الصغری ارید به غیرالقاطع فلم یصح حمل السیف علیه في الکبری، بل هو محمول علی الصارم الذی هو القاطع من جنس السیف، فلم یتکرر الحد الوسط، (و) الخطأ للبرهان (فی المعانی ل‍) اجل (التباس) القضیة (الکاذبة ب‍) قضیة (ذات صدق) و قوله: (فافهم المخاطبة) تکملة للبیت.»؛ یعنی در هرجایی که خطایی در برهان رخ داده باشد، یا این خطا به جهت خطا در ماده برهان است (که در شعر کلمه ماده را بدون تشدید می‌خوانیم به خاطر ایجاب ضرورت شعری برای حفظ وزن آن) و منظور از ماده آن هرکدام از دو مقدمه آن می‎باشد. یا به دلیل خطا در صورتش: یعنی هیئت هرکدام از مقدمتین. خطا در ماده مانند اشتراک لفظی در یک کلمه؛ مثل‎اینکه حد وسط ما مشترک لفظی باشد یعنی یک‎لفظ داشته باشیم با معانی متعدد و در هرکدام از مقدمتین در یکی از معانی خودش به کار رفته باشد. مثلاً در جایی که می‎گوییم «هذا قرء و کل قرء یجوز الوطء فیه فهذا یجوز الوطء فیه» و در این مثال منظورمان از حد وسط (کلمه قرء) در صغری حیض باشد و در کبری، طهر و پاکی. در واقع این برهان صادق نیست یعنی مغالطه است زیرا حد وسط در آن تکرار نشده است (چون حد وسط در صغری به یک معنی و در کبری به معنایی دیگر است) در نتیجه، نتیجه این برهان کاذب خواهد بود. یا مثلاً در موردی که شما کلمه‎ای را بگویید و اشاره به مورد دیگری داشته باشید: مثلاً بگویید هذا صارم (درحالی‎که به شمشیری غیر قاطع اشاره می‌کنید) و در کبرای قضیه بگویید کل صارم سیف. در اینجا حقیقت سیف و صارم با یکدیگر متفاوتند زیرا سیف دلالت می‌کند بر هیئت مخصوص شیء اعم از این است که قاطع باشد یا نه، ولی صارم همان سیف است با قید قطع. در اینجا قیاس شما کاذب خواهد بود زیرا صارم در صغری که به آن اشاره کرده‎اید مورد غیر قاطع بوده است ازاین‎رو حمل سیف در کبری بر آن صحیح نیست و در واقع می‌توانیم بگوییم در اینجا حد وسط در قیاس شما تکرار نشده است؛ و خطای در برهان در معانی به دلیل خلط کردن قضیه کاذبه با قضیه صادقه است. عبارت فافهم المخاطبه که در پایان این بیت به آن اشاره شده است به جهت تکمیل بیت به آن افزوده شده و معنای فنی و علمی خاصی ندارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38717/1/62 ر.ک: متن کتاب، ص62-63]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش