پرش به محتوا

مدخل و درآمد علم کلام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
خط ۲۳: خط ۲۳:
'''مدخل و درآمد علم کلام'''، اثر [[ربانی گلپایگانی، علی|علی ربابی گلپایگانی]] (معاصر)، تدوین دوباره مقالاتی است که در مجله کیهان اندیشه به‎ چاپ رسیده و بنا به گفته مؤلف، متن درسی (رشته تخصصی کلام) در‎ حوزه علمیه قم است.
'''مدخل و درآمد علم کلام'''، اثر [[ربانی گلپایگانی، علی|علی ربابی گلپایگانی]] (معاصر)، تدوین دوباره مقالاتی است که در مجله کیهان اندیشه به‎ چاپ رسیده و بنا به گفته مؤلف، متن درسی (رشته تخصصی کلام) در‎ حوزه علمیه قم است.


مؤلف در مقدمه ضمن انتقاد از مستشرقینی که مباحث کلامی را متأثر از فلسفه مسیحی و یونانی می‌دانند، هدف از تألیف کتاب را «بازشناسی تاریخ و هویت واقعی علم کلام اسلامی» در یک «متن منسجم و هماهنگ و کاملاً بی‎سابقه» معرفی می‎کند<ref>ر.ک: سبحانی، محمدتقی، ص62</ref>.
مؤلف در مقدمه ضمن انتقاد از مستشرقینی که مباحث کلامی را متأثر از فلسفه مسیحی و یونانی می‌دانند، هدف از تألیف کتاب را «بازشناسی تاریخ و هویت واقعی علم کلام اسلامی» در یک «متن منسجم و هماهنگ و کاملاً بی‎سابقه» معرفی می‌کند<ref>ر.ک: سبحانی، محمدتقی، ص62</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۳:
نویسنده در فصل دوم و سوم به موضوع و تعریف علم کلام پرداخته است. ایشان درباره موضوع علم کلام می‎گوید: اگر جهت جامع مسائل کلامی را در نظر بگیریم، موضوع علم کلام، ذات و صفات الهی است و اگر موضوعات مختلف مسائل کلامی را مورد توجه قرار دهیم، موضوع علم کلام، اوضاع شریعت و عقاید دینی است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
نویسنده در فصل دوم و سوم به موضوع و تعریف علم کلام پرداخته است. ایشان درباره موضوع علم کلام می‎گوید: اگر جهت جامع مسائل کلامی را در نظر بگیریم، موضوع علم کلام، ذات و صفات الهی است و اگر موضوعات مختلف مسائل کلامی را مورد توجه قرار دهیم، موضوع علم کلام، اوضاع شریعت و عقاید دینی است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.


او بعد از ذکر تعاریف متفاوت از علمایی چون [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، میر سید شریف، قاضی عضدالدین ایجی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|لاهیجی]]، [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]] و... و نقص هرکدام از این تعاریف، تعریف خود را از علم کلام عرضه می‎کند و می‎گوید: علم کلام، علمی است که اصول و عقاید دینی را تبیین نموده و با استفاده از روش‎های مختلف استدلال به اثبات آن‎ها و پاسخگویی به شبهات و اعتراضات مخالفان می‎پردازد<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>.
او بعد از ذکر تعاریف متفاوت از علمایی چون [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، میر سید شریف، قاضی عضدالدین ایجی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|لاهیجی]]، [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]] و... و نقص هرکدام از این تعاریف، تعریف خود را از علم کلام عرضه می‌کند و می‎گوید: علم کلام، علمی است که اصول و عقاید دینی را تبیین نموده و با استفاده از روش‎های مختلف استدلال به اثبات آن‎ها و پاسخگویی به شبهات و اعتراضات مخالفان می‎پردازد<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>.


فصل چهارم، درباره اهداف علم کلام و منزلت متکلمان است. نویسنده چهار فایده برای علم کلام ذکر می‎کند، سپس می‎گوید: متکلمان راستین، پرچم‎داران دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام بوده و عهده‎دار رسالت تبلیغی و ارشادی پیامبران هستند و این منصب، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش آنان می‎گذارد که هرگاه با تعهد لازم به انجام آن همت گمارند، پاداشی عظیم را از جانب خداوند بزرگ دریافت خواهند نمود<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>.
فصل چهارم، درباره اهداف علم کلام و منزلت متکلمان است. نویسنده چهار فایده برای علم کلام ذکر می‌کند، سپس می‎گوید: متکلمان راستین، پرچم‎داران دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام بوده و عهده‎دار رسالت تبلیغی و ارشادی پیامبران هستند و این منصب، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش آنان می‎گذارد که هرگاه با تعهد لازم به انجام آن همت گمارند، پاداشی عظیم را از جانب خداوند بزرگ دریافت خواهند نمود<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>.


او روایاتی را که در مذمت متکلمین آمده، ناظر به کلام جدلی می‌داند و می‎گوید: گروهی ناآزموده و فاقد صلاحیت کافی که خود را متکلم دانسته، به خود اجازه می‌دادند که در همه زمینه‎ها به تفکر و مناظره بپردازند و این روش نادرستی بود که از آن در منابع روایی نهی شده است<ref>ر.ک: همان، ص56</ref>.
او روایاتی را که در مذمت متکلمین آمده، ناظر به کلام جدلی می‌داند و می‎گوید: گروهی ناآزموده و فاقد صلاحیت کافی که خود را متکلم دانسته، به خود اجازه می‌دادند که در همه زمینه‎ها به تفکر و مناظره بپردازند و این روش نادرستی بود که از آن در منابع روایی نهی شده است<ref>ر.ک: همان، ص56</ref>.
خط ۴۱: خط ۴۱:
تاریخ پیدایش اصطلاح کلام، دلیل نام‎گذاری علم عقاید به علم کلام، علم اصول دین، فقه اکبر و توحید و صفات، از مباحث فصل پنجم کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص63-73</ref>.
تاریخ پیدایش اصطلاح کلام، دلیل نام‎گذاری علم عقاید به علم کلام، علم اصول دین، فقه اکبر و توحید و صفات، از مباحث فصل پنجم کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص63-73</ref>.


فصل ششم درباره رابطه علم کلام با علوم دیگر، همچون منطق، معرفت‎شناسی، فلسفه اولی، فقه، اصول فقه، تفسیر، اخلاق و علوم تجربی است. ایشان در پایان به قلمرو علم کلام اشاره می‎کند و می‎گوید: علم کلام، قلمروی گسترده‎تر از بحث پیرامون آنچه به‎عنوان اصول دین یا اصول عقاید از آن یاد می‌شود، دارد؛ زیرا متکلم علاوه بر رسالت تبیین و اثبات اصول عقاید و دفاع از آن‎ها، رسالت پاسخگویی به هرگونه سؤال یا اشکالی که در رابطه با مجموعه تعالیم و احکام دینی مطرح می‌شود را نیز برعهده دارد؛ بنابراین، علم کلام، هم رسالت دفاع از اصول دین را دارد و هم رسالت دفاع از فروع دین را<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>.
فصل ششم درباره رابطه علم کلام با علوم دیگر، همچون منطق، معرفت‎شناسی، فلسفه اولی، فقه، اصول فقه، تفسیر، اخلاق و علوم تجربی است. ایشان در پایان به قلمرو علم کلام اشاره می‌کند و می‎گوید: علم کلام، قلمروی گسترده‎تر از بحث پیرامون آنچه به‎عنوان اصول دین یا اصول عقاید از آن یاد می‌شود، دارد؛ زیرا متکلم علاوه بر رسالت تبیین و اثبات اصول عقاید و دفاع از آن‎ها، رسالت پاسخگویی به هرگونه سؤال یا اشکالی که در رابطه با مجموعه تعالیم و احکام دینی مطرح می‌شود را نیز برعهده دارد؛ بنابراین، علم کلام، هم رسالت دفاع از اصول دین را دارد و هم رسالت دفاع از فروع دین را<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>.


کاربرد استدلال در مباحث کلامی، عنوان فصل هفتم کتاب است. نویسنده بعد از ذکر صناعات پنج‎گانه، مواد و صور استدلال، می‎گوید: روش استدلال در کلام، متنوع و مختلف بوده و چه از نظر صورت و چه از نظر ماده، منحصر در روش خاصی نیست<ref>ر.ک: همان، ص110</ref>.
کاربرد استدلال در مباحث کلامی، عنوان فصل هفتم کتاب است. نویسنده بعد از ذکر صناعات پنج‎گانه، مواد و صور استدلال، می‎گوید: روش استدلال در کلام، متنوع و مختلف بوده و چه از نظر صورت و چه از نظر ماده، منحصر در روش خاصی نیست<ref>ر.ک: همان، ص110</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
آقای محمدتقی سبحانی، نقدهایی پیرامون این کتاب دارد، به شرح زیر:
آقای محمدتقی سبحانی، نقدهایی پیرامون این کتاب دارد، به شرح زیر:
# نظریاتی که مؤلف محترم برگزیده، بعضاً ضعیف‎ یا‎ مخدوش‎ است و احیاناً در رد اقوال مخالف چندان موفق‎ نیست‎.
# نظریاتی که مؤلف محترم برگزیده، بعضاً ضعیف‎ یا‎ مخدوش‎ است و احیاناً در رد اقوال مخالف چندان موفق‎ نیست‎.
# علی‎رغم ادعای مقدمه، نظریات ارائه‎شده، از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نیست و منطقاً یکدیگر را تأیید نمی‎کند‎.
# علی‎رغم ادعای مقدمه، نظریات ارائه‎شده، از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نیست و منطقاً یکدیگر را تأیید نمی‌کند‎.
# از‎ منابع‎ دست ‎اول کلام، ملل و نحل، تاریخ، تذکره و طبقات در تحلیل‎ مباحث، به‎قدر کافی استناد نشده است. کتاب از تحقیقات جدید هم خالی است. در پاره‎ای موارد‎ به‎ منابعی‎ استناد شده که از جهت مورد نظر، اعتبار و سندیتی ندارند.
# از‎ منابع‎ دست ‎اول کلام، ملل و نحل، تاریخ، تذکره و طبقات در تحلیل‎ مباحث، به‎قدر کافی استناد نشده است. کتاب از تحقیقات جدید هم خالی است. در پاره‎ای موارد‎ به‎ منابعی‎ استناد شده که از جهت مورد نظر، اعتبار و سندیتی ندارند.
# در‎ مواردی‎ که لازم بود آراء و اندیشه‎های مخالف عرضه شود تا خواننده با مباحث مطرح‎شده دقیقاً‎ آشنا‎ شود‎، مؤلف با طرح نظریه خویش به‎سرعت از مسئله گذشته است.
# در‎ مواردی‎ که لازم بود آراء و اندیشه‎های مخالف عرضه شود تا خواننده با مباحث مطرح‎شده دقیقاً‎ آشنا‎ شود‎، مؤلف با طرح نظریه خویش به‎سرعت از مسئله گذشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش