۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#نویسنده ريا را يكى از مواردى شمرده كه با صحت نماز منافات دارد يعنى ناسازگار است و چنين افزوده است: ريا دو گونه است: رياى محض و رياى مخلوط. رياى محض آن است كه با اين عملش (نماز) نفع دنيا را بطلبد. و اين ريا، فراگير است و شامل همه موارد ذيل مىشود: چه منفعت حرامى را بطلبد چه حلال، يا براى فرار از اينكه به او به چشم حقارت نگاه شود و از زمره خواصّ شمرده نشود. و رياى مخلوط به اين معنا است كه موارد مذكور در رياى محض را همراه با تقرب به خداى تعالى قصد كند. و هر دو تاى اين رياها عمل را فاسد مىسازد بلكه رياى محض ارزش بحث و گفتگو ندارد و دومى شرك به خداى تعالى در عبادت است كه قبلا گذشت كه خداوند متعال عمل ريايى را نمىپذيرد و به همان شریک واگذار مىكند و آن همان شرك خفى است.... (همان، ص145- 151) | #نویسنده ريا را يكى از مواردى شمرده كه با صحت نماز منافات دارد يعنى ناسازگار است و چنين افزوده است: ريا دو گونه است: رياى محض و رياى مخلوط. رياى محض آن است كه با اين عملش (نماز) نفع دنيا را بطلبد. و اين ريا، فراگير است و شامل همه موارد ذيل مىشود: چه منفعت حرامى را بطلبد چه حلال، يا براى فرار از اينكه به او به چشم حقارت نگاه شود و از زمره خواصّ شمرده نشود. و رياى مخلوط به اين معنا است كه موارد مذكور در رياى محض را همراه با تقرب به خداى تعالى قصد كند. و هر دو تاى اين رياها عمل را فاسد مىسازد بلكه رياى محض ارزش بحث و گفتگو ندارد و دومى شرك به خداى تعالى در عبادت است كه قبلا گذشت كه خداوند متعال عمل ريايى را نمىپذيرد و به همان شریک واگذار مىكند و آن همان شرك خفى است.... (همان، ص145- 151) | ||
#نویسنده در مورد معناى "الله اكبر" چنين نوشته است: تكبير معنايش اين است كه خداى سبحان از هر چيزى بزرگتر است يا برتر از آن است كه وصف شود يا بزرگتر از آن است كه با حواسّ درك شود يا با مردم مقايسه شود. همچنين او افزوده است: پس وقتى زبانت اين جمله را گفت شايسته است كه قلبت آن را تكذيب نكند. اگر در قلبت چيزى بزرگتر از خداى تعالى باشد، خدا شهادت خواهد داد كه تو راستگو نيستى... (همان، ص115) | #نویسنده در مورد معناى "الله اكبر" چنين نوشته است: تكبير معنايش اين است كه خداى سبحان از هر چيزى بزرگتر است يا برتر از آن است كه وصف شود يا بزرگتر از آن است كه با حواسّ درك شود يا با مردم مقايسه شود. همچنين او افزوده است: پس وقتى زبانت اين جمله را گفت شايسته است كه قلبت آن را تكذيب نكند. اگر در قلبت چيزى بزرگتر از خداى تعالى باشد، خدا شهادت خواهد داد كه تو راستگو نيستى... (همان، ص115) | ||
#كتاب حاضر هر چند مستند نيست و نویسنده خودش اسناد و منابع روايات مورد استفادهاش را نياورده است | #كتاب حاضر هر چند مستند نيست و نویسنده خودش اسناد و منابع روايات مورد استفادهاش را نياورده است ولیكن بسيارى از رواياتش در منابع روايى مانند كافى، معانى الاخبار، امالى و... يافت مىشود و مصحح محترم هم آدرس آن منابع را با ذكر شماره جلد و صفحه ذكر كرده است و البته برخى از رواياتش در هيچ منبع روايى يافت نمىشود و اين يكى از اشكالات غير قابل دفاع اين كتاب است. به عنوان مثال نویسنده روايت "إنّ اللّه تعالى يعطى الدّنيا بعمل الآخرة، و لا يعطى الآخرة بعمل الدّنيا" را به نقل از پيامبر(ص) و بدون ذكر اسناد و منبع آورده (همان، ص174) و مصحح در پاورقى نوشته است كه به [[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]] مراجعه شود كه در آن روايتى است كه به همين معنا دلالت دارد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده است. وقتى به [[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]] و همان جلد و صفحه مراجعه مىكنيم مصحح در پاورقى چنين آورده است: "لم اجده في مظانه" يعنى در محلش نيافتم! ([[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]] ج13 ص412) | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== |
ویرایش