پرش به محتوا

أسرار التنزيل و أنوار التأويل: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎اش' به 'ی‌اش'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎اش' به 'ی‌اش')
خط ۵۰: خط ۵۰:
او در توضیح آیه می‎نویسد: خدای متعال، معرفت توحید را بر امر به استغفار مقدم کرده و علتش این است که معرفت توحید اشاره به علم اصول (اصول دین) دارد و اشتغال به استغفار، به علم فروع (فروع دین) و تقدیم اصل بر فرع [از نظر عقل] واجب است؛ یعنی تا زمانی که علم به وجود صانع حاصل نشود، اشتغال به طاعت و خدمت او ممتنع است. این مطلب دقیق، در آیات زیادی لحاظ شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25593/1/39 ر.ک: همان]</ref>.
او در توضیح آیه می‎نویسد: خدای متعال، معرفت توحید را بر امر به استغفار مقدم کرده و علتش این است که معرفت توحید اشاره به علم اصول (اصول دین) دارد و اشتغال به استغفار، به علم فروع (فروع دین) و تقدیم اصل بر فرع [از نظر عقل] واجب است؛ یعنی تا زمانی که علم به وجود صانع حاصل نشود، اشتغال به طاعت و خدمت او ممتنع است. این مطلب دقیق، در آیات زیادی لحاظ شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25593/1/39 ر.ک: همان]</ref>.


[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در بخش مربوط به بیان احکام فقهیِ متفرع بر گفتن «لا إله إلا الله» می‎نویسد: ایمان، نیازمند دو امر است: اولی که اصل است، حصول شناخت قلبی است که در آیه 19 سوره محمد به آن اشاره شده و دومی، اقرار زبانی به توحید است که در آیه 1 سوره اخلاص، بیان شده است. وجه استدلال در آیه 1 توحید چنین است که هنگامی که خدای متعال به مکلف می‎گوید «قل»، آن شخص باید با زبانش آن امر را بیان کند. محتوای این آیه با روایت «أمرت أن أقاتل الناس حتی يقولوا لا إله إلا الله» تأکید می‎شود. علت تأکید بر ادای زبانی کلمه تهلیل، این است که ایمان، احکامی دارد که برخی از آنها باطنی هستند و برخی ظاهری. احکام باطنی آن مربوط به آخرت هستند که علم آن از خلایق پوشیده است. احکام ظاهری‎اش، احکام دنیوی هستند و اقامه آنها ممکن نخواهد بود مگر بعد از دانش ما به اینکه این شخص مسلمان است و طریقی جز اقرار زبانی خود شخص، به فهمیدن مسلمانی شخص نداریم. پس، رکن اصلی در حق خدا برای این امر، معرفت است و رکن شرعی برای بندگان، قول و در شریفه '''وَ لَا تَنكحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّىٰ يؤْمِنَّ...''' (بقره: 221)، به این مطلب، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25593/1/182 ر.ک: همان، ص182]</ref>.
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در بخش مربوط به بیان احکام فقهیِ متفرع بر گفتن «لا إله إلا الله» می‎نویسد: ایمان، نیازمند دو امر است: اولی که اصل است، حصول شناخت قلبی است که در آیه 19 سوره محمد به آن اشاره شده و دومی، اقرار زبانی به توحید است که در آیه 1 سوره اخلاص، بیان شده است. وجه استدلال در آیه 1 توحید چنین است که هنگامی که خدای متعال به مکلف می‎گوید «قل»، آن شخص باید با زبانش آن امر را بیان کند. محتوای این آیه با روایت «أمرت أن أقاتل الناس حتی يقولوا لا إله إلا الله» تأکید می‎شود. علت تأکید بر ادای زبانی کلمه تهلیل، این است که ایمان، احکامی دارد که برخی از آنها باطنی هستند و برخی ظاهری. احکام باطنی آن مربوط به آخرت هستند که علم آن از خلایق پوشیده است. احکام ظاهری‌اش، احکام دنیوی هستند و اقامه آنها ممکن نخواهد بود مگر بعد از دانش ما به اینکه این شخص مسلمان است و طریقی جز اقرار زبانی خود شخص، به فهمیدن مسلمانی شخص نداریم. پس، رکن اصلی در حق خدا برای این امر، معرفت است و رکن شرعی برای بندگان، قول و در شریفه '''وَ لَا تَنكحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّىٰ يؤْمِنَّ...''' (بقره: 221)، به این مطلب، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25593/1/182 ر.ک: همان، ص182]</ref>.


در بخشی از کتاب، شاهد استدلال بر اثبات صانع از جانب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، با استناد به ادله عقلی و شرعی هستیم. او در کیفیت دلالت سماوات و ارض بر اثبات صانع، به دو آیه از قرآن کریم استشهاد می‎کند و به‎صورت مفصل آنها را توضیح می‌دهد؛ اولی، آیه 30 از سوره انبیاء است: '''أَ وَ لَمْ يرَ الَّذِينَ كفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كلَّ شَيءٍ حَي أَ فَلَا يؤْمِنُونَ''' (آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمان‎ها و زمین هر دو به‎هم‎پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زنده‌اى را از آب پدید آوردیم؟ آیا [باز هم‎] ایمان نمى‎آورند؟) و دومی، آیه 11 از سوره فصلت: '''ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَ هِي دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعًا أَوْ كرْهًا قَالَتَا أَتَينَا طَائِعِينَ''' ﴿سپس آهنگ [آفرینش‎] آسمان کرد و آن بخارى بود. پس به آن و به زمین فرمود: «خواه یا ناخواه بیایید». آن دو گفتند: «فرمان‎پذیر آمدیم»). وی، استدلال به آیه اول را با بیان دو نکته در آیه در قالب دو پرسش آغاز می‎کند: اول اینکه مراد از «أ و لم ير...» در آیه شریفه، یا رؤیت است و یا علم و دوم، بیان معنی رتق و فتق در آن..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25593/1/224 ر.ک: همان، ص224]</ref>.
در بخشی از کتاب، شاهد استدلال بر اثبات صانع از جانب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، با استناد به ادله عقلی و شرعی هستیم. او در کیفیت دلالت سماوات و ارض بر اثبات صانع، به دو آیه از قرآن کریم استشهاد می‎کند و به‎صورت مفصل آنها را توضیح می‌دهد؛ اولی، آیه 30 از سوره انبیاء است: '''أَ وَ لَمْ يرَ الَّذِينَ كفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كلَّ شَيءٍ حَي أَ فَلَا يؤْمِنُونَ''' (آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمان‎ها و زمین هر دو به‎هم‎پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زنده‌اى را از آب پدید آوردیم؟ آیا [باز هم‎] ایمان نمى‎آورند؟) و دومی، آیه 11 از سوره فصلت: '''ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَ هِي دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعًا أَوْ كرْهًا قَالَتَا أَتَينَا طَائِعِينَ''' ﴿سپس آهنگ [آفرینش‎] آسمان کرد و آن بخارى بود. پس به آن و به زمین فرمود: «خواه یا ناخواه بیایید». آن دو گفتند: «فرمان‎پذیر آمدیم»). وی، استدلال به آیه اول را با بیان دو نکته در آیه در قالب دو پرسش آغاز می‎کند: اول اینکه مراد از «أ و لم ير...» در آیه شریفه، یا رؤیت است و یا علم و دوم، بیان معنی رتق و فتق در آن..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25593/1/224 ر.ک: همان، ص224]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش