۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در مقدمه ابتدای کتاب، پیشینه فلسفه اخلاق اینگونه مطرح شده است: «فلسفه اخلاق بهعنوان رشتهای مستقل از فلسفه و اخلاق در طلیعه قرن بیستم (1903م) با کتاب مبانی اخلاق جرج ادوارد مور، به جامعه علمی جهان معرفی شد. مسائل این علم گرچه بهلحاظ تاریخی متأخر از علم اخلاق است، بهلحاظ منطقی مقدم بر آن است؛ زیرا فلسفه اخلاق، زیربنای علم اخلاق بوده، با دقت در مسائل آن بهآسانی به دست میآید که بدون داشتن موضعی مبتنی بر تأمل و دقت در مسائل فلسفه اخلاق نمیتوان علم اخلاقی معتبر و بدون تعارض داشت»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/5 ر.ک: سخن مرکز، ص5]</ref>. | در مقدمه ابتدای کتاب، پیشینه فلسفه اخلاق اینگونه مطرح شده است: «فلسفه اخلاق بهعنوان رشتهای مستقل از فلسفه و اخلاق در طلیعه قرن بیستم (1903م) با کتاب مبانی اخلاق جرج ادوارد مور، به جامعه علمی جهان معرفی شد. مسائل این علم گرچه بهلحاظ تاریخی متأخر از علم اخلاق است، بهلحاظ منطقی مقدم بر آن است؛ زیرا فلسفه اخلاق، زیربنای علم اخلاق بوده، با دقت در مسائل آن بهآسانی به دست میآید که بدون داشتن موضعی مبتنی بر تأمل و دقت در مسائل فلسفه اخلاق نمیتوان علم اخلاقی معتبر و بدون تعارض داشت»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/5 ر.ک: سخن مرکز، ص5]</ref>. | ||
سپس جایگاه آن در فرهنگ اسلامی و ضرورت پرداختن به آن را ذکر | سپس جایگاه آن در فرهنگ اسلامی و ضرورت پرداختن به آن را ذکر میکند: این علم در فرهنگ اسلامی بااینکه از دیرباز بهصورت پراکنده و در ضمن مباحث فلسفی، اخلاقی، کلامی و علم اصول مطرح بوده، بنا به دلایل مختلف بهصورت مستقل و شایسته مورد توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که امروز سیل بیامان ترجمه و آثار مکاتب اخلاقی غرب و لزوم دفاع منطقی از مبانی اخلاقی اسلام، توجه ویژه به این شاخه از علم را بیش از پیش ضروری مینماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | ||
اندیشمندان و پژوهشگران، تعاریف گوناگونی برای علم اخلاق ارائه کردهاند. این تعاریف، اختلافات جزئی دارند و میتوان از آنها به تعریف زیر دست یافت: «علم اخلاق، علمی است که با آموزش صفات و ملکات پسندیده و طریقه کسب آنها و نیز بیان صفات بد و راه و روش اجتناب از آنها، راه رسیدن به منش خوب را به ما نشان میدهد و نیز شیوه صحیح رفتار ما را در ارتباط با خود، دیگران و خداوند، بهمنظور نیل به سعادت و کمال، معرفی | اندیشمندان و پژوهشگران، تعاریف گوناگونی برای علم اخلاق ارائه کردهاند. این تعاریف، اختلافات جزئی دارند و میتوان از آنها به تعریف زیر دست یافت: «علم اخلاق، علمی است که با آموزش صفات و ملکات پسندیده و طریقه کسب آنها و نیز بیان صفات بد و راه و روش اجتناب از آنها، راه رسیدن به منش خوب را به ما نشان میدهد و نیز شیوه صحیح رفتار ما را در ارتباط با خود، دیگران و خداوند، بهمنظور نیل به سعادت و کمال، معرفی میکند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/18 ر.ک: متن کتاب، ص18]</ref>. | ||
درباره تعریف و قلمرو فلسفه اخلاق چندین فرض تصور میشود که نویسنده در این اثر دیدگاه دوم را میپسندد: | درباره تعریف و قلمرو فلسفه اخلاق چندین فرض تصور میشود که نویسنده در این اثر دیدگاه دوم را میپسندد: | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
