۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى پذ' به 'میپذ') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
#فلسفه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بعد از او از طرفى نزد عدهاى از متفكران بزرگ بهعنوان كاملترين و بهترين آرا و عقايد حكمى و علمیپذيرفته شد و از طرفى ديگر برخى از فلاسفه و متكلمين و علماى دينى بعد از او آثار وى را به باد انتقاد گرفته ايرادات گوناگون بر او وارد دانستهاند. مهمترين كسى كه نخستين بار حملاتى سخت بر ابوعلى و عقايد او كرد، ابوحامد محمد غزالى طوسى (متوفاى سال 505ق) است. وى در دو كتاب خود «المنقذ من الضلال» و «تهافت الفلاسفة»، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را تكفير كرده... از ميان مخالفان بوعلى از همه مهمتر بعد از غزالى، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] فيلسوف بزرگ اندلس است كه سال 595ق، درگذشت. وى در كتاب «تهافت التهافت» كه در رد غزالى نوشته است و علىالخصوص در كتاب تفسير مابعدالطبيعة چند بار بر ابوعلى تاخته است. از مخالفان ديگر ابوعلى امام فخرالدين محمد بن عمر الرازى (متوفاى سال 606ق) است كه در شرح كتاب «الإشارات» ابوعلى سخنان آن استاد را رد كرده است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص154-155</ref> | #فلسفه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بعد از او از طرفى نزد عدهاى از متفكران بزرگ بهعنوان كاملترين و بهترين آرا و عقايد حكمى و علمیپذيرفته شد و از طرفى ديگر برخى از فلاسفه و متكلمين و علماى دينى بعد از او آثار وى را به باد انتقاد گرفته ايرادات گوناگون بر او وارد دانستهاند. مهمترين كسى كه نخستين بار حملاتى سخت بر ابوعلى و عقايد او كرد، ابوحامد محمد غزالى طوسى (متوفاى سال 505ق) است. وى در دو كتاب خود «المنقذ من الضلال» و «تهافت الفلاسفة»، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را تكفير كرده... از ميان مخالفان بوعلى از همه مهمتر بعد از غزالى، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] فيلسوف بزرگ اندلس است كه سال 595ق، درگذشت. وى در كتاب «تهافت التهافت» كه در رد غزالى نوشته است و علىالخصوص در كتاب تفسير مابعدالطبيعة چند بار بر ابوعلى تاخته است. از مخالفان ديگر ابوعلى امام فخرالدين محمد بن عمر الرازى (متوفاى سال 606ق) است كه در شرح كتاب «الإشارات» ابوعلى سخنان آن استاد را رد كرده است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص154-155</ref> | ||
#آيا رساله «حكمة الموت» اثر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست؟... در ميان آثارى كه به [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] منسوب است رساله فارسى كوچكى هست كه «حكمة الموت» نام دارد. تا آنجا كه نگارنده اطلاع دارد، اولين بار عثمان ارگين از اين رساله بحث كرده و نسخه يگانهاى را كه در مجموعه متعلق به كتابخانه اسعد افندى (رقم 3688) است معرفى كرده است... مقايسه «حكمة الموت» با كتاب «الإشارات» و با رساله «دفع الغم» اثبات مىكند كه در اين رساله يك عبارت يافته نمىشود كه توان گفت كه ترجمه عبارت از اين دو كتاب مذكور باشد... اگر آرائى كه در اين رساله در چند مسئله اظهار شده است با آرائى كه در همين مسائل در آثار موثوق [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست مقايسه شود ديده مىشود كه در ميان آرا مشابهتى نيست، بلكه مباينتى باهر وجود دارد... خلاصه اين رساله كه سهوا به نام «حكمة الموت» ناميده شده است از آن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نيست و بايد كه از ميان آثار او بهطور قطع، خارج شود<ref>ر.ک: همان، ج2، ص20-28</ref> | #آيا رساله «حكمة الموت» اثر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست؟... در ميان آثارى كه به [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] منسوب است رساله فارسى كوچكى هست كه «حكمة الموت» نام دارد. تا آنجا كه نگارنده اطلاع دارد، اولين بار عثمان ارگين از اين رساله بحث كرده و نسخه يگانهاى را كه در مجموعه متعلق به كتابخانه اسعد افندى (رقم 3688) است معرفى كرده است... مقايسه «حكمة الموت» با كتاب «الإشارات» و با رساله «دفع الغم» اثبات مىكند كه در اين رساله يك عبارت يافته نمىشود كه توان گفت كه ترجمه عبارت از اين دو كتاب مذكور باشد... اگر آرائى كه در اين رساله در چند مسئله اظهار شده است با آرائى كه در همين مسائل در آثار موثوق [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست مقايسه شود ديده مىشود كه در ميان آرا مشابهتى نيست، بلكه مباينتى باهر وجود دارد... خلاصه اين رساله كه سهوا به نام «حكمة الموت» ناميده شده است از آن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نيست و بايد كه از ميان آثار او بهطور قطع، خارج شود<ref>ر.ک: همان، ج2، ص20-28</ref> | ||
#در آثار وسيع و عظيم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] | #در آثار وسيع و عظيم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] غالباً تأويلات شتّى و تفسيرات عديده از سور و آيات شريفه ديده مىشود. در رساله «سرگذشت» ابوعبيد جوزجانى در ذيل فهرست مصنفات شيخ مىگويد: «و له تفسير بعض سور كلام اللّه...». بهترين نمونه نمايان و مثال بارز بر اين معنى استشهادى است كه ابوعلى از آيه مبارکه نور در كتاب الإشارات مىكند و براى اثبات مبادى خويش آن آيه شريفه را كه آيتى است اسرارآميز تأويل مىنمايد... اينگونه رسالات تفسيريه كه تاكنون به ما معلوم شده و در دست است شش عدد مىباشد... اين رسالات كه همه بسيار كوچك و هريك از حيث صورت از چند صفحه تجاوز نمىكند از نظر معنا بسيار بزرگ و داراى مطالب ژرف و تحقيقات عميق است.<ref>ر.ک: همان، ج2، ص159-162</ref> | ||
#مزيت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بر [[ارسطو]]: او مسائل را پختهتر از [[ارسطو]] گفته و آنها را با معارف اسلامى و تعليمات دينى تطبيق كرده و معلمانه تحت نظم صحيحى درآورده و در نهايت سادگى در دسترس عموم گذاشته و اين به ذات خود كارى است بس بزرگ گاهى هم ابتكاراتى دارد كه زائيده فكر اوست؛ از آن جمله است در منطق، مسئله تقسيم قياس اقترانى به حملى و شرطى و مركب از حملى و شرطى؛ زيرا پيش از ابوعلى قياس اقترانى را منحصر به حملى مىدانستند و شرطى را به قياس استثنائى اختصاص مىدادند..<ref>ر.ک: همان، ج2، ص513-514</ref> | #مزيت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بر [[ارسطو]]: او مسائل را پختهتر از [[ارسطو]] گفته و آنها را با معارف اسلامى و تعليمات دينى تطبيق كرده و معلمانه تحت نظم صحيحى درآورده و در نهايت سادگى در دسترس عموم گذاشته و اين به ذات خود كارى است بس بزرگ گاهى هم ابتكاراتى دارد كه زائيده فكر اوست؛ از آن جمله است در منطق، مسئله تقسيم قياس اقترانى به حملى و شرطى و مركب از حملى و شرطى؛ زيرا پيش از ابوعلى قياس اقترانى را منحصر به حملى مىدانستند و شرطى را به قياس استثنائى اختصاص مىدادند..<ref>ر.ک: همان، ج2، ص513-514</ref> | ||
#در خطابهاى عربى تحت عنوان «رأي ل[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] في الاجتهاد يوضح اثناعشريته» با استناد به مطالب بوعلى اثبات شده كه او شيعه دوازده امامى بوده است.<ref>ر.ک: همان، ج3، ص281-286</ref>نویسنده تأكيد كرده است كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در چند جا از آثارش تصريح كرده است كه اجتهاد، ضرورى است؛ از جمله در آخر بخش الهى كتاب شفاء چنين نوشته است: «و يجب أن يفوض كثير من الأحوال خصوصاً في المعاملات إلى الاجتهاد...»؛ يعنى واجب است كه بسيارى از حالات بهويژه در معاملات به اجتهاد واگذار شود...»<ref>ر.ک: همان، ج3، ص285</ref> | #در خطابهاى عربى تحت عنوان «رأي ل[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] في الاجتهاد يوضح اثناعشريته» با استناد به مطالب بوعلى اثبات شده كه او شيعه دوازده امامى بوده است.<ref>ر.ک: همان، ج3، ص281-286</ref>نویسنده تأكيد كرده است كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در چند جا از آثارش تصريح كرده است كه اجتهاد، ضرورى است؛ از جمله در آخر بخش الهى كتاب شفاء چنين نوشته است: «و يجب أن يفوض كثير من الأحوال خصوصاً في المعاملات إلى الاجتهاد...»؛ يعنى واجب است كه بسيارى از حالات بهويژه در معاملات به اجتهاد واگذار شود...»<ref>ر.ک: همان، ج3، ص285</ref> |
ویرایش