۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رحمة اللّه عليه' به 'رحمةاللّهعليه') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
درباره سال مرگ بلعمى اختلاف نظر است، مرحوم قزوينى چنانكه ديديم آن را سال 386 نوشتهاند و ريو صاحب فهرست كتب خطى موزه بريتانيا70. L ,1, lov , muesum hsitirB eht ni stpircsunaM naisrep eht fo eugolataC , ueiR. C و اته نيز همين سال را تاريخ مرگ وى دانستهاند و در اعلام المنجد نيز 996 ميلادى است كه با 363 تطبيق مىشود اما گرديزى نوشته است بلعمى بسال 363 درگذشته است: «وزيرى ميان ابوعلى بلعمى و ابوجعفر عتبى اوفتاده بود چند گاه، پس بوعلى بمرد اندر جمادى الاخره سنه ثلث و ستين و ثلثمائه» زين الاخبار ص25 بنقل آقاى دكتر مشكور از مقاله استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] در مقدمه ترجمه طبرى صبيست و دو و آقاى دكتر صفا بنقل از همين مأخذ تاريخ ادبيات ایران ج 1 ص324 و مؤلف الذريعهج 2 ص222 و ج 4 ص86 نيز شايد باستناد گرديزى سال مذكور را تاريخ مرگ بلعمى نوشتهاند و صاحب ريحانة الادب نيز آن را از الذريعه نقل كرده است.ريحانة الادب ج 1 اما آقاى [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] سال 386 را اشتباه دانسته و نوشتهاند «شايد ريو تاريخ مرگ ابوعلى سيمجورى را بخطا تاريخ مرگ ابوعلى بلعمى پنداشته است» مقدمه ترجمه طبرى صبيست و سهE سپس مىنويسند: در سال 366 يا 382 ابوعلى دامغانى را عزل كردهاند و چون اوضاع دربار پريشان بوده و بغراخان بخارا را گرفته بود. بكاردانى ابوعلى بلعمى متوسّل گشتهاند، و چون از وى كارى بر نيامده است او را عزل كرده بار ديگر عبداللّه عزيز را از خوارزم خوانده و بجاى بلعمى نشاندهاند و اين آخرين بارى است كه بلعمى وزير شده است و بنابر اين گفتۀ گرديزى كه در جمادى الآخرۀ 363 مرده است درست نمىآيد» همان صفحه مقدمه ترجمه طبرى دكتر مشكور و شايد با اين وصف سال مرگ او ميان | درباره سال مرگ بلعمى اختلاف نظر است، مرحوم قزوينى چنانكه ديديم آن را سال 386 نوشتهاند و ريو صاحب فهرست كتب خطى موزه بريتانيا70. L ,1, lov , muesum hsitirB eht ni stpircsunaM naisrep eht fo eugolataC , ueiR. C و اته نيز همين سال را تاريخ مرگ وى دانستهاند و در اعلام المنجد نيز 996 ميلادى است كه با 363 تطبيق مىشود اما گرديزى نوشته است بلعمى بسال 363 درگذشته است: «وزيرى ميان ابوعلى بلعمى و ابوجعفر عتبى اوفتاده بود چند گاه، پس بوعلى بمرد اندر جمادى الاخره سنه ثلث و ستين و ثلثمائه» زين الاخبار ص25 بنقل آقاى دكتر مشكور از مقاله استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] در مقدمه ترجمه طبرى صبيست و دو و آقاى دكتر صفا بنقل از همين مأخذ تاريخ ادبيات ایران ج 1 ص324 و مؤلف الذريعهج 2 ص222 و ج 4 ص86 نيز شايد باستناد گرديزى سال مذكور را تاريخ مرگ بلعمى نوشتهاند و صاحب ريحانة الادب نيز آن را از الذريعه نقل كرده است.ريحانة الادب ج 1 اما آقاى [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] سال 386 را اشتباه دانسته و نوشتهاند «شايد ريو تاريخ مرگ ابوعلى سيمجورى را بخطا تاريخ مرگ ابوعلى بلعمى پنداشته است» مقدمه ترجمه طبرى صبيست و سهE سپس مىنويسند: در سال 366 يا 382 ابوعلى دامغانى را عزل كردهاند و چون اوضاع دربار پريشان بوده و بغراخان بخارا را گرفته بود. بكاردانى ابوعلى بلعمى متوسّل گشتهاند، و چون از وى كارى بر نيامده است او را عزل كرده بار ديگر عبداللّه عزيز را از خوارزم خوانده و بجاى بلعمى نشاندهاند و اين آخرين بارى است كه بلعمى وزير شده است و بنابر اين گفتۀ گرديزى كه در جمادى الآخرۀ 363 مرده است درست نمىآيد» همان صفحه مقدمه ترجمه طبرى دكتر مشكور و شايد با اين وصف سال مرگ او ميان سالهایى از 365 (جلوس نوح بن منصور) تا 387 (جلوس منصور بن نوح) محصور باشد. | ||
==آيا بلعمى بشام سفر كرده است؟== | ==آيا بلعمى بشام سفر كرده است؟== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
بجز ترجمه معروف تاريخ طبرى كه از شاهكارهاى نثر درى و مهمترين منبع تاريخى است اثر ديگرى از وى بجاى نمانده است عروضى سمرقندى در مقاله مربوط به دبيرى تألیفى بنام «توقيعات بلعمى» رجوع به چهار مقاله چاپ اوقاف گيپ ص13 شود. ياد كرده است كه معلوم نيست از آن بوعلى است يا پدرش ابوالفضل. اين دو بيت را نيز صاحب فرهنگ جهانگيرى بنقل مقدمه ترجمه طبرى دكتر مشكور در ضمن شاهد دو كلمه «خسپى» و «شيشله» به بلعمى نامى نسبت داده كه يا از آن ابوالفضل و يا از بوعلى و يا از آن شاعرى از آن خاندان است. | بجز ترجمه معروف تاريخ طبرى كه از شاهكارهاى نثر درى و مهمترين منبع تاريخى است اثر ديگرى از وى بجاى نمانده است عروضى سمرقندى در مقاله مربوط به دبيرى تألیفى بنام «توقيعات بلعمى» رجوع به چهار مقاله چاپ اوقاف گيپ ص13 شود. ياد كرده است كه معلوم نيست از آن بوعلى است يا پدرش ابوالفضل. اين دو بيت را نيز صاحب فرهنگ جهانگيرى بنقل مقدمه ترجمه طبرى دكتر مشكور در ضمن شاهد دو كلمه «خسپى» و «شيشله» به بلعمى نامى نسبت داده كه يا از آن ابوالفضل و يا از بوعلى و يا از آن شاعرى از آن خاندان است. | ||
{{شعر}}{{ب|''درنده چون شيران دمنده چو ثعبان''|2=''درفشان چو خسپى، درافشان چو آذر''}}{{ب|''چون بر افروزى رخ از باده كله سازى يله''|2='' | {{شعر}}{{ب|''درنده چون شيران دمنده چو ثعبان''|2=''درفشان چو خسپى، درافشان چو آذر''}}{{ب|''چون بر افروزى رخ از باده كله سازى يله''|2=''دستهایم شيك گردد پايهایم شيشله''}}{{پایان شعر}} | ||
ویرایش