۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
گفتهاند که در 15- 16 سالگی چندین هزار بیت شعر عربی و فارسی در خاطر داشت و لغات قاموس فیروزآبادی را با شماره صفحه حفظ بود و در دوره میانسالی، مغنی اللبیب و [[المطول|شرح مطول (تفتازانی)]] را از حفظ تدریس میکرد. میرزا حبیب در نجف اشرف و سامرا تحصیل کرد. از اساتید او میتوان به این بزرگان اشاره کرد: حاج میرزا نصرالله (شوهر خواهر میرزا حبیب)، [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|میرزای شیرازی]]، میرزای رشتی و [[دربندی، آقا بن عابد|فاضل دربندی]]. | |||
میرزا حبیب در نجف، زبان فرانسه را نیز آموخت و کتاب تلماک فنلون را ترجمه کرد که متأسفانه بعد از فوتش نابود شد. | میرزا حبیب در نجف، زبان فرانسه را نیز آموخت و کتاب تلماک فنلون را ترجمه کرد که متأسفانه بعد از فوتش نابود شد. | ||
==عرفان== | ==عرفان== | ||
حشر و نشر میرزا با عرفا، بیشتر از طریق میرزا مهدی گیلانی، متخلص به خدیو (متوفی 1309ق) بود. میرزا حبیب و خدیو و یکی دو تن دیگر در بغداد تحت تعلیم مرشدی هندی به نام غلامعلیخان بودند و در بغداد به محافل صوفیان شیعه و سنی رفت و آمد داشتند. بعدها در مشهد | حشر و نشر میرزا با عرفا، بیشتر از طریق میرزا مهدی گیلانی، متخلص به خدیو (متوفی 1309ق) بود. میرزا حبیب و خدیو و یکی دو تن دیگر در بغداد تحت تعلیم مرشدی هندی به نام غلامعلیخان بودند و در بغداد به محافل صوفیان شیعه و سنی رفت و آمد داشتند. بعدها در مشهد حلقهای عرفانی به نام «اصحاب سراچه» تشکیل دادند که عوام بر آنان شوریدند و جمعشان را پراکنده کردند. او در اواخر عمر با سید ابوالقاسم درگزی و میرزا ابراهیم بقراط آشنا شد که اولی او را به انزوا ترغیب کرد و دیگری مقدمات انتقال مناصب میرزا حبیب به دیگران را فراهم نمود تا میرزا با فراغ بال عزلتنشین شود. | ||
منزوی بودن میرزا حبیب، نشاندهنده روحیه عرفانی و سلوک اوست؛ وی از سال 1316ق/1277ش تا پایان عمر، یعنی 11 سال، کنج عزلت اختیار کرد. اهمیت این نکته زمانی بیشتر میشود که بدانیم این انزوا اولاً پس از مرجعیت دینی و ریاست روحانی و حکومت شرعی در خراسان بوده است و ثانیاً در روزگاری اتفاق افتاده که همه علما، شعرا و اهل فضل بهشدت به فعالیت اجتماعی روی آورده بودند تا انقلاب مشروطه را سامان دهند. | منزوی بودن میرزا حبیب، نشاندهنده روحیه عرفانی و سلوک اوست؛ وی از سال 1316ق/1277ش تا پایان عمر، یعنی 11 سال، کنج عزلت اختیار کرد. اهمیت این نکته زمانی بیشتر میشود که بدانیم این انزوا اولاً پس از مرجعیت دینی و ریاست روحانی و حکومت شرعی در خراسان بوده است و ثانیاً در روزگاری اتفاق افتاده که همه علما، شعرا و اهل فضل بهشدت به فعالیت اجتماعی روی آورده بودند تا انقلاب مشروطه را سامان دهند. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
== سیره و خلقیات== | == سیره و خلقیات== | ||
میرزا حبیب برای امرار معاش کشاورزی میکرد و | میرزا حبیب برای امرار معاش کشاورزی میکرد و بهاصطلاح «نان از عمل خویش میخورد». بخش عمدهای از مشغولیت او حلوفصل اختلافات مردم و منصب حاکم شرعی بود که در اواخر عمر از آن کناره گرفت. | ||
از جمله کارهای او، مخالفت با شبیه خوانی و تعزیه بود؛ با این عنوان که مغایر با شئون معصومین(ع) است. | از جمله کارهای او، مخالفت با شبیه خوانی و تعزیه بود؛ با این عنوان که مغایر با شئون معصومین(ع) است. | ||
در خلقیات نیک او | در خلقیات نیک او نوشتهاند که سعی در صدقه پنهان و حفظ آبروی نیازمندان داشت. یکی از سالها که غلات گران شده بوده، یکی از اطرافیان به میرزا پیشنهاد داد که غلاتش را بفروشد و با پول آن قرضهای خود را بپردازد. وقتی میرزا از گرانی غله و فشار وارد بر مردم آگاه شد، در انبار را گشود و همه را به رایگان بین مردم تقسیم کرد. | ||
میرزا حبیب به زیارت مزار عرفا علاقه داشت و مثنوی مولوی نیز در خانه او جایگاهی والا داشت. بسیار اهل تهجد بود و در دورههایی چهلروزه و شصتروزه از خوردن غذای حیوانی پرهیز میکرد و هر سحر پس از مناجات میگریست. | میرزا حبیب به زیارت مزار عرفا علاقه داشت و مثنوی مولوی نیز در خانه او جایگاهی والا داشت. بسیار اهل تهجد بود و در دورههایی چهلروزه و شصتروزه از خوردن غذای حیوانی پرهیز میکرد و هر سحر پس از مناجات میگریست. | ||
==انقلاب مشروطه== | ==انقلاب مشروطه== | ||
میرزا حبیب دو سال پس از روی کار آمدن مظفرالدین شاه منزوی شد و تا پایان عمر، یعنی سال عزل محمدشاه، خلوتنشین بود. در این دوران بسیاری از علما وارد سیاست شدند و بسیاری از شعرا نیز روزنامهنگار شدند و جان بر سر این کار نهادند؛ اما میرزا حبیب گویی نه شاعر بود و نه عالم؛ به سیر انفس مشغول بود و آفاق را به اهلش وا گذاشته بود. حتی چند باری که خدمتش رسیدند تا دست خطی مبنی بر وجوب تبعیت از مشروطه بگیرند، با وجود تأیید ضمنی انقلاب، راضی نشد که | میرزا حبیب دو سال پس از روی کار آمدن مظفرالدین شاه منزوی شد و تا پایان عمر، یعنی سال عزل محمدشاه، خلوتنشین بود. در این دوران بسیاری از علما وارد سیاست شدند و بسیاری از شعرا نیز روزنامهنگار شدند و جان بر سر این کار نهادند؛ اما میرزا حبیب گویی نه شاعر بود و نه عالم؛ به سیر انفس مشغول بود و آفاق را به اهلش وا گذاشته بود. حتی چند باری که خدمتش رسیدند تا دست خطی مبنی بر وجوب تبعیت از مشروطه بگیرند، با وجود تأیید ضمنی انقلاب، راضی نشد که نوشتهای بدهد و نهایتاً بیرونی خانه خود را در مشهد که محل رجوع عموم بود، در اختیار مشروطه خواهان و انجمن ایالتی گذاشت که تأییدی باشد بر مشروطهخواهی او؛ اما خودش در این راه قدم از قدم برنداشت. | ||
== وفات== | == وفات== |
ویرایش