۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اولين فصل كتاب ادبيات على(ع) نام دارد كه بخش اول آن «مرزهاى خرد و بينش» است. اين بخش، اين گونه آغاز مىشود كه «اگر زندگى شخصيتهاى واقعى تاريخ را اعم از شرق و غرب و قديم و جديد بررسى كنيم، پديدهى آشكارى را درك مىكنيم....». ايشان در اين بخش به ادبيات و شخصيتهاى ادبى اشاره دارند كه اين گونه شخصيتها با قلم خود تاثيرات سازنده و موثرى در زندگى بشر ايفا مىكنند. ايشان تعدادى از پيامبران الهى را در اين بخش دانستهاند و تعدادى از انديشمندان بزرگ جهان را نيز به اين واسطه موفق دانستهاند؛ همانند، ناپلئون، افلاطون، پاستور، خيام، [[ابن خلدون]]،... | اولين فصل كتاب ادبيات على(ع) نام دارد كه بخش اول آن «مرزهاى خرد و بينش» است. اين بخش، اين گونه آغاز مىشود كه «اگر زندگى شخصيتهاى واقعى تاريخ را اعم از شرق و غرب و قديم و جديد بررسى كنيم، پديدهى آشكارى را درك مىكنيم....». ايشان در اين بخش به ادبيات و شخصيتهاى ادبى اشاره دارند كه اين گونه شخصيتها با قلم خود تاثيرات سازنده و موثرى در زندگى بشر ايفا مىكنند. ايشان تعدادى از پيامبران الهى را در اين بخش دانستهاند و تعدادى از انديشمندان بزرگ جهان را نيز به اين واسطه موفق دانستهاند؛ همانند، ناپلئون، افلاطون، پاستور، خيام، [[ابن خلدون]]،... | ||
ايشان بعد از اين بحثها اين گونه ادامه مىدهند كه «اين حقيقت به طور آشكار در شخصيت على(ع) تمركز داشت. او همان طور كه در زمينهى اثبات حقوق و تعليمات و | ايشان بعد از اين بحثها اين گونه ادامه مىدهند كه «اين حقيقت به طور آشكار در شخصيت على(ع) تمركز داشت. او همان طور كه در زمينهى اثبات حقوق و تعليمات و رهبرىهایش امام بود، در ادبيات نيز عنوان امام را براى خود اتخاذ كرد. نشانهى ادبيات على(ع) نهجالبلاغه است. نهجالبلاغه كتابى است كه در اصول بلاغت عرب در رديف قرآن آمده و هم اكنون كه حدود سيزده قرن از عمر آن مىگذرد، هنوز در اسلوب عرب به عنوان يك ريشه اصيل تلقى مىشود و قطعات جالبى از آن اقتباس مىگردد و بيان سحر انگيز آن به اسلوب سخنورى روح مىبخشد...». | ||
بحث بعدى در اين فصل وحدت وجودى نام دارد كه ايشان معتقد است كه «اصالت در انديشه و احساس و سليقه و خيال را ادب مىگويند....». | بحث بعدى در اين فصل وحدت وجودى نام دارد كه ايشان معتقد است كه «اصالت در انديشه و احساس و سليقه و خيال را ادب مىگويند....». | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بخش سوم اين فصل «روش سخنورى على(ع)» نام دارد كه ابتدا با ابياتى از مترجم آغاز شده است. | بخش سوم اين فصل «روش سخنورى على(ع)» نام دارد كه ابتدا با ابياتى از مترجم آغاز شده است. | ||
ايشان، سپس به سخنان امام و روش و اسلوب ايشان در بيان مطالب استناد كردهاند؛ همانند: «اسلوب على(ع) در اثر درستى به حدى رسيد كه حتى سخنان مسجع وى از مرحلهى تصنع و مشقت به بلندى گرائيد. اين جا بود كه سخنان مسجع او به وجود اين كه | ايشان، سپس به سخنان امام و روش و اسلوب ايشان در بيان مطالب استناد كردهاند؛ همانند: «اسلوب على(ع) در اثر درستى به حدى رسيد كه حتى سخنان مسجع وى از مرحلهى تصنع و مشقت به بلندى گرائيد. اين جا بود كه سخنان مسجع او به وجود اين كه جملههایى جدا جدا و موزون فراوانى داشت؛ اما دورترين چيز از تصنع و نزدیک ترين چيز به طبع سرشار بود.... يعلم عجيج الوحوش في الفلوات و معاصى العباد في الخلوات و اختلاف النينان في البحار الغامرات....». | ||
