پرش به محتوا

أصول‌الدين (بزدوی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۲۹: خط ۲۹:
'''أصول‌الدين'''، تألیف عالم ماتریدی قرن پنجم هجری، [[بزدوی، محمد بن محمد|ابوالیسر محمد بزدوی (پزدوی)]] است که تحقیق آن توسط [[لنس، هانس پيتر|هانس پیتر لنس]] و تعلیقه آن به همت [[سقا، احمد حجازي|احمد حجازی سقا]] صورت گرفته است.
'''أصول‌الدين'''، تألیف عالم ماتریدی قرن پنجم هجری، [[بزدوی، محمد بن محمد|ابوالیسر محمد بزدوی (پزدوی)]] است که تحقیق آن توسط [[لنس، هانس پيتر|هانس پیتر لنس]] و تعلیقه آن به همت [[سقا، احمد حجازي|احمد حجازی سقا]] صورت گرفته است.


ماتریدیه یکی از نحله‎های کلامی اهل سنت بشمار می‎رود و از نظر فقهی تابع عقاید [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] هستند و این اثر یکی از آثار گران‎بها در این مذهب محسوب می‎شود.
ماتریدیه یکی از نحله‎های کلامی اهل سنت بشمار می‎رود و از نظر فقهی تابع عقاید [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] هستند و این اثر یکی از آثار گران‎بها در این مذهب محسوب می‌شود.


انگیزه او در نوشتن این کتاب مبارزه با فیلسوفان و روی‌گردانی دانشمندان از علوم کلام و روی آوردنشان به فقه بوده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637]</ref>.
انگیزه او در نوشتن این کتاب مبارزه با فیلسوفان و روی‌گردانی دانشمندان از علوم کلام و روی آوردنشان به فقه بوده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637]</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
[[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] در کتاب «أصول ‎الدين»، نظام کلامی خود را که در واقع همان چارچوب فکری مکتب ماتریدیه است، تبیین کرده و توضیح داده است. وی عقاید ماتریدیه را همان باورهای «اهل سنت و جماعت» و روش پیامبر(ص) دانسته و با انگیز مبارزه با اندیشه‎های فلسفی و عقاید گمراهان و بدعت‎گذاران، این کتاب را نوشته است. [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]]، فیلسوفان را به سبب عقایدی که در مورد خدا، نبوت و معاد دارند، کافر می‎داند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637]</ref>.
[[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] در کتاب «أصول ‎الدين»، نظام کلامی خود را که در واقع همان چارچوب فکری مکتب ماتریدیه است، تبیین کرده و توضیح داده است. وی عقاید ماتریدیه را همان باورهای «اهل سنت و جماعت» و روش پیامبر(ص) دانسته و با انگیز مبارزه با اندیشه‎های فلسفی و عقاید گمراهان و بدعت‎گذاران، این کتاب را نوشته است. [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]]، فیلسوفان را به سبب عقایدی که در مورد خدا، نبوت و معاد دارند، کافر می‎داند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637]</ref>.


ساختمان هندسی اندیشه‎های کلامی [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دو‎گانه‎انگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‎الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‎شود؛ پس ‎از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‌پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‌کند و تعقل و استدلال را حجت می‎شمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‌کشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‎ای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات می‌کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‎های دوگانه و سه‎گانه‎باوران را به ‎نقد می‌کشد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.
ساختمان هندسی اندیشه‎های کلامی [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دو‎گانه‎انگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‎الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‌شود؛ پس ‎از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‌پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‌کند و تعقل و استدلال را حجت می‌شمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‌کشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‎ای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات می‌کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‎های دوگانه و سه‎گانه‎باوران را به ‎نقد می‌کشد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.


در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقه‎هایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‎شود و آیه‎های مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل می‌کند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‎های اشاعره در این باب نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‎داند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.  
در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقه‎هایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‌شود و آیه‎های مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل می‌کند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‎های اشاعره در این باب نزدیک می‌شود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‎داند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.  


در باب اراده و مشیت الهی، با یکی دانستن این دو، از باور ابوحنیفه فاصله می‌گیرد. او همسو با اهل سنت و جماعت، کلام الهی را قدیم و غیر مخلوق می‎داند و دلایل مخالفان این باور را نقد می‌کند. او بر آن است که خدا قابل دیده‎شدن است و معتقد است که شماری از مؤمنان در بهشت او را می‎بینند. در مبحث نبوت پس از اثبات نبوت عامه، به اثبات نبوت پیامبر(ص) از رهگذر معجزه‎ای چون قرآن می‌پردازد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.
در باب اراده و مشیت الهی، با یکی دانستن این دو، از باور ابوحنیفه فاصله می‌گیرد. او همسو با اهل سنت و جماعت، کلام الهی را قدیم و غیر مخلوق می‎داند و دلایل مخالفان این باور را نقد می‌کند. او بر آن است که خدا قابل دیده‎شدن است و معتقد است که شماری از مؤمنان در بهشت او را می‎بینند. در مبحث نبوت پس از اثبات نبوت عامه، به اثبات نبوت پیامبر(ص) از رهگذر معجزه‎ای چون قرآن می‌پردازد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.


