۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
سوم یعنی امتیازی که او را کاملاً از همگنان مشخص میدارد این است که [[انوري، محمد بن محمد|انوری]] شاعری مدیحهسرا به مفهوم واقعی کلمه است. شاعری است که هدف او ستودن ممدوح و راضی نگاهداشتن اوست. نان خود را در ستایش کسان میجسته است و چون در مدیحهسرایی مشارکانی از شاعران متقدم و همکاران یا همچشمانی از معاصران خود داشته، کوشیده است تا در ستایش ممدوح مضمونهایی بیافریند که گذشتگان و یا همدورههایش آن را نگفته باشند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27243/42 ر.ک: شهیدی، سید جعفر، ص42]</ref>. | سوم یعنی امتیازی که او را کاملاً از همگنان مشخص میدارد این است که [[انوري، محمد بن محمد|انوری]] شاعری مدیحهسرا به مفهوم واقعی کلمه است. شاعری است که هدف او ستودن ممدوح و راضی نگاهداشتن اوست. نان خود را در ستایش کسان میجسته است و چون در مدیحهسرایی مشارکانی از شاعران متقدم و همکاران یا همچشمانی از معاصران خود داشته، کوشیده است تا در ستایش ممدوح مضمونهایی بیافریند که گذشتگان و یا همدورههایش آن را نگفته باشند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27243/42 ر.ک: شهیدی، سید جعفر، ص42]</ref>. | ||
[[قزوینی، زکریا بن محمد|انوری]] از اینکه بهصراحت بگوید که مداحی او بهخاطر صلتستانی است باکی ندارد؛ چنانکه در ضمن قطعهای به ممدوح خود | [[قزوینی، زکریا بن محمد|انوری]] از اینکه بهصراحت بگوید که مداحی او بهخاطر صلتستانی است باکی ندارد؛ چنانکه در ضمن قطعهای به ممدوح خود میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''هزار مدح شکرطعم وصف تو گفتم''|2=''کز او نگشت مرا تازه یک صبوح فتوح''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27243/43 ر.ک: همان، ص43]</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|''هزار مدح شکرطعم وصف تو گفتم''|2=''کز او نگشت مرا تازه یک صبوح فتوح''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27243/43 ر.ک: همان، ص43]</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
و در قطعه دیگر | و در قطعه دیگر میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''اندرین عصر هرکه شعر برد''|2=''به امید صلت بر ممدوح''}} | {{ب|''اندرین عصر هرکه شعر برد''|2=''به امید صلت بر ممدوح''}} | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
{{ب|''دانش خضر و نعمت قارون''|2='' صبر ایوب و زندگانی نوح''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27243/43 ر.ک: همان]</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|''دانش خضر و نعمت قارون''|2='' صبر ایوب و زندگانی نوح''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27243/43 ر.ک: همان]</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
و هنگامی که از ممدوح صلتی دریافت نمیکند، | و هنگامی که از ممدوح صلتی دریافت نمیکند، میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
وی شاعری متفاضل و مداح است که خصیصه مشترک بیشتر شاعران همعصر اوست. با توجه به سلیقه حاکمان آن روزگار که علاقه داشتند شاعران آنها را مدح و ستایش کنند و به سبب بیتوجهی به فضل و دانش و وضعیت اقتصادی نابسامان، شاعران ناگزیر بودند با مداحی امرار معاش کنند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/46 ر.ک: محسنینیا، ناصر؛ حکیما، فاطمه، ص46]</ref>. | وی شاعری متفاضل و مداح است که خصیصه مشترک بیشتر شاعران همعصر اوست. با توجه به سلیقه حاکمان آن روزگار که علاقه داشتند شاعران آنها را مدح و ستایش کنند و به سبب بیتوجهی به فضل و دانش و وضعیت اقتصادی نابسامان، شاعران ناگزیر بودند با مداحی امرار معاش کنند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/46 ر.ک: محسنینیا، ناصر؛ حکیما، فاطمه، ص46]</ref>. | ||
انوری اذعان میکند به دلیل مدح «هرکس» شعر او باطل است. «انوری ناگاه درمییابد که تمام ذوق و اندیشهاش بهناچار حول سه موضوع مدح، عشق جسمانی و هزل چرخیده است؛ با تلخی و تندی تمام | انوری اذعان میکند به دلیل مدح «هرکس» شعر او باطل است. «انوری ناگاه درمییابد که تمام ذوق و اندیشهاش بهناچار حول سه موضوع مدح، عشق جسمانی و هزل چرخیده است؛ با تلخی و تندی تمام میگوید که مردمان! مرا پیامبر شعرهای باطل بدانید؛ چراکه سی سال تمام شعر بیهوده گفتم و بیهوده شعر گفتم و دریغا که کیمیای شعر فروختم و افلاس گرفتم«. | ||