# فرض سوم که مورد تأکید برخی از اندیشمندان غربی است، آن را تنها دربرگیرنده مباحث فرااخلاقی میداند. بر این اساس، فلسفه اخلاق دانشی است که تنها به بررسی عقلی مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/24 ر.ک: همان، ص24]</ref>. | # فرض سوم که مورد تأکید برخی از اندیشمندان غربی است، آن را تنها دربرگیرنده مباحث فرااخلاقی میداند. بر این اساس، فلسفه اخلاق دانشی است که تنها به بررسی عقلی مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/24 ر.ک: همان، ص24]</ref>. | ||
نویسنده در بررسی اهمیت و ضرورت فلسفه اخلاق، معتقد است که نه علم اخلاق بهتنهایی ما را از فلسفه اخلاق بینیاز | نویسنده در بررسی اهمیت و ضرورت فلسفه اخلاق، معتقد است که نه علم اخلاق بهتنهایی ما را از فلسفه اخلاق بینیاز میکند و نه پیروی از دین. او بر این ادعای خود چهار دلیل اقامه میکند؛ از جمله اینکه برای دفاع از آموزههای اخلاقی و پاسخگویی به شبهات مطرحشده درباره مفاهیم، مبانی و مسائل اخلاقی نیازمند مبنایی صحیح و استوار هستیم که تنها با ژرفنگری محققانه در فلسفه اخلاق به دست میآید؛ بهویژه اینکه با پیچیدهتر شدن روابط انسانی در جوامع بشری، مسائل جدیدی پدید میآید که پاسخ آنها را باید از فلسفه اخلاق جست و این امر، ضرورت پرداختن به این دانش را دوچندان میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
در فصل دوم کتاب، نخست واقعگرایی در حوزه مفاهیم بررسی شده و سپس واقعگرایی در گزارهها بهصورت تابعی از نتیجه این بررسی، مورد بحث قرار گرفته است. سپس شمهای از پیامدهای غیر واقعگرایی در عرصه اخلاق ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/34 ر.ک: همان، ص34]</ref>. از جمله این پیامدها تأثیر آن در عرصههای دیگر زندگی است. بیگمان، دیدگاه واقعگرایانه در عرصه اخلاق، بهصورت مستقیم و غیر مستقیم در تعیین حد و مرزهای دیگر عرصههای زندگی انسان اثر میگذارد و دیدگاه او در حوزههایی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... را متأثر میسازد. به بیان سادهتر، اخلاق و آموزههای اخلاقی مبنای اتخاذ دیدگاه در سایر عرصهها میشود. بدین روی، درصورتیکه برای اخلاق واقعیتی عینی در نظر گرفته نشود، دیگر فرد صاحب رأی و نظر برای اتخاذ تصمیم در عرصههای گوناگون مثل سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... خود را محدود نمیبیند و ازاینروی ممکن است اصول اساسی انسانی را زیر پا گذاشته، بدون توجه به مرزهای اخلاقی، هر کاری را در جهت تأمین منافع خود و گروه تابع خود روا شمارد. بیمبالاتیهای موجود در عرصه سیاست جهانی و اقتصاد و فرهنگ جهان از همین نقطه آغاز میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/49 ر.ک: همان، ص50-49]</ref>. | در فصل دوم کتاب، نخست واقعگرایی در حوزه مفاهیم بررسی شده و سپس واقعگرایی در گزارهها بهصورت تابعی از نتیجه این بررسی، مورد بحث قرار گرفته است. سپس شمهای از پیامدهای غیر واقعگرایی در عرصه اخلاق ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/34 ر.ک: همان، ص34]</ref>. از جمله این پیامدها تأثیر آن در عرصههای دیگر زندگی است. بیگمان، دیدگاه واقعگرایانه در عرصه اخلاق، بهصورت مستقیم و غیر مستقیم در تعیین حد و مرزهای دیگر عرصههای زندگی انسان اثر میگذارد و دیدگاه او در حوزههایی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... را متأثر میسازد. به بیان سادهتر، اخلاق و آموزههای اخلاقی مبنای اتخاذ دیدگاه در سایر عرصهها میشود. بدین روی، درصورتیکه برای اخلاق واقعیتی عینی در نظر گرفته نشود، دیگر فرد صاحب رأی و نظر برای اتخاذ تصمیم در عرصههای گوناگون مثل سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... خود را محدود نمیبیند و ازاینروی ممکن است اصول اساسی انسانی را زیر پا گذاشته، بدون توجه به مرزهای اخلاقی، هر کاری را در جهت تأمین منافع خود و گروه تابع خود روا شمارد. بیمبالاتیهای موجود در عرصه سیاست جهانی و اقتصاد و فرهنگ جهان از همین نقطه آغاز میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20282/1/49 ر.ک: همان، ص50-49]</ref>. |
ویرایش