۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
امتياز اين سفرنامه در چندين نكته بس مهم است. نخست آن كه كهنترين سفرنامه دوره قاجارى است كه در اختيار ماست. دوم آن كه نویسنده آن يك شاهزاده فرهيخته هندى است كه فرهنگ بسيار ويژه شيعى دارد و علاقهمندىاش به حفظ تاريخها و سالها بسيار گسترده و جدّى است. سوم آن كه تنها سفرنامهاى است، از سفر كسى كه به هر دليل دير به حج رسيده و مجبور شده است، قريب يك سال را در مدينه و مكه سپرى كند تا موسم حج جديد فرا رسد. | امتياز اين سفرنامه در چندين نكته بس مهم است. نخست آن كه كهنترين سفرنامه دوره قاجارى است كه در اختيار ماست. دوم آن كه نویسنده آن يك شاهزاده فرهيخته هندى است كه فرهنگ بسيار ويژه شيعى دارد و علاقهمندىاش به حفظ تاريخها و سالها بسيار گسترده و جدّى است. سوم آن كه تنها سفرنامهاى است، از سفر كسى كه به هر دليل دير به حج رسيده و مجبور شده است، قريب يك سال را در مدينه و مكه سپرى كند تا موسم حج جديد فرا رسد. | ||
بدون شك نویسنده سفرنامهاش را به صورت روزانه يا به قول خودش «روزنامچه يوم به يوم» نوشته است. جزئياتى كه وى در اين سفرنامه به دست داده و ثبت حركات روزانه مؤلف، حاكى از اين واقعيت است؛ اما حدس مىتوان زد كه كتاب را پس از بازگشت از سفر تدوين | بدون شك نویسنده سفرنامهاش را به صورت روزانه يا به قول خودش «روزنامچه يوم به يوم» نوشته است. جزئياتى كه وى در اين سفرنامه به دست داده و ثبت حركات روزانه مؤلف، حاكى از اين واقعيت است؛ اما حدس مىتوان زد كه كتاب را پس از بازگشت از سفر تدوين نهایى كرده و بعد از يك مرور، مطالبى بر آن افزوده است. | ||
نخستين تاريخ در اين كتاب 26 شوال 1230 است و آخرين تاريخ به كار رفته در اين سفرنامه، 16 جمادىالاولى سال 1232 است. سومين تاريخ كه در مقدمه به آن اشاره شد، و چند سطر پيش گذشت، مربوط به 21 شوال 1233 زمان تحرير | نخستين تاريخ در اين كتاب 26 شوال 1230 است و آخرين تاريخ به كار رفته در اين سفرنامه، 16 جمادىالاولى سال 1232 است. سومين تاريخ كه در مقدمه به آن اشاره شد، و چند سطر پيش گذشت، مربوط به 21 شوال 1233 زمان تحرير نهایى كتاب است. وى در جايى در كتاب در راه بازگشت از سفر حج مىنويسد: «بيست و هفتم صفر 1232 روز پنجشنبه: امروز سه سال كامل شد ما را، از هند از ملك خودم مدراس كرناتك روانهى عتبات عاليات عرش درجات شده، براى حجّ و زيارات حضرات ائمه- عليهمالسّلام-، الحمدللّه كما هو اهله و مستحقّه. سال چارم از امروز شروع شد.» | ||
زبان سفرنامه، فارسی ساده و روان و تحت تأثير فارسی از نوع هندى آن است. با اين حال، تأثير هندى در آن در حد انتظار نيست و از اين بابت، دشوارى خاصى براى خواندن ايجاد نمىكند. با اين همه، مىتوان به لحاظ زبانى آن را در كنار فارسی آن روزگار هند، مورد تأمل زبانشناسانه قرار دارد. بسيارى از لغاتى كه در اين كتاب بهكار رفته است، كاربرد رايجى در فارسی ندارد، گرچه ريشه و اساسى در زبان فارسی دارد. | زبان سفرنامه، فارسی ساده و روان و تحت تأثير فارسی از نوع هندى آن است. با اين حال، تأثير هندى در آن در حد انتظار نيست و از اين بابت، دشوارى خاصى براى خواندن ايجاد نمىكند. با اين همه، مىتوان به لحاظ زبانى آن را در كنار فارسی آن روزگار هند، مورد تأمل زبانشناسانه قرار دارد. بسيارى از لغاتى كه در اين كتاب بهكار رفته است، كاربرد رايجى در فارسی ندارد، گرچه ريشه و اساسى در زبان فارسی دارد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
خبر آمدن برخى از امرا و شاهزادگان ایرانى به حج، از جمله همسر فتحعليشاه، آمدن خطّ پادشاه ایران ميان حجاج ایرانى در مكه، تصرّف موقت بغداد توسط شاهزاده محمدعلى ميرزا و بسيارى ديگر از اخبار جزئى، از جمله مطالبى است كه در اين سفرنامه آمده است. | خبر آمدن برخى از امرا و شاهزادگان ایرانى به حج، از جمله همسر فتحعليشاه، آمدن خطّ پادشاه ایران ميان حجاج ایرانى در مكه، تصرّف موقت بغداد توسط شاهزاده محمدعلى ميرزا و بسيارى ديگر از اخبار جزئى، از جمله مطالبى است كه در اين سفرنامه آمده است. | ||
مؤلف اساساً اين سفرنامه را در شرح «مصائب» حجاج نوشته و اين مطلب از نام كتاب آشكار است. در اثر | مؤلف اساساً اين سفرنامه را در شرح «مصائب» حجاج نوشته و اين مطلب از نام كتاب آشكار است. در اثر مصيبتهایى كه حجاج در اين سير سخت و صعب و طولانى طى كرده و به خاطر آن به حج نرسيده و به اجبار يك سال در حرمين ماندند، حجم آن مصائب چند برابر شده است. | ||
در آن دوره تاريخى، گر چه راه شام هم مورد استفاده بود؛ اما راه جبل و بصره و نجد يكسره و شايد بتوان گفت غالباً مورد استفاده حجاج بود و عربهاى حرب و شمّر و عنيزه و ديگران، چنان ستمى بر حجاج روا مىداشتند و آزار و اذيتى میكردند كه نشان آن را در هر گزارش و سفرى از اين دوره و تا يك قرن بعد مىتوان يافت. وصفى از اين آزارها در گرفتن خاوه و ماليات، در برخوردهاى زشت عكام و جمّال و غيره با حاج در اين سفرنامه آمده است. | در آن دوره تاريخى، گر چه راه شام هم مورد استفاده بود؛ اما راه جبل و بصره و نجد يكسره و شايد بتوان گفت غالباً مورد استفاده حجاج بود و عربهاى حرب و شمّر و عنيزه و ديگران، چنان ستمى بر حجاج روا مىداشتند و آزار و اذيتى میكردند كه نشان آن را در هر گزارش و سفرى از اين دوره و تا يك قرن بعد مىتوان يافت. وصفى از اين آزارها در گرفتن خاوه و ماليات، در برخوردهاى زشت عكام و جمّال و غيره با حاج در اين سفرنامه آمده است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
نویسنده بر هندى بودن خود تأكيد مىكند و اين درست وقتى است كه مىبيند، اهالى مدينه او را عجم پنداشته و رفتار ناهنجار با وى دارند. به محض اين كه او خود را هندى معرفى كرده و تقيه مىكند، مورد احترام واقع مىشود. | نویسنده بر هندى بودن خود تأكيد مىكند و اين درست وقتى است كه مىبيند، اهالى مدينه او را عجم پنداشته و رفتار ناهنجار با وى دارند. به محض اين كه او خود را هندى معرفى كرده و تقيه مىكند، مورد احترام واقع مىشود. | ||
طبيعى است كه با شاهزادگان ایرانى هم برخورد خوبى مىشود؛ اما عامّه عجم در هر كجا، مكه و مدينه، بشدّت تحقير مىشوند. در اينباره، در چندين جاى اين سفرنامه مطالب باارزشى وجود دارد. از همان ابتدا و در مسير، در پول گرفتن در حق عجم | طبيعى است كه با شاهزادگان ایرانى هم برخورد خوبى مىشود؛ اما عامّه عجم در هر كجا، مكه و مدينه، بشدّت تحقير مىشوند. در اينباره، در چندين جاى اين سفرنامه مطالب باارزشى وجود دارد. از همان ابتدا و در مسير، در پول گرفتن در حق عجم نهایت ستم مىشود: «ناله و زارى عجمها به كهكشان فلك رسيد و بر غريبى حجّاج دل مىسوخت». | ||
برخورد تحقيرآميز با عجم ريشه در گرايش آنان به تشيع دارد، و الّا ديگر اقوام غيرعرب از هندى و افغانى و غيره، اگر سنى بودند، رفتار زشتى با آنان صورت نمىگرفت. همين امر سبب مىشد تا نویسنده ضمن اين كه خود را هندى معرفى مىكند، در انجام اعمالش ابراز تقيّه هم بكند. وى از اين كه برخى از عجمها به خواندن برخى از دعاها پرداخته و آشكارا خود را در معرض خشم سنيان قرار مىدهند، گلايه مىكند. با اين حال، در پرده تقيه، همه اعمال و اوراد و زياراتش را به آرامى خواند و در اين زمينه، هيچ گاه گرفتار مشكلى نمىشود. | برخورد تحقيرآميز با عجم ريشه در گرايش آنان به تشيع دارد، و الّا ديگر اقوام غيرعرب از هندى و افغانى و غيره، اگر سنى بودند، رفتار زشتى با آنان صورت نمىگرفت. همين امر سبب مىشد تا نویسنده ضمن اين كه خود را هندى معرفى مىكند، در انجام اعمالش ابراز تقيّه هم بكند. وى از اين كه برخى از عجمها به خواندن برخى از دعاها پرداخته و آشكارا خود را در معرض خشم سنيان قرار مىدهند، گلايه مىكند. با اين حال، در پرده تقيه، همه اعمال و اوراد و زياراتش را به آرامى خواند و در اين زمينه، هيچ گاه گرفتار مشكلى نمىشود. |
ویرایش