۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
بهرغم آنکه این اثر در سالهای نخستین قرن بیستم تألیف شده، سبک تاریخنگاریاش همان سبک تاریخنگاری سنتی، یعنی وقایعنگاری نقلی صرف است. آنجا هم که مؤلف در ذکر منابع خود «روضةالصفا» و جز آن را نام میبرد، مبین آن است که او شیوه همین نویسندگان را مد نظر قرار داده و بهرغم آنکه از اسناد، مدارک و مکاتیب موجود در بایگانی اداری بخارا میتوانسته بیشترین استفاده را بنماید، اما جز در مواردی معدود، از چنین اسنادی نام نبرده و شیوه نگارش متن نیز استفاده کافی از این موارد را نشان نمیدهد<ref>همان</ref>. | بهرغم آنکه این اثر در سالهای نخستین قرن بیستم تألیف شده، سبک تاریخنگاریاش همان سبک تاریخنگاری سنتی، یعنی وقایعنگاری نقلی صرف است. آنجا هم که مؤلف در ذکر منابع خود «روضةالصفا» و جز آن را نام میبرد، مبین آن است که او شیوه همین نویسندگان را مد نظر قرار داده و بهرغم آنکه از اسناد، مدارک و مکاتیب موجود در بایگانی اداری بخارا میتوانسته بیشترین استفاده را بنماید، اما جز در مواردی معدود، از چنین اسنادی نام نبرده و شیوه نگارش متن نیز استفاده کافی از این موارد را نشان نمیدهد<ref>همان</ref>. | ||
شیوه نویسنده، شیوهای وقایعنگارانه است، اما از آنجا که فردی اهل علم و دانش بوده، بهگونهای نیز اوضاع سیاسی و اجتماعی اوضاع زمانه را در لابهلای مطالب تاریخی به تصویر | شیوه نویسنده، شیوهای وقایعنگارانه است، اما از آنجا که فردی اهل علم و دانش بوده، بهگونهای نیز اوضاع سیاسی و اجتماعی اوضاع زمانه را در لابهلای مطالب تاریخی به تصویر میکشد<ref>مقدمه انجمن، صفحه دوازده</ref>. | ||
وی دارای نثری روان، توأم با عبارتپردازی و پیرایههای لفظی و بیانی است و در بیان مطالب کتاب، به اقتضای کلام، از شعر و حدیث نیز بهره جسته است.<ref>مقدمه مصحح، صفحه چهلویک</ref>. | وی دارای نثری روان، توأم با عبارتپردازی و پیرایههای لفظی و بیانی است و در بیان مطالب کتاب، به اقتضای کلام، از شعر و حدیث نیز بهره جسته است.<ref>مقدمه مصحح، صفحه چهلویک</ref>. | ||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در تصحیح و تحشیه متون کهن، مهمترین کار مصحح، نگارش یک مقدمه مفصل است که در آن به توضیح درباره جغرافیای مناطقی که حوادث آن کتاب در آن اتفاق افتاده، ذکر اهمیت اثر از طریق مقایسه مستند و مستدل متن با دیگر آثار موازی، ذکر ارزشهای غیر تاریخی کتاب نظیر ارزش ادبی، جغرافیایی و جز آن، تعداد نسخهها و مقایسه آنها با یکدیگر و معرفی روش کار خود میپردازد. مصحح این اثر وزین نیز مقدمهای برای کتاب ترتیب داده است، ولی در آن به تشریح و تفصیل بیش از حد و بیمورد تاریخ شیبانیان، هشترخانیان و سرانجام منغیتیها پرداخته است؛ درحالیکه ارائه توضیح مفصل درباره اشخاص و وقایعی که همه کتاب درباره آنها است یا در این کتاب بدانها پرداخته نشده، بیمورد است. این در حالی است که وی از توضیح درباره بسیاری مسائل ضروری که باید به آنها میپرداخت، غافل شده است؛ از جمله اینکه در این مقدمه مفصل، حتی یک کلمه هم درباره حدود جغرافیایی قلمرو منغیتها نگفته است؛ درحالیکه در این کتاب نام بیش از دویست شهر و روستای کوچک و بزرگ در قلمرو منغیتها آمده که خود گنجینهای بسیار باارزش محسوب میشود. لازم بود که مصحح در خصوص این قضیه هم توضیح میدادند که اصولا حدود و ثغور قلمرو منغیتها کجا بوده و آنان در چه نقاطی با ایران، درانیهای افغانستان، خانات خوقند و خیوه همسایه بودند و بر سر تصرف چه مناطقی با این همسایگان درگیری داشتهاند. ازآنجاکه موضوع کتاب، شرح تاریخ سلاطین منغیت است و نویسنده آن کتابی دیگر نیز به نام تاریخ سلاطین منغیتیه دارد که مصحح به نام آن اشاره کرده است، بسیار ضروری مینمود که در این مقدمه، با برشمردن برخی ویژگیهای این دو اثر، بر تفاوتهای آن دو تأکید شود تا خواننده آنها را یکی نپندارد<ref>ر.ک: رحمتی، محسن، ص33-34</ref>. | در تصحیح و تحشیه متون کهن، مهمترین کار مصحح، نگارش یک مقدمه مفصل است که در آن به توضیح درباره جغرافیای مناطقی که حوادث آن کتاب در آن اتفاق افتاده، ذکر اهمیت اثر از طریق مقایسه مستند و مستدل متن با دیگر آثار موازی، ذکر ارزشهای غیر تاریخی کتاب نظیر ارزش ادبی، جغرافیایی و جز آن، تعداد نسخهها و مقایسه آنها با یکدیگر و معرفی روش کار خود میپردازد. مصحح این اثر وزین نیز مقدمهای برای کتاب ترتیب داده است، ولی در آن به تشریح و تفصیل بیش از حد و بیمورد تاریخ شیبانیان، هشترخانیان و سرانجام منغیتیها پرداخته است؛ درحالیکه ارائه توضیح مفصل درباره اشخاص و وقایعی که همه کتاب درباره آنها است یا در این کتاب بدانها پرداخته نشده، بیمورد است. این در حالی است که وی از توضیح درباره بسیاری مسائل ضروری که باید به آنها میپرداخت، غافل شده است؛ از جمله اینکه در این مقدمه مفصل، حتی یک کلمه هم درباره حدود جغرافیایی قلمرو منغیتها نگفته است؛ درحالیکه در این کتاب نام بیش از دویست شهر و روستای کوچک و بزرگ در قلمرو منغیتها آمده که خود گنجینهای بسیار باارزش محسوب میشود. لازم بود که مصحح در خصوص این قضیه هم توضیح میدادند که اصولا حدود و ثغور قلمرو منغیتها کجا بوده و آنان در چه نقاطی با ایران، درانیهای افغانستان، خانات خوقند و خیوه همسایه بودند و بر سر تصرف چه مناطقی با این همسایگان درگیری داشتهاند. ازآنجاکه موضوع کتاب، شرح تاریخ سلاطین منغیت است و نویسنده آن کتابی دیگر نیز به نام تاریخ سلاطین منغیتیه دارد که مصحح به نام آن اشاره کرده است، بسیار ضروری مینمود که در این مقدمه، با برشمردن برخی ویژگیهای این دو اثر، بر تفاوتهای آن دو تأکید شود تا خواننده آنها را یکی نپندارد<ref>ر.ک: رحمتی، محسن، ص33-34</ref>. | ||
کتاب یکی از متون فارسی نوشتهشده در ماوراءالنهر است و سبک ادبی نوشتار مؤلف، چگونگی صرف افعال، زمانها و برخی از اصطلاحات خاص آن منطقه در این اثر موجود است که برای افرادی که درباره تطور زبان فارسی و گویشهای آن تحقیق | کتاب یکی از متون فارسی نوشتهشده در ماوراءالنهر است و سبک ادبی نوشتار مؤلف، چگونگی صرف افعال، زمانها و برخی از اصطلاحات خاص آن منطقه در این اثر موجود است که برای افرادی که درباره تطور زبان فارسی و گویشهای آن تحقیق میکنند، میتواند بسیار مفید باشد. همچنین کتاب حاوی بسیاری از اشعار و سرودههای شاعران ماوراءالنهر قرن سیزدهم است.<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | ||
با توجه به آنکه هیچ تاریخ رسمیای در دربار منغیتیهای بخارا نوشته نشده و دیگر مورخان یا سفرنامهنویسان نیز به تناسب موضوع خود، درباره این سلسله، نکاتی را ثبت کردهاند که از روی آنها فهم و درک تاریخ منغیتیها دشوار است، لذا کتاب تاریخی حاضر، از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است. برخی از جنبههای اهمیت تاریخی کتاب حاضر، در ذیل بیان و برشمرده میشوند: | با توجه به آنکه هیچ تاریخ رسمیای در دربار منغیتیهای بخارا نوشته نشده و دیگر مورخان یا سفرنامهنویسان نیز به تناسب موضوع خود، درباره این سلسله، نکاتی را ثبت کردهاند که از روی آنها فهم و درک تاریخ منغیتیها دشوار است، لذا کتاب تاریخی حاضر، از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است. برخی از جنبههای اهمیت تاریخی کتاب حاضر، در ذیل بیان و برشمرده میشوند: | ||
| خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
دیگر جنبه اهمیت تاریخی آن، گزارش مفصلی است که از غلبه منغیتیها بر مرو و نواحی مجاور آن دارد. مسئله مرو و تصرف آن به دست امیر معصومبیگ منغیت، یکی از صفحات غمانگیز و فراموششده تاریخ ایران است. منابع تاریخی ایران، این واقعه را بهاختصار برگزار کردهاند و توضیحی راجع به کم و کیف این قضیه به دست نمیدهند؛ بهطوریکه مفصلترین گزارش در اینباره از آن سر جان ملکوم است. میرزا عبدالعظیم سامی در تحفه شاهی گزارشی منحصربهفرد، مبسوط و مفصل از این قضیه و همچنین از دعاوی امیران منغیتی نسبت به خراسان (که تداوم همان دعاوی امیران شیبانی و هشترخانی است) به دست میدهد. اگرچه در این گزارش مشروح، برخی تناقضها یا اشتباههای تاریخی به چشم میخورد (که مصحح نیز بدانها اشاره نموده است؛ مثلاًص278، تعلیق شماره 52)، اما به واقع، برای تحلیل روابط سهجانبه فیمابین امیران منغیتی بخارا، افغانها و پادشاهان ایران (جانشینان نادر شاه و بعدها قاجاریان) بسیار مفید و ارزشمند است<ref>ر.ک: همان</ref>. | دیگر جنبه اهمیت تاریخی آن، گزارش مفصلی است که از غلبه منغیتیها بر مرو و نواحی مجاور آن دارد. مسئله مرو و تصرف آن به دست امیر معصومبیگ منغیت، یکی از صفحات غمانگیز و فراموششده تاریخ ایران است. منابع تاریخی ایران، این واقعه را بهاختصار برگزار کردهاند و توضیحی راجع به کم و کیف این قضیه به دست نمیدهند؛ بهطوریکه مفصلترین گزارش در اینباره از آن سر جان ملکوم است. میرزا عبدالعظیم سامی در تحفه شاهی گزارشی منحصربهفرد، مبسوط و مفصل از این قضیه و همچنین از دعاوی امیران منغیتی نسبت به خراسان (که تداوم همان دعاوی امیران شیبانی و هشترخانی است) به دست میدهد. اگرچه در این گزارش مشروح، برخی تناقضها یا اشتباههای تاریخی به چشم میخورد (که مصحح نیز بدانها اشاره نموده است؛ مثلاًص278، تعلیق شماره 52)، اما به واقع، برای تحلیل روابط سهجانبه فیمابین امیران منغیتی بخارا، افغانها و پادشاهان ایران (جانشینان نادر شاه و بعدها قاجاریان) بسیار مفید و ارزشمند است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
از جمله ویژگیهای کتاب، ذکر شجرنامه خاندان استرخانیان (هشترخانیان) و منغیتیه بخاراست که آن را از روزگار عبیدالله خان (1114-1223ق) آغاز | از جمله ویژگیهای کتاب، ذکر شجرنامه خاندان استرخانیان (هشترخانیان) و منغیتیه بخاراست که آن را از روزگار عبیدالله خان (1114-1223ق) آغاز میکند و گاه بهتفصیل و در بعضی موارد بهاجمال به شرح حال جنگهای آنان میپردازد. همچنین مؤلف در شرح و بسط تاریخ خاندان مغنیتیه بخارا غیر از تمام جانبداریها، به اعمال و رفتار نابهنجار حاکمان منغیته و بخارا نسبت به شیعیان مهر تأیید زده است.<ref>مقدمه مصحح، صفحه چهل</ref>. | ||
در پایان اشاره به این نکته ضروری است که اگرچه مصحح در ویرایش متن بسیار زحمت کشیده و تلاش وی کاملا نمایان است، اما هنوز برخی اغلاط چاپی و ویرایشی در آن دیده میشود که برای خواننده غیر متخصص میتواند مشکلاتی بیافریند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود: «وادع» بهجای «وداع» (ص8)، «مرو» بهجای «مرور» (ص33)، «صرفی» بهجای «صیرفی» (ص20)، «نخودک اتاق» بهجای «نخودک اناق» (ص37)، «اخل» بهجای «آخال» (ص80)<ref>رحمتی، محسن، ص34</ref>. | در پایان اشاره به این نکته ضروری است که اگرچه مصحح در ویرایش متن بسیار زحمت کشیده و تلاش وی کاملا نمایان است، اما هنوز برخی اغلاط چاپی و ویرایشی در آن دیده میشود که برای خواننده غیر متخصص میتواند مشکلاتی بیافریند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود: «وادع» بهجای «وداع» (ص8)، «مرو» بهجای «مرور» (ص33)، «صرفی» بهجای «صیرفی» (ص20)، «نخودک اتاق» بهجای «نخودک اناق» (ص37)، «اخل» بهجای «آخال» (ص80)<ref>رحمتی، محسن، ص34</ref>. | ||
ویرایش