در مسئله جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمی‎توانیم بگوییم که کاری بر خدا واجب است یا واجب نیست؛ زیرا افعال خدا بر اساس مشیت مطلق اوست، نه بر مقتضای احکام عقل عملی و بر اساس آیاتی از قرآن خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری می‌کند که به صلاح آنان نیست. او برخلاف معتزله افعال الهی را معلل به اغراض نمی‎داند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همه‎چیز می‌انگارد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.
در مسئله جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک می‌شود. او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمی‎توانیم بگوییم که کاری بر خدا واجب است یا واجب نیست؛ زیرا افعال خدا بر اساس مشیت مطلق اوست، نه بر مقتضای احکام عقل عملی و بر اساس آیاتی از قرآن خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری می‌کند که به صلاح آنان نیست. او برخلاف معتزله افعال الهی را معلل به اغراض نمی‎داند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همه‎چیز می‌انگارد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.


در مسئله وعد و وعید، [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] همچون مرجئه از وعیدیه سخت دور می‎شود و بر آن است که مرتکبان کبیره در دوزخ نمی‎مانند و شاید اصلاً به آنجا نروند. در باب ایمان، وی همان باور اشاعره را تأیید می‌کند. درباره اثبات روز رستاخیز، استدلال وی مبتنی بر حکمت عملی و عدل خداوند درباره کسانی است که در دنیا کیفر نمی‎بینند. چیزی که ما را به یاد استدلال امانوئل کانت فیلسوف آلمانی در این باب می‌اندازد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.
در مسئله وعد و وعید، [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] همچون مرجئه از وعیدیه سخت دور می‌شود و بر آن است که مرتکبان کبیره در دوزخ نمی‎مانند و شاید اصلاً به آنجا نروند. در باب ایمان، وی همان باور اشاعره را تأیید می‌کند. درباره اثبات روز رستاخیز، استدلال وی مبتنی بر حکمت عملی و عدل خداوند درباره کسانی است که در دنیا کیفر نمی‎بینند. چیزی که ما را به یاد استدلال امانوئل کانت فیلسوف آلمانی در این باب می‌اندازد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.


در مبحث امامت و سیاست، بر پایه اینکه امام باید از همه برتر باشد، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفه شایسته پس از پیامبر(ص) می‎داند و باور شیعه را مردود می‎شمارد و معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمی‎داند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.
در مبحث امامت و سیاست، بر پایه اینکه امام باید از همه برتر باشد، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفه شایسته پس از پیامبر(ص) می‎داند و باور شیعه را مردود می‌شمارد و معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمی‎داند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8448 ر.ک: همان]</ref>.


نویسنده در پایان، فرقه‎های شیعه، خوارج، قدریه و معتزله، جبریه، مرجئه و مجسمه را به‎اختصار معرفی می‌کند.
نویسنده در پایان، فرقه‎های شیعه، خوارج، قدریه و معتزله، جبریه، مرجئه و مجسمه را به‎اختصار معرفی می‌کند.
خط ۶۰: خط ۶۰:


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
در این اثر گاه به جملات ناقصی (افتادگی یک یا چند کلمه) برمی‎خوریم که با سه یا چند نقطه مشخص شده است. چنین به نظر می‎رسد که محقق کتاب، هانس پیتر لنس، نسخه خطی ناخوانا در دست داشته است. در این موارد و مواردی که نسخه خطی با متن کتاب مطابقت ندارد، احمد حجازی سقا، در پاورقی به آن افتادگی و آنچه در نسخه خطی است، اشاره می‌کند و گاه واژه‎ای را که با جمله مطابقت نداشته باشد، با لفظ «الصواب:» متذکر می‎شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23918/1/70 ر.ک: همان، پاورقی ص70]</ref>.
در این اثر گاه به جملات ناقصی (افتادگی یک یا چند کلمه) برمی‎خوریم که با سه یا چند نقطه مشخص شده است. چنین به نظر می‎رسد که محقق کتاب، هانس پیتر لنس، نسخه خطی ناخوانا در دست داشته است. در این موارد و مواردی که نسخه خطی با متن کتاب مطابقت ندارد، احمد حجازی سقا، در پاورقی به آن افتادگی و آنچه در نسخه خطی است، اشاره می‌کند و گاه واژه‎ای را که با جمله مطابقت نداشته باشد، با لفظ «الصواب:» متذکر می‌شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23918/1/70 ر.ک: همان، پاورقی ص70]</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش