پرش به محتوا

ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[کوشا، محمدعلی|کوشا]] معتقد است که ترجمه باید منعکس‎کننده مفهوم و محتوای زبان مبدأ با رعایت آرایش‎های لفظی و خالی از هرگونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری می‎نماید: نخست، «عنصر ادب» و دوم، «مایه هنر»... مترجم باید هنرمندانه، قالب ترجمه‌اش را همگون و همانند قالب متن و به‎‎اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه زائد بر قالب متن است، بپرهیزد و توضیح و تفسیر را با متن درنیامیزد؛ که در این صورت از مرز قانون ترجمه برون رفته است؛ زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح، هرکدام مرز ویژه خود را دارند؛ مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد، درست به‌اندازه یک فارسی‎زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم در مورد ترجمه همان متن صادق است.<ref>ر.ک: پیشگفتار چاپ اول، ص9-10</ref>.
[[کوشا، محمدعلی|کوشا]] معتقد است که ترجمه باید منعکس‎کننده مفهوم و محتوای زبان مبدأ با رعایت آرایش‎های لفظی و خالی از هرگونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری می‎نماید: نخست، «عنصر ادب» و دوم، «مایه هنر»... مترجم باید هنرمندانه، قالب ترجمه‌اش را همگون و همانند قالب متن و به‎‎اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه زائد بر قالب متن است، بپرهیزد و توضیح و تفسیر را با متن درنیامیزد؛ که در این صورت از مرز قانون ترجمه برون رفته است؛ زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح، هرکدام مرز ویژه خود را دارند؛ مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد، درست به‌اندازه یک فارسی‎زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم در مورد ترجمه همان متن صادق است.<ref>ر.ک: پیشگفتار چاپ اول، ص9-10</ref>.


نویسنده بعد از ذکر مختصری از سیر تاریخی ترجمه می‎گوید: دست‎کم در هر ربع قرنی، ارائه ترجمه‌ای از آخرین کتاب آسمانی، متناسب با ساختار ذهنی و زبانی مردمان آن دوره، پاسخی بایسته و شایسته به نیازهای فرهنگی دین‎داران و قرآن‎پژوهان است. بر همین اساس در نیم‎قرن اخیر شاهد ترجمه‎های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده‌ایم، که از میان آن‎ها ترجمه‎های آقایان: «مرحوم [[پاینده، ابوالقاسم|ابوالقاسم پاینده]]» و «مرحوم [[رهنما، زین‌العابدین|زین‎العابدین رهنما]]» به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پیش از انقلاب و ترجمه‎های آقایان، محمدجواد خواجوی، [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، [[مجتبوی، جلال‌الدین|سید جلال‎الدین مجتبوی]]، [[فولادوند، محمدمهدی|محمدمهدی فولادوند]]، [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]]، [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدین خرمشاهی]]، مصطفی خرم‎دل به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
نویسنده بعد از ذکر مختصری از سیر تاریخی ترجمه می‌گوید: دست‎کم در هر ربع قرنی، ارائه ترجمه‌ای از آخرین کتاب آسمانی، متناسب با ساختار ذهنی و زبانی مردمان آن دوره، پاسخی بایسته و شایسته به نیازهای فرهنگی دین‎داران و قرآن‎پژوهان است. بر همین اساس در نیم‎قرن اخیر شاهد ترجمه‎های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده‌ایم، که از میان آن‎ها ترجمه‎های آقایان: «مرحوم [[پاینده، ابوالقاسم|ابوالقاسم پاینده]]» و «مرحوم [[رهنما، زین‌العابدین|زین‎العابدین رهنما]]» به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پیش از انقلاب و ترجمه‎های آقایان، محمدجواد خواجوی، [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، [[مجتبوی، جلال‌الدین|سید جلال‎الدین مجتبوی]]، [[فولادوند، محمدمهدی|محمدمهدی فولادوند]]، [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]]، [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدین خرمشاهی]]، مصطفی خرم‎دل به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


اولین بخش کتاب، مقاله‌ای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از قرآن کریم» است. پیش‎ازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از امتیازات و ویژگی‎های فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوش‎ذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی به‎کار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمه‌اش به‎دور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که به‎کار برده، خود را بی‎نیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمه‎های قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر می‎باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-14</ref>.  
اولین بخش کتاب، مقاله‌ای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از قرآن کریم» است. پیش‎ازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از امتیازات و ویژگی‎های فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوش‎ذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی به‎کار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمه‌اش به‎دور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که به‎کار برده، خود را بی‎نیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمه‎های قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر می‎باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-14</ref>.  


اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم می‎خورد؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: ''' مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4). آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیه‌ای که «يوم ‎الدين» را در خود جای ‎داده، آن را این‎گونه ترجمه نموده است. نویسنده می‎گوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم ‎الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتی‎الامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» می‎آید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح '''مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» می‎باشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده '''و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم ‎الدين'''؛ «و آن‎که چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.
اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم می‎خورد؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: ''' مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4). آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیه‌ای که «يوم ‎الدين» را در خود جای ‎داده، آن را این‎گونه ترجمه نموده است. نویسنده می‌گوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم ‎الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتی‎الامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» می‎آید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح '''مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» می‎باشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده '''و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم ‎الدين'''؛ «و آن‎که چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.


از دیگر اشکالاتی که نویسنده به آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] در ترجمه قرآن وارد می‎داند، ترجمه واژه «محیط» است که ایشان در یک مورد به معنای «چیره» و در هفت مورد دیگر به معنای «آگاه» ترجمه نموده است. درصورتی‎که «چیره» معادل «غالب» و «آگاه» معادل «خبیر» است. نظر نویسنده کتاب جناب آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در معادل فارسی واژه «محیط»، «فراگیر» یا «فراگیرنده» است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.
از دیگر اشکالاتی که نویسنده به آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] در ترجمه قرآن وارد می‎داند، ترجمه واژه «محیط» است که ایشان در یک مورد به معنای «چیره» و در هفت مورد دیگر به معنای «آگاه» ترجمه نموده است. درصورتی‎که «چیره» معادل «غالب» و «آگاه» معادل «خبیر» است. نظر نویسنده کتاب جناب آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در معادل فارسی واژه «محیط»، «فراگیر» یا «فراگیرنده» است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.


تعداد اشکالاتی که آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] بر ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] می‎گیرد، به عدد 64 می‎رسد و در پایان به چند غلط و اشتباه چاپی این ترجمه نیز اشاره می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
تعداد اشکالاتی که آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] بر ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] می‌گیرد، به عدد 64 می‎رسد و در پایان به چند غلط و اشتباه چاپی این ترجمه نیز اشاره می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.


«جلوه‎های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‎خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‎داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‎ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.
«جلوه‎های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‎خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‎داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‎ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.
خط ۵۱: خط ۵۱:
در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.
در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.


مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‎های موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‎گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‎گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‎گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>.
مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‎های موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‌گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‌گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‌گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>.


عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.
عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.


نویسنده در مقاله بعدی به‎ نقد ترجمه استاد [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] می‌پردازد. اشکال اول، به آیه آخر سوره حمد برمی‎گردد که ناشیوایی، ثقیل بودن و عدم استفاده از واژه معادل، از ویژگی ترجمه آن آیه است.<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>. [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] در معادل «ذلك الكتاب»، در آیه دوم سوره بقره، «این کتابی است» آورده که [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به آن معترض شده و می‎گوید: «این کتابی است»، معادل «ذلك كتاب» است که نکره است؛ حال ‎آنکه «الكتاب» معرفه است.<ref>ر.ک: همان</ref>. اشکالات واردشده توسط آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به ترجمه آقای [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] به عدد هشتاد ختم می‌شود.
نویسنده در مقاله بعدی به‎ نقد ترجمه استاد [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] می‌پردازد. اشکال اول، به آیه آخر سوره حمد برمی‌گردد که ناشیوایی، ثقیل بودن و عدم استفاده از واژه معادل، از ویژگی ترجمه آن آیه است.<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>. [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] در معادل «ذلك الكتاب»، در آیه دوم سوره بقره، «این کتابی است» آورده که [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به آن معترض شده و می‌گوید: «این کتابی است»، معادل «ذلك كتاب» است که نکره است؛ حال ‎آنکه «الكتاب» معرفه است.<ref>ر.ک: همان</ref>. اشکالات واردشده توسط آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به ترجمه آقای [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] به عدد هشتاد ختم می‌شود.


آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص191-200</ref>، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‎گردد.
آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص191-200</ref>، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‌گردد.


ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‎های یادشده، در ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، به 24 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص253-267</ref>، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص269-294</ref>، در ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]] به 9 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص295-325</ref>، در ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] به 74 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص327-380</ref>، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.<ref>ر.ک: همان393-398</ref>.
ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‎های یادشده، در ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، به 24 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص253-267</ref>، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص269-294</ref>، در ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]] به 9 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص295-325</ref>، در ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] به 74 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص327-380</ref>، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.<ref>ر.ک: همان393-398</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش