۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =بابیگری، بهائیگری و کسروی گرائی | | عنوانهای دیگر =بابیگری، بهائیگری و کسروی گرائی | ||
شيخی گری، بابیگری، | شيخی گری، بابیگری، بهایی گری... و کسروی گرايی | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[فضایی، یوسف]] (نویسنده) | [[فضایی، یوسف]] (نویسنده) | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''تحقيق در تاريخ و عقايد: شيخىگرى، بابىگرى، | '''تحقيق در تاريخ و عقايد: شيخىگرى، بابىگرى، بهایىگرى... و كسروىگرايى'''، تأليف يوسف فضايى، از جمله آثارى است كه پيرامون فرقههاى بابيت، بهائيت و... نوشته شده و سعى در بررسى تحقيقى اين تفكرات داشته است. اين كتاب در يك جلد و به زبان فارسی نوشته شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مطالب تحقيقى اين كتاب، محصول چند سال تحقيق و بررسى و مطالعهى عينى و نظرى است كه در توجيه تاريخ و فلسفهى دينى فرقهها و كيشهاى شيخى، بابى، | مطالب تحقيقى اين كتاب، محصول چند سال تحقيق و بررسى و مطالعهى عينى و نظرى است كه در توجيه تاريخ و فلسفهى دينى فرقهها و كيشهاى شيخى، بابى، بهایى و پاکدينى (مكتب كسروى) انجام شده است. مذاهب نامبرده، كيشهایى هستند كه در اوضاع نابسامان دورهى قاجارى پديد آمدهاند، كه هماكنون كموبيش پيروانى در ایران و ممالك ديگر دارند. مطالعهى اين كتاب، تا اندازهاى خواننده را به اوضاع آشفتهى اجتماعى و مذهبى آن دوره متوجه كرده و با وضع مذهبى و طرز تفكر علماى مذهبى ایران آن زمان آشنا مىكند.<ref>پيشگفتار، ص5</ref> | ||
نویسنده در نگارش اين اثر كوشيده است با نظر تحقيق و استدلال دور از تعصب و پيشداورى، با روش بررسى جامعهشناسى دينى و با استناد به مدارک و اسناد معتبر، تاريخ و فلسفهى آئينهاى مذكور را بررسى نمايد.<ref>مقدمه چاپ ششم، ص12 - 13</ref> | نویسنده در نگارش اين اثر كوشيده است با نظر تحقيق و استدلال دور از تعصب و پيشداورى، با روش بررسى جامعهشناسى دينى و با استناد به مدارک و اسناد معتبر، تاريخ و فلسفهى آئينهاى مذكور را بررسى نمايد.<ref>مقدمه چاپ ششم، ص12 - 13</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
#بخش دوم كتاب به تاريخ و فلسفهى آئين بابيه اختصاص دارد. آئينهاى «بابىگرى» و «بهائىگرى» كه در اين كتاب از تاريخ و فلسفهى آنها تحقيق مىكنيم، در درجه اول از بعضى روايات شيعه و در درجه دوم از عقايد كلامى مذهب «شيخيه» سرچشمه گرفتهاند كه اكنون بهطور غير رسمى به تحولات تاريخى خود ادامه مىدهند.<ref>همان، ص68</ref> | #بخش دوم كتاب به تاريخ و فلسفهى آئين بابيه اختصاص دارد. آئينهاى «بابىگرى» و «بهائىگرى» كه در اين كتاب از تاريخ و فلسفهى آنها تحقيق مىكنيم، در درجه اول از بعضى روايات شيعه و در درجه دوم از عقايد كلامى مذهب «شيخيه» سرچشمه گرفتهاند كه اكنون بهطور غير رسمى به تحولات تاريخى خود ادامه مىدهند.<ref>همان، ص68</ref> | ||
#:بررسى عوامل فكرى و عقيدتى قيام سيد باب، عوامل اجتماعى قيام سيد باب، عقيده سيد باب در مسئله امامت، از جمله مباحث مطرحشده در اين بخش از كتاب است. چنانكه در مقدمه چاپ ششم اشارت شد، قيام باب و شورشهاى بابيان در شهرهاى ایران بر دولت قاجارى تنها معلول علل و عوامل فكرى و عقيدتى نبود، بلكه زمينههاى اجتماعى، اقتصادى و سياسى قيام باب و پديد آمدن آئين او و شورش بابيان در بعضى شهرهاى ایران، بيشتر معلول و نتيجهى وجود اختلاف طبقاتى و نابسامانى اوضاع اقتصادى و اجتماعى بوده است.<ref>همان، ص83</ref> | #:بررسى عوامل فكرى و عقيدتى قيام سيد باب، عوامل اجتماعى قيام سيد باب، عقيده سيد باب در مسئله امامت، از جمله مباحث مطرحشده در اين بخش از كتاب است. چنانكه در مقدمه چاپ ششم اشارت شد، قيام باب و شورشهاى بابيان در شهرهاى ایران بر دولت قاجارى تنها معلول علل و عوامل فكرى و عقيدتى نبود، بلكه زمينههاى اجتماعى، اقتصادى و سياسى قيام باب و پديد آمدن آئين او و شورش بابيان در بعضى شهرهاى ایران، بيشتر معلول و نتيجهى وجود اختلاف طبقاتى و نابسامانى اوضاع اقتصادى و اجتماعى بوده است.<ref>همان، ص83</ref> | ||
#:نویسنده در انتهاى اين باب به بعضى از مهمترين و جالبترين احكام و حدود آئين باب اشارت و عين گفتار و نوشتار باب را از | #:نویسنده در انتهاى اين باب به بعضى از مهمترين و جالبترين احكام و حدود آئين باب اشارت و عين گفتار و نوشتار باب را از كتابهایش، بهويژه كتاب «بيان»، نقل كرده است.<ref>همان، ص147</ref>سيد باب، مهمترين احكامى را كه در آئين خود آورده، مربوط به ارث است، كه همه مواد آن با مواد ارث دين اسلام، مغاير و مخالف است. بهاءاللّه هم آنها را در آئينش وارد كرده است.<ref>همان، ص147</ref>از جمله بخشهاى قابل توجه در اين بخش از كتاب، مطالبى است كه نویسنده از كتاب «بيان» نقل كرده و به اغلاط عربى آن اشاره كرده است.<ref>همان، ص149</ref> | ||
#نویسنده در بخش سوم به تاريخ و فلسفهى آئين بهاء (بهائىگرى) پرداخته است. نویسنده در اين بخش، از آئين بهائىگرى كه از آئين بابىگرى زاده شده و در حقيقت، از نظر تحول و تكامل، صورت مترقى و متكامل بابىگرى مىباشد، گفتگو كرده است. وى عوامل و علل پيدايش آئين بهاء و سر موفقيت بهاءاللّه را در دينآورى خود به دو دسته عوامل سياستهاى استعمارى خارجى و مقدمات و عوامل عقيدتى و مذهبى آئين باب تقسيم كرده است.<ref>همان، ص165</ref> | #نویسنده در بخش سوم به تاريخ و فلسفهى آئين بهاء (بهائىگرى) پرداخته است. نویسنده در اين بخش، از آئين بهائىگرى كه از آئين بابىگرى زاده شده و در حقيقت، از نظر تحول و تكامل، صورت مترقى و متكامل بابىگرى مىباشد، گفتگو كرده است. وى عوامل و علل پيدايش آئين بهاء و سر موفقيت بهاءاللّه را در دينآورى خود به دو دسته عوامل سياستهاى استعمارى خارجى و مقدمات و عوامل عقيدتى و مذهبى آئين باب تقسيم كرده است.<ref>همان، ص165</ref> | ||
#نویسنده در بخش آخر كتاب به بعضى افكار و خصوصيات مكتب اجتماعى - مذهبى كسروى، تحت عنوان «كسروىگرائى» كه طرفداران او آن را «پاکدينى» مىنامند، اشاره كرده است. وى پس از اشارهاى كوتاه به زندگى [[کسروی، احمد|احمد كسروى]]، تأليفات و افكار او را مورد بررسى قرار داده است. وى متذكر مىشود كه اگرچه بهطور صريح ديده نمىشود كه كسروى ادعاى پيامبرى كرده باشد، اما از مجموع سخنان و مقالات او، بهطور تلويحى، چنين استنباط مىشود كه او داعيه رهبرى دينى داشته و گويا دينآور جديدى بوده است؛ ازاينرو، مكتب خود را يك شيوه دينى به نام «پاکدينى» خوانده و آن مكتب دينى - اجتماعى خود را جايگزين اديان و مذاهب سابق مىشمرده است.<ref>همان، ص267</ref> | #نویسنده در بخش آخر كتاب به بعضى افكار و خصوصيات مكتب اجتماعى - مذهبى كسروى، تحت عنوان «كسروىگرائى» كه طرفداران او آن را «پاکدينى» مىنامند، اشاره كرده است. وى پس از اشارهاى كوتاه به زندگى [[کسروی، احمد|احمد كسروى]]، تأليفات و افكار او را مورد بررسى قرار داده است. وى متذكر مىشود كه اگرچه بهطور صريح ديده نمىشود كه كسروى ادعاى پيامبرى كرده باشد، اما از مجموع سخنان و مقالات او، بهطور تلويحى، چنين استنباط مىشود كه او داعيه رهبرى دينى داشته و گويا دينآور جديدى بوده است؛ ازاينرو، مكتب خود را يك شيوه دينى به نام «پاکدينى» خوانده و آن مكتب دينى - اجتماعى خود را جايگزين اديان و مذاهب سابق مىشمرده است.<ref>همان، ص267</ref> |
ویرایش