فصل دوم كتاب با عنوان «على(ع) نمايشگر عدالت جهانى» در بخش اول خود به تساوى وجودى در ديدگاه امام(ع) مىپردازد. «آرى، نظرى كوتاه و آزمايشى به طبيعت و جهان هستى، كافى است انسان را دلالت كند بر اين كه اين اسرار و قوانين به تمام معنى درست و پايدار و عادل هستند و منطق آنها بر اساس اين صفات استوار است و تنها صفات مزبور است كه وجود جهان عظيم هستى را تصديق مىكند...». | فصل دوم كتاب با عنوان «على(ع) نمايشگر عدالت جهانى» در بخش اول خود به تساوى وجودى در ديدگاه امام(ع) مىپردازد. «آرى، نظرى كوتاه و آزمايشى به طبيعت و جهان هستى، كافى است انسان را دلالت كند بر اين كه اين اسرار و قوانين به تمام معنى درست و پايدار و عادل هستند و منطق آنها بر اساس اين صفات استوار است و تنها صفات مزبور است كه وجود جهان عظيم هستى را تصديق مىكند...». | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
ايشان مواردى از محبت و انديشه امام(ع) را در اين بخش مىآورند كه امام در جاى جاى سخن خويش بيشتر با محبت سخنان خويش را به مردم گوش زد و در بعضى از اوامر به اين سمت و سو رفتهاند؛ همانند «اگر على(ع) كثرت گناهان را وحشتناك مىبيند، به خاطر آن است كه كثرت گناه به حكم كسب عادت، انسان را به سنگدلى مىكشاند و به جاى آن كه در دلها محبت گرم ايجاد كند، تنفر سردى در آنها به وجود مىآورد. او در اين زمينه مىگويد: خشكيدن اشكها به سخت شدن دلها است و سخت شدن دلها در اثر كثرت گناهان است....». | ايشان مواردى از محبت و انديشه امام(ع) را در اين بخش مىآورند كه امام در جاى جاى سخن خويش بيشتر با محبت سخنان خويش را به مردم گوش زد و در بعضى از اوامر به اين سمت و سو رفتهاند؛ همانند «اگر على(ع) كثرت گناهان را وحشتناك مىبيند، به خاطر آن است كه كثرت گناه به حكم كسب عادت، انسان را به سنگدلى مىكشاند و به جاى آن كه در دلها محبت گرم ايجاد كند، تنفر سردى در آنها به وجود مىآورد. او در اين زمينه مىگويد: خشكيدن اشكها به سخت شدن دلها است و سخت شدن دلها در اثر كثرت گناهان است....». | ||
بخش بعدى «راستى حيات» نام دارد كه در آن به رذايل اخلاقى در انديشه امام مربوط مىشود. در اين بخش به موارى از اين رذايل و شاهد | بخش بعدى «راستى حيات» نام دارد كه در آن به رذايل اخلاقى در انديشه امام مربوط مىشود. در اين بخش به موارى از اين رذايل و شاهد مثالهایى از نهجالبلاغه مىپردازد. «... دوروئى و زبان بازى نيز دو رنگ از رنگهاى دروغ محسوب مىشود. على(ع) در اين مورد مىگويد: مردمى راستگو باشيد، در كارهاى خود تظاهر مىكند. راستگوى درستكار را عزيز بدانيد و دروغگوى بد كردار را خوار بشماريد. سخت راست بگوييد و امانت را رد كنيد و به پيمان وفا نمائيد...». | ||
مبحث ديگر اين فصل «خير وجود و انقلاب حيات» نام دارد. ايشان در اين بخش به دنبال اين امر است كه بگويد كه خير و نيكوكارى در كلام و رفتار امام از اهميت ويژهاى برخوردار است. ايشان كلام امام را در اين بخش در نه مورد خلاصه مىكنند و در نه بخش به آن مىپردازند؛ همانند اين كه «على(ع) ايمان دارد كه انسان هر كه باشد، مىتواند در راه خير قدم نهد و اين مسير را تعقيب كند و در اين راه هيچ كس از ديگرى شايستهتر نيست: هيچ يك از شما نبايد، بگويد فلانى در انجام دادن كار خوب بهتر از من است». | مبحث ديگر اين فصل «خير وجود و انقلاب حيات» نام دارد. ايشان در اين بخش به دنبال اين امر است كه بگويد كه خير و نيكوكارى در كلام و رفتار امام از اهميت ويژهاى برخوردار است. ايشان كلام امام را در اين بخش در نه مورد خلاصه مىكنند و در نه بخش به آن مىپردازند؛ همانند اين كه «على(ع) ايمان دارد كه انسان هر كه باشد، مىتواند در راه خير قدم نهد و اين مسير را تعقيب كند و در اين راه هيچ كس از ديگرى شايستهتر نيست: هيچ يك از شما نبايد، بگويد فلانى در انجام دادن كار خوب بهتر از من است». |
ویرایش