انوری بالغ بر سی سال به مدح سلطان سنجر پرداخته و زندگی مرفهی داشته است. | انوری بالغ بر سی سال به مدح سلطان سنجر پرداخته و زندگی مرفهی داشته است. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''ز شعر باطل هرکس زبانم ''|2='' | {{ب|''ز شعر باطل هرکس زبانم ''|2=''نمیگفته است حقی تا به اکنون''}} | ||
{{ب|''کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت ''|2=''خدای بر همه کامیش داد پیروزی''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/51 ر.ک: همان، ص52-51]</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|''کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت ''|2=''خدای بر همه کامیش داد پیروزی''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/51 ر.ک: همان، ص52-51]</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
انوری خود را شاعری روانطبع و باریک دانسته و شعر خود را شعری بیخلل و خاطر خود را چون آتش و زبان خود را چون آب روان دانسته است و از اینکه ممدوح درخور قصاید مدحی و معشوقی در شأن غزلهای عاشقانه او نیست، دریغ و افسوس میخورد و | انوری خود را شاعری روانطبع و باریک دانسته و شعر خود را شعری بیخلل و خاطر خود را چون آتش و زبان خود را چون آب روان دانسته است و از اینکه ممدوح درخور قصاید مدحی و معشوقی در شأن غزلهای عاشقانه او نیست، دریغ و افسوس میخورد و میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
و شاید به استناد به همین شعر خود اوست که [[قزوینی، زکریا بن محمد|قزوینی]] در «[[آثار البلاد و أخبار العباد|آثار البلاد]]» شعر [[انوري، محمد بن محمد|انوری]] را «روانتر از آب» توصیف کرد و آن را همپایه شعر ابوالعتاهیه در ادب عربی دانسته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/46 ر.ک: همان، ص46]</ref>. | و شاید به استناد به همین شعر خود اوست که [[قزوینی، زکریا بن محمد|قزوینی]] در «[[آثار البلاد و أخبار العباد|آثار البلاد]]» شعر [[انوري، محمد بن محمد|انوری]] را «روانتر از آب» توصیف کرد و آن را همپایه شعر ابوالعتاهیه در ادب عربی دانسته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/46 ر.ک: همان، ص46]</ref>. | ||
مهمترین شیوه سخنسرایی انوری در شعر همان ابداع سبک نزدیک کردن زبان و بیان شعری به زبان محاوره عمومی و زبان تخاطب بوده است؛ سبکی که پس از یک قرن سیر تکاملی بهصورتی عالی و خوشتراش بر زبان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی شیرازی]] جلوه کرد. استفاده از زبان محاوره در شعر انوری جایگاه خاصی دارد؛ او رسوم گذشتگان را در شعر خود وارد کرد. فزون بر آن خود طریقهای تازه در شعر ابداع کرده است؛ به شیوهای که بر زبان تخاطب اتکا دارد و ساده و بیپیرایه است و گاه سخن وی همراه با اصطلاحات فلسفی، علمی، مضامین دقیق و تشبیهات و استعارات فراوان میشود و گاه به حد و درجهای از سادگی میرسد که با محاورات معمول و عادی همراه | مهمترین شیوه سخنسرایی انوری در شعر همان ابداع سبک نزدیک کردن زبان و بیان شعری به زبان محاوره عمومی و زبان تخاطب بوده است؛ سبکی که پس از یک قرن سیر تکاملی بهصورتی عالی و خوشتراش بر زبان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی شیرازی]] جلوه کرد. استفاده از زبان محاوره در شعر انوری جایگاه خاصی دارد؛ او رسوم گذشتگان را در شعر خود وارد کرد. فزون بر آن خود طریقهای تازه در شعر ابداع کرده است؛ به شیوهای که بر زبان تخاطب اتکا دارد و ساده و بیپیرایه است و گاه سخن وی همراه با اصطلاحات فلسفی، علمی، مضامین دقیق و تشبیهات و استعارات فراوان میشود و گاه به حد و درجهای از سادگی میرسد که با محاورات معمول و عادی همراه میگردد. انوری سادگی و روانی کلام خود را با خیالات دقیق غنایی به هم آمیخته و غزلهای بسیار زیبا و مطبوع و دلانگیز پدید آورده است و مانند ظهیر فاریابی عمل کرده و آن را پیش از ظهور سعدی به اوج رسانیده است و راه را برای خیالات دقیق و مضامین عالی سعدی هموار ساخته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64389/46 ر.ک: همان، ص47-46]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35551/1/8 مقدمه، صفحه هشت]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش