۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
مترجم، كتاب شريف نهجالبلاغه را «بانگ بيدارى» مىداند كه در گوشى هوش آدمى مىنشيند، و تازيانه تنبيه علىست، كه بر تن لخت انديشهها فرود مىآيد و خنده تلخىست كه بر كامرانىهاى ناروا و ناپايدادر كه چون ابرى گذرا بر گوشهاى از هستى انسان مىبارند و مىروند. | مترجم، كتاب شريف نهجالبلاغه را «بانگ بيدارى» مىداند كه در گوشى هوش آدمى مىنشيند، و تازيانه تنبيه علىست، كه بر تن لخت انديشهها فرود مىآيد و خنده تلخىست كه بر كامرانىهاى ناروا و ناپايدادر كه چون ابرى گذرا بر گوشهاى از هستى انسان مىبارند و مىروند. | ||
وى گام نهادن در وادى دشوار ترجمه نهجالبلاغه را ناشى از عشق و ارادتى مىداند كه ريشه در روزگار نوجوانيش دارد. او خود در توصيف اين عاشقى چنين مىنويسند: «عشق و ارادت من، بدين كتاب شريف، به روزهاى مدرسه باز مىگردد، كه پدرم- خدايش بيامرزاد!- نسخهاى از ترجمه مرحوم جواد فاضل، پيش رويم نهاده بود و شبها كه از دغدغه كسب و كار روزانه مىآسود، ورقى چند، بر وى مىخواندم و او روح عيّاروار خويش را از اين چشمه معرفت، سيراب مىكرد. و از همان روزها، | وى گام نهادن در وادى دشوار ترجمه نهجالبلاغه را ناشى از عشق و ارادتى مىداند كه ريشه در روزگار نوجوانيش دارد. او خود در توصيف اين عاشقى چنين مىنويسند: «عشق و ارادت من، بدين كتاب شريف، به روزهاى مدرسه باز مىگردد، كه پدرم- خدايش بيامرزاد!- نسخهاى از ترجمه مرحوم جواد فاضل، پيش رويم نهاده بود و شبها كه از دغدغه كسب و كار روزانه مىآسود، ورقى چند، بر وى مىخواندم و او روح عيّاروار خويش را از اين چشمه معرفت، سيراب مىكرد. و از همان روزها، بخشىهایى از آن نثر پرطراوت را در صف صبحگاه مدرسه، بر بچهها مىخوانم.... در آن روزها، ترجمههایى از كتاب، در دست بود، و بعدها، ترجمههاى ديگرى نيز پديد آمد. و هر يك تازگى خاصى خود را دارند. امّا هميشه جاى يك بررسى تاريخى و اجتماعى را در آغاز كتاب، خالى ديدهام. موضوعى كه بيشتر مطالب كتاب، بر آن دور مىزند و خواننده، پيش از ورود به آن، به دانستنش نياز دارد». | ||
يكى از مسائلى كه سبب تضعيف ترجمههاى نهجالبلاغه، عدم تسلط مترجمين بر زبان مقصد است. اين مترجمين كه بيشتر تحت تأثير زبان عربى هستند، ترجمههاى نارسا ارائه كردهاند كه به مذاق فارسىزبانان خوش نمىآيد. در مقابل ترجمههاى؛ مانند ترجمه عزيزالله كاسب با توجه به اطلاع كافى ايشان از ادبيات فارسى، اين نقيصه جبران شده است. جملهها تراشخورده و بديع، كلام، پاک و پيراسته و واژهها گوشنواز و خوشآهنگ است. همخوانى با زبان مبدأ سوى ديگر قضيه است. مترجم كوشيده است كه هر دو سو را داشته باشد و در اين كار تا حد قابل قبولى توفيق يافته است. | يكى از مسائلى كه سبب تضعيف ترجمههاى نهجالبلاغه، عدم تسلط مترجمين بر زبان مقصد است. اين مترجمين كه بيشتر تحت تأثير زبان عربى هستند، ترجمههاى نارسا ارائه كردهاند كه به مذاق فارسىزبانان خوش نمىآيد. در مقابل ترجمههاى؛ مانند ترجمه عزيزالله كاسب با توجه به اطلاع كافى ايشان از ادبيات فارسى، اين نقيصه جبران شده است. جملهها تراشخورده و بديع، كلام، پاک و پيراسته و واژهها گوشنواز و خوشآهنگ است. همخوانى با زبان مبدأ سوى ديگر قضيه است. مترجم كوشيده است كه هر دو سو را داشته باشد و در اين كار تا حد قابل قبولى توفيق يافته است. |
ویرایش